ایبنا نوجوان
-
مصطفی رحماندوست مطرح کرد؛
ظرفیت مناسب یزد برای تبدیل به مرکز مطالعه ادبیات کودک/ خاطره اولین دیدار با آذریزدی
یزد- مصطفی رحماندوست با اشاره به وجود افرادی همچون مهدی آذریزدی در شهر دارالعلم یزد، گفت: یزد میتواند از برکات شخصیت آذریزدی، مرکز مطالعه ادبیات کودک شود.
-
مدیرکل کتابخانههای عمومی یزد به ایبنا خبر داد؛
اجرای بیش از ۶۰۰ برنامه به مناسبت هفته کتاب و کتابخوانی در کتابخانه های عمومی استان یزد
یزد - مدیرکل کتابخانههای عمومی استان یزد با اشاره به برگزاری مراسم تجلیل از فعالان عرصه کتابخوانی در استان گفت: همزمان با هفته کتاب بیش از ۶۰۰ برنامه در سطح کتابخانه های عمومی استان اجرا میشود.
-
درباره فلسطین بیشتر بخوانیم؛
من پناهنده نیستم؛ داستان فلسطینبودن و فلسطینماندن!
«من پناهنده نیستم» داستان تاریخ همواره درد و مقاومت فلسطین است: داستان فلسطین بودن و ماندن این خاک. داستانی که از زبان دختری سیزدهساله بیان میشود؛ دختری به نام رقیه، رقیهای که نمادی است از تاریخ و فرهنگ مردم فلسطین.
-
ایبنا نوجوان؛
کسی حریف وجدان نیست
سنا شیدایی: رمان «دلقک» ژانر طنز و اجتماعی دارد و با آن، ما با انواع مشکلات در سنین مختلف آشنا میشویم. شاید در زندگی واقعی به یاد این رمان بیافتیم و علاوهبر مشکلات خودمان، مشکلات دیگران را هم در نظر بگیریم و رفتار و درک بهتری داشته باشیم.
-
ایبنا نوجوان؛
بعضیوقتها یک فراتر از یک است
فرقی ندارد سنت کم باشد، پیر باشی، جنی باشی، پایت بوی گربه مرده بدهد، لنگ بزنی، ترسو باشی یا قلدر؛ جبهه برای همه جا دارد و هدف مشترک، دوستیهای زیبا میسازد.
-
ایبنا نوجوان؛
بخشی از خودش را به سیل میسپارد تا دوباره زنده شود
«نامهٔ فیاض» بهانه است برای حرکت، کوچ کردن از خویشتن و راهی شدن. غلام از درون عوض شده است. قسمتی از اشتباهاتش را جبران میکند؛ اما بخشی از اشتباهها جبرانناپذیر است، نه خیره به شبدر چهارپر که فراتر از آن، مثل آب از لای زنجیرها جاری میشود و میرود.
-
ایبنا نوجوان؛
حسرت کارهای معمولی بر دل بچههای سال صفر!
ما همان مسئولان هندوانهخوری هستیم که با آب، خودمان را میشوییم، با درختها میز و صندلی میسازیم، حیوانات را شکار میکنیم، جنگافزار میسازیم و طی جنگ محیط زیستمان را نابود میکنیم و به قول کیان، وضعیتی تأسفبرانگیز برای بچههای سال صفر به ارث میگذاریم.
-
ادبیات کودک و نوجوان جهان-۴
حکایت «تافی» حکایت باران بود و پس از آن آفتاب!
فرقی نمیکند آلیسون باشی یا تافی یا اصلا هر چیزی؛ آگاهشدن از وجود تافی یا همان آلیسون خودمان به من جسارت داد و من مبدل شدم به دختری که دلش میخواست خودش باشد، خودِ خودِ خودش!
-
به مناسبت زادروز قیصر امینپور؛
شاعر کلمات اردیبهشتی
فاطمه فتحعلی، نوجوان کتابخوان که علاقه ویژهای به شعرهای قیصر امینپور دارد به مناسبت زادروز این شاعر روایتی نوجوانانه از مواجههاش با دنیای قیصر گفته است که در این مطلب میخوانید.
-
«شیرجه در دریای کتاب»/ شماره دو: «غول بزرگ مهربان»؛
آدمپلو، شامی برای غولها؟
آیا غولی را میشناسید که بچهها را دوست داشته و کارش جمع کردن رویاها و خوابهای قشنگ و شیرین آنها از سرزمین رمزآلود خوابها باشد؟ محدثهسادات موسوی، نوجوان کتابخوان این غول را میشناسد و از او برایمان گفته است. در این مطلب مرور کتاب «غول بزرگ مهربان» اثر رولد دال را میخوانید.
-
«کتابولوژی»/ شماره شش: «زندانی کوچک»؛
زندانیِ کوچک روزهای انقلاب
تاریخ انقلاب را مردم رقم زدهاند و برای بیان آن میشود به سراغ خودشان رفت؛ مثل روایت داستان زندگیشان در آن دوران. داستان نوجوان «زندانی کوچک» بیان تاریخ انقلاب است به شیوهای که نوجوانان بتوانند به راحتی بخوانند، بفهمند و بدانند. نرگس اکبری در این شماره از پرونده «کتابولوژی» مروری بر این اثر نوشته است.
-
«کتابزی»/ شماره سه: «پدر، پسر، روحالله»؛
اهل نوفل لوشاتو
سومین معرفی کتاب فاطمه فتحعلی، نوجوان کتابخوان حالوهوای دهه فجر دارد و گریزی به روزهایی میزند که شخصیت اصلی کتاب میخواهد بیشتر درباره امام خمینی (ره) بداند. مرور کتاب «پدر، پسر، روحالله» را در این مطلب میتوانید بخوانید.
-
«شیرجه در دریای کتاب»/ شماره یک: «باغ کیانوش»؛
هیاهو در باغ پشت تپه
چطور میتوانیم بفهمیم نوجوانان چه داستانهایی دوست دارند؟ احتمالا یکی از مطمئنترین راهها این است که از آنها بپرسیم یا شرایطی فراهم شود که بدون پرسش، برایمان بگویند که چه خواندهاند و چه دوست دارند بخوانند. محدثهسادات موسویپور، نوجوان 16 سالهای است که میخواهد در پرونده «شیرجه در دریای کتاب» از داستانهایی بگوید که دوستشان دارد و در اولین شماره نیز، از تجربه مطالعه یک داستان نوجوان ایرانی گفته است.
-
«کتابزی»/ شماره دو: «وُریا»؛
گرهخورده به قلب «وُریا»
فاطمه فتحعلی، در این شماره از یادداشتهای خود بر داستانهای نوجوان، درباره داستان ایرانی «وُریا» نوشته که به نظر میرسد حسابی روح نوجوانانهاش را درگیر کرده است؛ زیرا از دنیای نوجوانی یک دختر ایرانی میگوید.
-
«کتابولوژی»/ شماره پنج: «ما یک نفر»؛
بیگانهترین حس دنیا؛ عشق
نرگس اکبری، نوجوان کتابخوان در این شماره از پرونده «کتابولوژی» از دو خواهر میگوید؛ دو جسم و دو روح که به هم متصلاند؛ دوقلوهای بهم چسبیدهی تی پی و گریس.
-
«کتابزی»/ شماره یک: «بنفشهها هم میخندند»؛
تنها راه رسیدن!
فاطمه فتحعلی، نوجوان 16 ساله عضو خانه ادبیات نوجوان دلش میخواهد با کتابها زندگی کند. این را در نامگذاری پروندهاش هم میتوانیم ببینیم؛ «کتابزی» یعنی زیستن با کتابها. او در اولین شماره از یادداشتهای خود به سراغ یک داستان ایرانی رفته است؛ اثری از رفیع افتخار.
-
به مناسبت تولد نویسنده «آنشرلی»؛
کودکِ تنهای تبعیدشده به سرزمین رویاها
یادداشت مهسا صبوری، نوجوان کتابخوان به مناسبت تولد لوسی مود مونتگُمری، نویسنده مجموعه «آنشرلی» را میتوانید در این مطلب بخوانید.
-
به مناسبت تولد نویسنده «زنان کوچک»؛
لوییزا میالکات: دوست دارم کاری انجام دهم که بعد از مرگم فراموش نشود
یادداشت محدثهسادات موسویپور، نوجوان کتابخوان به مناسبت تولد لوییزا میالکات، نویسنده داستان «زنان کوچک» را میتوانید در این مطلب بخوانید.
-
«کتابولوژی»/ شماره چهار: «جام جهانی در جوادیه»؛
فوتبال، زیر باران توفندهی شب سرد
اینروزها که دنیای انسانها با صدای سوت داوران و فریاد تماشاگران و گریهها و خندههای بازیکنان فوتبال آمیخته شده؛ نرگس اکبری به سراغ کتاب «جام جهانی در جوادیه» به قلم داوود امیریان رفته که داستانی فوتبالی برای نوجوانان ایرانی است.
-
«کتابولوژی»/ شماره سه: «بزرگ شدن در ترکیه»؛
زندگی پرتکاپوی ازگه
نرگس اکبری، نوجوان کتابخوان در سومین شماره از پرونده «کتابولوژی» به سراغ داستان «بزرگ شدن در ترکیه» رفته که کودکی تا بزرگسالی دختری را روایت میکند که به فکر اهداف بزرگ است. یادداشت را در این مطلب میتوانید بخوانید.
-
پرونده «کتابتراپی»/ شماره یک: «چتر تابستان»؛
هیاهوی از دست دادن
مهسا صبوری، نوجوان 17 ساله کتابخوانی است که به ادبیات نوجوان ایران و جهان علاقهمند است. او در شماره اول از پرونده «کتابتراپی» یادداشتی درباره کتاب «چتر تابستان» اثر لیزا گراف نوشته که در این مطلب آمده است.
-
«کتابولوژی»/ شماره دو: «مادرم زاغچه»؛
اتاق خاکگرفتهی مادر
شباهنگ ناگهان در پسِ پرده اتاق چیزی میبیند که هر کدام از ما دوست داریم صرفا خواب ترسناکی باشد که زودتر بیدار شویم؛ اما آیا همه اتفاقهای تلخ زندگیمان خواباند؟ در این مطلب، یادداشت نرگس اکبری بر داستان نوجوان «مادرم زاغچه» را میخوانید.
-
«کتابولوژی»/ شماره یک: «از طرف آبری با عشق»؛
رویای سبز آبری
آبری دختری است که به تازگی پدر و خواهرش را در یک تصادف از دست داده و مادرش هم این مصیبت را تاب نیاورده و بدون هیچ توضیحی خانه را ترک کرده است؛ حالا آبری مانده و زندگیای که باید با آن کنار بیاید. نرگس اکبری، نوجوان مروج کتاب و کتابخوانی در این مطلب یادداشتی بر این رمان نوجوانانه نوشته است.