کتاب « من فقط چهارده سال داشتم» شامل خاطرات جانباز شهید رمضان قاسمی به بازار کتاب مازندران آمد.
شهید رمضان قاسمی در سال 1346 در روستای «کوهیخیل» از توابع شهر جویبار به دنیا آمد و در تیرماه سال 1360 با اینکه سن کمی داشت برای اعزام به جبهه ثبت نام کرد اما یک هفته بعد، مسئول پذیرش، به خاطر سن کم قبول نکرد او را به جبهه بفرستد و رمضان قاسمی 14 ساله چاره در این دید که شناسنامهاش را دستکاری کند تا بتواند به جبهه برود. این بار برای رسیدن به هدف، از بسیج ساری ثبت نام کرد و در آبان سال 60 راهی جبهه شد.
این رزمنده 14 ساله در عملیات رمضان در حالی که 16 سال داشت با موج شدید گلوله تانک، مجروح شد. پس از 13 روز بیهوشی، به هوش آمد و متوجه شد به چشم، کمر، نخاع و پاهایش آسیب وارد شده است.
رمضان قاسمی در حالی که طبق نظر پزشکان در انتظار معلولیت مادامالعمر بود اما مورد عنایت امام رضا (ع) قرار گرفت و شفا یافت. او در حالی که ناامید بود به حرم امام رضا (ع) رفت و در سومین شب حضور در کنار پنجره فولاد در خواب دید کسی به او میگوید «شما بروید خانه، 10 شب از خانه بیرون نیایید، شبها که میخوابی قرآن را بالای سرت بگذار».
10 شب گذشت و خبری از وعدهای که در خواب به او داده بودند نشد، یادش آمد فراموش کرده قرآن بالای سر بگذارد. قرآن را بالای سر گذاشت و همان شب دوباره خواب دید در حرم امام رضا (ع) است، کسی را دید که پشت پنجره فولاد به او میگوید «بلندشو». رمضان قاسمی به آن شخص میگوید«نمیتوانم، فلج هستم». شخص به سمت دیگر پنجره فولاد آمد و برای او قرآن خواند و بر مهرهها، ستون فقرات و پاهای رمضان قاسمی دست کشید. شخص دوباره گفت«بلند شو» و باز شنید که «نمیتوانم». آن شخص باز تکرار کرد«میتوانی راه بروی». اینگونه بود که رمضان قاسمی، شفای خود را از امام رضا (ع) گرفت.
این کتاب حاصل 30 ساعت مصاحبه با شهید رمضان قاسمی در سال 98 است و در روزهای پایانی سال 98 جانباز رمضان قاسمی به درجه شهادت نائل آمد.
رمضان قاسمی سالها در کسوت معاونت اجتماعی نیروی انتظامی مازندران خدمت کرد و اصحاب رسانه مازندران همواره از او به نیکی یاد میکنند.
نظر شما