دور و نزدیکِ «آمرصاحب» به قلم فهیم دشتی منتشر شد
کتاب «آمرصاحب» خاطراتی از بودن در کنار قهرمان ملی، احمدشاه مسعود
کتاب «آمرصاحب» خاطراتی از بودن در کنار قهرمان ملی، احمدشاه مسعود نوشته محمدفهیم دشتی است که از سوی نشر نی به تازگی منتشر شد.
محمدفهیم دشتی، از یاران احمدشاه مسعود بود که خود را شاگرد مکتب شیرپنجشیر میدانست. او خود را در مقابل «در واقع من خود را در وضعیت یک کودک مکتبی یافتم که در برابر معلمی بزرگ زانو زده و درسهای تازهای میگیرد.»
فهیم دشتی در کتاب «امر صاحب» به بیان خاطرات خود از احمد شاه مسعود پرداخته است. او از یاران نزدیک فرمانده پنجشیر بود که خود نیز چندی پیش کشته شد. در سطوری از این کتاب آمده است: «مبارزه همیشه سخت است. این سختی وقتی از حد تحمل فراتر میرود که آدمها خود را در مبارزه برای یک هدف، تنها میبینند. مبارزه با تمام سختیهایش، لذت عجیبی دارد؛ اما گر مجبور باشی برای رسیدن به هدف، آدمهای دیگر را قربانی بسازی، لذت مبارزه را کمتر احساس میکنی. هیچ چیزی در مبارزه خطرناکتر از…» متوجه شدم آمرصاحب نگاه تندی به سوی دروازهی اتاق انداخت. نگاه من نیز ناخودآگاه به آنسو کشیده شد. یکی از بچههای کماندو در قاب دروازه ایستاده بود. معلوم نبود چه میخواهد؛ اما نگاه تند آمرصاحب سبب شد که یک قدم عقب رفته و دروازه را ببندد.
آمرصاحب دوباره آغاز کرد: «بسیار خطرناک است، اگر در مبارزه با خیانت همراهان مواجه شوی. راه را گم میکنی، اگر ندانی بر کی میتوانی اعتماد کنی.» نگاه آمرصاحب این بار از کلکین اتاق به نقطه دوری دوخته شد. چند لحظه در سکوت گذشت. در دل با خود میگفتم، کاش این لحظات به اندازه یک عمر طولانی شود. نگاهم به نیمرخ چهره آمرصاحب دوخته شده بود. چینهای پیشانیاش، بیشتر از هر زمانی در نظرم درشتتر میآمد. همانطور که نگاهش به افق دوخته بود، ادامه داد: «تعهد و صداقت در مبارزه، پایههای اصلی استند. غافلشدن از این دو، به معنای پایان بیمفهوم مبارزه است.» این را که گفت، لبخند نازلی بر لباناش نقش بست و با لحن استفهامآمیزی ادامه داد: «معنای این گپها را میفهمی؟»
کتاب «آمرصاحب» خاطراتی از بودن در کنار قهرمان ملی، احمدشاه مسعود نوشته محمدفهیم دشتی در 261 صفحه به بهای صدو دوازده هزار تومان از سوی نشر نی روانه بازار کتاب شد.
احمدشاه مسعود ۱۱ شهریور ماه سال ۱۳۳۲ در روستای جنگلک استان پنجشیر متولد شد. پدرش از افسران ارتش افغانستان در دوران سلطنت محمد ظاهر شاه بود و در تشویق و جمعآوری مجاهدان و مبارزان از زادگاه خود، برای کسب استقلال از استعمار بریتانیا در سلطنت شاه امان الله شخص فعال و پر تحرکی محسوب میشد.
مسعود در سال ۱۳۷۱ با سقوط حکومت کمونیستی افغانستان، کابل را تصرف کرد، اما سال ۱۳۷۵ با حمله طالبان مجبور شد از کابل به سمت پنجشیر عقبنشینی کند و سختترین دوران حیات سیاسی خود را گذراند. او حکومت برهانالدین ربانی را در کابل پذیرفت تا مانع سقوط کابل و قدرتگیری گلبدین حکمتیار شود، اما نتوانست در سراسر افغانستان امنیت برقرار کند. در مهر سال ۱۳۷۵ براثر حملات طالبان، به پنجشیر بازگشت و مدت پنج سال توانست با مقاومت علیه طالبان و گروه القاعده مانع سیطره آنها به شمال افغانستان شود.
احمدشاه مسعود در ۱۸ شهریور ۱۳۸۰ توسط دو فرد عرب مراکشی با شناسنامههای بلژیکی که از اعضای گروه القاعده بودند طی عملیاتی انتحاری به شهادت رسید.
نظر شما