«و قاف
حرف آخر عشق است!
آنجا که نام کوچک من آغاز میشود!»
این معرفی کوتاه و مختصر و مفیدی است برای او؛ اما من میخواهم از ساکن شدن در اقلیم واژههایش بگویم!
از کودکی انگار روح من به شعرها گره خورده بود و با واژهها پیوندی دیرینه داشت. همهچیز را با دنیای شعر آسان میکردم و لبخند میزدم. نوجوانی من فقط با یک شاعر دست دوستی نداده بود؛ انگار با همه شاعران آشنایی داشت. به لطف اینترنت، گوگل و سایتهای مختلف که به نظر خودشان بهترین شعرها را داشتند، شعر میخواندم. از کتاب شعر هم بینصیب نبودم. فروغ فرخزاد و حافظ زیاد میخواندم؛ شاید چون از آنها کتابی داشتم و میشد واژههایشان را لمس کنم.
اما او انگار اصلا شاعر زمینی نبود؛ از آسمان آمده و شهر کلمات را فتح کرده بود. اولین شعری را که از قیصر امینپور خواندم یادم نیست؛ ولی میدانم که از کتاب «مثل چشمه مثل رود» بود. مطمئن نیستم این کتاب از کجا به دست کودکیام رسیده و من را درونش غرق کرده بود؛ اما شنیدهها حاکی از آن است که در مسابقه هدیه گرفته بودم و از بعد مسابقه دیگر رهایش نکرده بودم تا همین سالهای اوایل نوجوانی! این شد که من از طفولیت، شیفته و شیدای اشعار و واژههای همان امین شروع کنندهی عشق شدم!
یکی از برکات همین نوجوانی عزیز، این بود که قیصر امین پور، خالق عشق و واژههای نو را بهتر از پیش و بیشتر از پیش شناختم. تولدم که شد یکی از هدیههایم این کتاب شعر پر از امید و حیات و نور بود. وقتی کاغذ کادو را باز کردم و با تصویر او که روی کتاب بود مواجه شدم نمیدانستم از ذوق چه عکسالعملی نشان دهم و انگار زبانم الکن شده بود در شوق این اتفاق مبارک. اینطور شد که من دیگر آن مهربان دوستداشتنی را رها نکردم و شعرهای قیصر امینپور عامل جلای روح خستهام شد. تا قلبم تاریک میشد یا از عالم و آدم خسته میشدم کتاب اشعار او مرهمی برای دردهایم بودند و مسکنی برای روح آشفته نوجوانیام. اشعار امینپور قابلیت حیاتبخشیدن به مردگان را داشتند و میتوانستند محولالحال و مقلبالقلوب باشند.
آینهها نور را بازتاب میکنند و کلمات قیصر امینپور، نور واژهها را در وجودتان بازتاب خواهد کرد. اشعار این شاعر عاشق و خالق کلمات آسمانی، خود خاصیت روحنوازی تمامعیار را دارند. خواندن شعرهای این شاعر عاشقپرور اتفاقی ناگهانی در زندگی خواننده خواهد بود؛ اتفاقی که تصویر ایمان قیصر را به جهانی زیباتر، عاشقانهتر و صمیمیتر نشان میدهد و گاهی نیز خراشهای کوچکی را که ناملایمات بر چهره این ایمان انداخته با نسیمی از صبر و فروتنی و عشق مضاعف، نوازش میدهد. قیصر امینپور، شاعری است سرشار از عطر بهارنارنج و نرگس که چاشنی عشق و مهر کلماتش شدهاند.
نظر شما