شنبه ۱۵ بهمن ۱۴۰۱ - ۰۸:۵۲
اندیشه دریدا در تحلیل دوگانه ادبیات و فلسفه

پروفسور لزلی هیل در کتاب «مقدمه کیمبریج بر ژاک دریدار» به زندگینامه و ابعاد مختلف تحقیقات دریدا و هم‌عصرانش می‌پردازد. او از علاقه وافر دریدا به ارتباط میان ادبیات و فلسفه می‌گوید و با شیوه‌ای ساده‌فهم، دریدا را بدون نیاز به خواندن آثارش، با مخاطب آشنا می‌کند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، هیل به شهرت دریدا در ساخت واژه واسازی اشاره می‌کند و می‌گوید: «واسازی مثل یک شیطان در همه جزئیات وجود دارد. این کتاب به ضرورت‌های استراتژیک تفکر دریدا خواهد پرداخت، اما افزون بر آن بسیاری از جزئیات مخصوص به استنباط‌های او از ادبیات و دیگر متون را هم برای همه کسانی که احساس می‌کنند در فهم کار دریدا سردرگم هستند بررسی خواهد کرد.»
 
هیل در فصل نخست به زندگینامه دریدا پرداخته است و اینکه دریدا توانسته تبیین تازه و همه‌جانبه‌‌ای از میراث پیچیده فرهنگی، فلسفی و مذهبی غرب ارائه دهد. هیل می‌گوید: «او سبک جدیدی از خواندن را پدید آورد که با مفاهیم کلی و شگفتی ظریف خاص متون فلسفی و ادبی تنظیم شده و با تاریخ اندیشه و پرسش از آینده ماندگار اما همواره بی‌ثبات آن‌ها مرتبط کرده است.»
 
هیل درباره اولین پایان‌نامه طولانی دریدا در سال 1954 مطالبی می‌نویسد، اینکه عنوان این پایان‌نامه، مسئله پیدایش در اندیشه هوسرل بود که 36 سال طول کشید تا چاپ شود. دریدا در سال 1957 به خدمت اجباری می‌رود و به مدت دو سال در محیطی غیرنظامی، در یک مدرسه ابتدایی در الجزایر، مشغول تدریس می‌شود. دریدا در سال 1959 به پاریس برمی‌گردد و به صورت حرفه‌ای، فعالیت دانشگاهی و روشنفکرانه خود را آغاز می‌کند. در نهایت در سال 1967 با چاپ سه کتاب جایگاه علمی خود را توسعه می‌دهد. «سخن و پدیدارها»، «درباره دستور زبان» و «نوشتار و تفاوت» این سه کتاب هستند که بین سال‌های 1973 تا 1978 نوشته می‌شوند. «انتشار»، «حواشی فلسفه» و «موقعیت‌ها» نیز سه کتاب بعدی‌ او هستند که بین سال‌های 1981 تا 1982 نوشته می‌شوند.
 
هیل در فصل دوم کتاب به سیاق‌های متن و آغازهایی که دریدا داشته می‌پردازد. تاثیرگذاری هوسرل که باور داشت فلسفه از نیمه قرن نوزده به بعد راهش را گم کرده است و با مجموعه‌مدل‌های خسته‌کننده، ناهمگون و دسته‌دومی از تحقیق علمی، مشوش شده است. بر همین اساس نیز هوسرل برای آنکه حیات تازه‌ای به فلسفه ببخشد، چالش جدیدی را تحت عنوان پدیدارشناسی آغاز می‌کند. همین موضوع نیز حیرت و شگفتی را برای سارتر ایجاد می‌کند. حرفی که سارتر را بر آن داشت که بیشتر در این حوزه مطالعه کند این بود که پدیدارشناسی می‌تواند یک موضوع ظاهر کم‌اهمیت اما عینی مانند مربای زردآلو را به عاملی برای تحلیل‌های فلسفی تبدیل کند.
 
آثار سارتر برای دریدا بسیار جالب بود چون همواره به اهمیت چشم‌گیر گفتگو میان ادبیات و فلسفه می‌پرداخت. ارتباط میان ادبیات و فلسفه یکی از موضوعات مورد علاقه دریدا بود و همین هم باعث شد موضوع رساله دکترای او باشد، هرچند هیچ‌گاه نتوانست آن را کامل کند. هیل درباره شیوه کار کردن دریدا و مقایسه‌اش با هوسرل اینطور می‌نویسد: «دریدا مانند هوسرل فیلسوفی نبود که خیلی با کلیات وسیع وسوسه شود، بلکه او با تحلیل‌های صبورانه، دقیق و منطقی سر شوق می‌آمد؛ همچنین دریدا سبک تفکر خاصی را از هوسرل به دست آورد که می‌تواند به صورت یک دغدغه توضیح داده شود، نه تنها درباره نحوه آشکارگی اشیاء در جهان، بلکه همچنین و حتی اساسی‌تر درباره شرایطی که آن‌ها را امکان‌پذیر می‌کند.»
 
دریدا نشان می‌دهد که پدیدارشناسی با مشکلات خاصی در ارتباط با زبان، مواجه است. «در واقع دریدا متوجه شد با وجود اینکه بسیاری از فیلسوفان از زمان افلاطون تا زمان او، نگاهی با سوء‌ظن به نوشتار داشته‌اند، اما این موضوع باز هم نتوانسته بود جلوی همه ویژگی‌های منفی را که به نوشتار نسبت داده می‌شد، از قبیل قابل اعتماد نبودن، دورویی، شکست، غیبت و نابودی و همواره چه در گفتار و چه در نوشتار فعال بود، بگیرد.» همین موضوع نیز باعث می‌شود دریدا پیشنهاد یک تفکر انتقادی مجدد درباره ارتباط بین این دو (نوشتار و گفتار) را مطرح کند.
 
هیل در فصل سوم کتاب به صورت تفصیلی به آثار دریدا می‌پردازد و در فصل چهارم پذیرش و برداشت‌های بیشتر را مطرح می‌کند. اینکه دریدا در مسیر حرفه‌ای خود مقاومت و خلاقیت چشم‌گیری داشته و در نتیجه توانسته تغییراتی اساسی در چشم‌اندازهای فلسفی، نظری و ادبی ایجاد کند.
 
هیل سعی کرده در این کتاب، معرفی آسان‌فهمی از نوشتارهای دریدا در زمینه ادبیات ارائه دهد؛ معرفی‌ای که به هیچ دانش قبلی درباره کارهای دریدا نیاز نداشته باشد. این نویسنده ارتباط دریدا با نظریه ادبی و نقد در جزئیات را بررسی کرده و برداشت‌های منسجمی از چند مقاله از بهترین مقالات شناخته شده دریدا ارائه داده است. از همین رو، این کتاب برای کسانی که می‌خواهند با وجوه مختلف تحقیقات و نوشته‌های دریدا آشنا شوند، کتاب مناسبی است.
 
کتاب «مقدمه کیمبریج بر ژاک دریدا» نوشته لزلی هیل را معصومه شاه‌گردی ترجمه کرده و انتشارات علمی فرهنگی آن را در 255 صفحه منتشر کرده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها