از همان موقع بود که شروع کردم به کتاب خواندن؛ با ولع میخواندم و سعی میکردم هرچه سریعتر کتابها را تمام کنم، چون هر لحظه که کتاب میخواندم احساس میکردم در حال پرواز به سمت رویاهایم هستم. خوب یادم میآید زمانی رسید که تقریباً تمام کتابهایی را که والدینم برایم خریده بودند خوانده بودم و کتاب جدیدی برای خواندن پیدا نمیکردم. من به معنی واقعی کلمه، معتاد مطالعه شده بودم و میتوانم بهطور صریح بگویم که از زمانی که کتابخوان شدم، زندگیام عوض شد و به دنیا از دریچهای جدید نگریستم.
بهعنوان کسی که روزی پدر خواهد شد دوست دارم فرزندانم لحظات تنهایی و اوقات فراغتشان را با کتاب پرکنند، نه با گوشی و تبلت و هر نوع ابزار دیجیتال. این خواستهای است که عملیشدن آن در این دوران که جذابیت گوشی و تبلت روزبهروز بیشتر میشود اندکی مشکل است. من محمدمهدی سیدناصری به عنوان مدرس دانشگاه و پژوهشگر حوزه حقوق بینالملل کودکان، مترجم و نویسنده کتاب دوست دارم کمی با مخاطبان این مطلب درباره دغدغه خودم که لزوم کتابخوانی کودکان در عصر هوش مصنوعی است صحبت کنم.
کتاب و کتابخوانی یکی از مؤلفههای مهم فرهنگی هر جامعه است و لزوم توجه به آن بر هیچکس پوشیده نیست. در کنار اهمیت مطالعه در جامعه، موضوع انس کودکان با کتاب نیز بسیار درخور توجه و مهم است. از آنجایی که کتاب دریچه ورود به دنیای حیرتانگیز علم و دانش است و یکی از مهمترین روشهای افزایش توانمندیهای کودک به شمار میرود، همگان باید توجه ویژهای به فرهنگسازی و نهادینهشدن عادت مطالعه در کودکان داشته باشند؛ بهخصوص که در دوره پس از کرونا و خلق فناوری بلاکچین و ظهور و گسترش روزافزون پدیدههای جدید تکنولوژیک در زندگیهایمان و وابستگی کودکان به عنوان آسیبپذیرترین قشر جامعه به ابزار دیجیتال، مطالعه و کتابخوانی در کودکان دچار آسیب شده و فضای مجازی و ابزارهای دیجیتال تا حدود بسیاری جای کتابخوانی را در زندگی کودکان گرفته است.
کودکی که کتاب میخواند تمرینی برای کسب مهارتهای مختلف اجتماعی را تجربه میکند. او با شنیدن قصهها تعامل، گفتوگو، خوب گوش دادن، احترام به دیگران و افزایش گنجینه واژگانی را تمرین میکند. در کنار آن، مطالعه در آمادگی برای بهتر خواندن و نوشتن، تقویت تخیل و نیروی ابتکار، پرورش خلاقیت و کنجکاوی، افزایش تمرکز، یادگیری روشهای حل مسئله و آمادگی کودک برای ورود به مدرسه بسیار تأثیرگذار است. همچنین کتابخوانیِ مشارکتی نیز تمرینی برای تقویت ارتباط کودک با والدین است. به گونهای که بدون تکیه بر قصه، کودک را در شخصیتپردازی، توصیف و پایانبندی داستان سهیم کنیم تا خودش با تخیل و همذاتپنداری قصهها را بسازد.
نکته مهم این است که وقتی پدر و مادری خود اهل مطالعه باشند و کودک آنها را علاقهمند و پیگیر کتاب ببیند، قطعاً با الگوبرداری به کتاب خواندن علاقهمند میشود. درواقع تقلید، مقطع مهمی از مراحل رشد کودک بوده است و با توجه به این موضوع، والدین باید الگوهای مناسب رفتاری برای کودک خود باشند. پس صِرف گفتن به کودک که کتاب بخواند، او را کتابخوان نمیکند و باید بعد از الگودهی مناسب، با برنامهریزی و ایجاد بستر درست مثل گنجاندن ساعت کتابخوانی روزانه و تهیه کتابهای موردعلاقه و مناسب کودک، عادت کتابخوانی را در او ایجاد کرد.
با توجه به اینکه نمیتوان فناوری و تکنولوژی را نادیده گرفت و از زندگی حذف کرد، باید با بهکارگیری روشهای خلاقانه و تازه در بستر خانواده و جامعه، آن را کنترل کرد و با نظارت و مدیریت ارتباط کودکان با ابزار دیجیتال و ایجاد جایگزینهای جذاب و مناسب، این وابستگی را به حداقل رساند و جایگاه کتاب و کتابخوانی را در زندگی کودکان بالا برد. استفاده از ظرفیتهای فناوری دیجیتال در سطح اجتماع و نهادهای آموزشی و فرهنگی در ترویج عادت کتابخوانی در جامعه گام دیگری در ایجاد تعامل بین کتاب و سرگرمیهای دیجیتال است. استفاده از ابزار دیجیتال برای معرفی کتاب به کودکان، تولید نسخههای الکترونیک کتاب و کتابهای صوتی مناسب و استاندارد میتواند سبب شود تا کودکان از ابزار دیجیتالی که در اختیار دارند بهینهتر استفاده کنند و زمانی را که در فضای مجازی سپری میکنند، به مطالعه و کسب دانش بپردازند.
نظر شما