در ابتدای این نشست، نسترن پورصالحی تعریفی از کتاب ارائه داد: همانطور که یک باستانشناس با دیدن تکهای از یک کوزه به تمام گذشته و جزییات آن پی میبرد، کتاب نیز همینگونه است. هر چیزی که در آن ثبتی صورت میگیرد کتاب کودک است. به عنوان مثال آرامشی که کودک در آغوش مادر میگیرد، برای او کتاب است؛ چرا که این در ذهن کودک ثبت میشود.
دبیر شاخه کتابخانههای آموزشگاهی انجمن کتابداری ایران افزود: کتاب را یک عنصر محدود نمیبینیم. کتاب این قابلیت را دارد که هر چیزی را در خودش ثبت کند و ظرفیت خوانش داشته باشد. بیشتر ثبت کتاب در بستر خانواده صورت میگیرد؛ زیرا خانواده مهمترین کتاب برای کودک است و پایههای فکر او را تقویت میکند.
پورصالحی درباره تأثیر حواس پنجگانه در آموزش کودک گفت: کودک تا زمانی که با حواس پنجگانه خودش چیزی را لمس نکرده باشد، نمیتواند کتاب را درک کند. به عنوان مثال کودک باید فرار گربه را ببیند تا هنگام خواندن داستان متوجه گربه و فرارش بشود. خانواده باید مبانی اصلی فهم کودک را فراهم کند.
وی «خواندن چیست» را اینطور توضیح داد: خواندن جنبههای مختلفی دارد و صرفا خواندن کتاب نیست. خواندن میتواند به سه روش صورت بگیرد: اول خواندن از روی کتاب یا متن، دوم توضیح دادن و تعریف کردن واقعه یا اتفاقی که با استفاده از جزییات تصاویر ذهنی کودک است و سوم سخن گفتن با زبان پدیدهها برای کودک.
نسترن پورصالحی نکاتی درباره چگونه خواندن نیز بیان کرد: خواندن کتاب برای کودک به دو روش صورت میگیرد: روش اول زمانی است که کودک در سن کوچکتر است؛ در نتیجه خیلی لزومی ندارد که به متن وفادار باشیم. در این سن انتخاب کتاب بر اساس تجارب کودک است و باید کتاب با این تجارب مطابق باشد. روش دوم این است که در سنین بزرگتر حتما باید مثل متن کتاب را برای او بخوانیم؛ چون بچهها میخواهند در این سن با خواندن و نوشتن آشنا شوند.
وی ادامه داد: در سنین بالاتر باید کمکم ارتباط کلامی ما با کودکان بیشتر شود. ما باید قدرت دریافت کودک را حفظ کنیم، به کودک توجه دهیم که این توان حفظ شود و در گام بعدی بین اینها ارتباط برقرار کنیم. همچنین از لحنهای مناسب و متنوع برای خواندن استفاده کنیم. باید خواندن متن با ضربآهنگهای آرام، شدید، با هیجان، نرم و ملایم یا تأکیدی باشد.
دبیر شاخه کتابخانههای آموزشگاهی انجمن کتابداری ایران درباره نقش والدین در تأثیر روش کتابخوانی گفت: والدین باید کتاب را همراه با سرگرمی برای کودکان بخوانند. همین داستانها و سرگرمی باعث گفتوگوی والدین و فرزند میشود. علاوهبر این، با همین روش کودک با صفات مختلف آشنا میشود و دادههای ریزریز زیادی وارد ذهنش میشود.
پورصالحی ادامه داد: کتاب دوم برای بچهها بسترها هستند. با بسترسازی یک فرآیند در ذهن کودک شکل میگیرد که همین روند باعث میشود الگوی فکری ایجاد شود. زمانی که کودک الگوسازی فکری بلد نباشد، نمیتواند بفهمد که در داستان چه اتفاقی میافتد. به عنوان مثال باید برای کودک یک سیر داستانی را تعریف کنیم تا این بستر برای او فراهم شود.
وی درباره نحوه گفتوگو والدین با کودک گفت: مرحله بعدی گفتوگوست. گفتوگو آن چیزی است که توجه کودک را به کتاب و کتابخوانی جلب میکند. کشدار کردن گفتوگو در تقویت تفکر کودک نقش دارد. این گفتوگوی طولانی و کشدار در آینده کودک اثرگذار است و در ارتباط بهتر بین والدین و فرزند کمک میکند.
این سخنران درباره نقش کتاب خواندن در تفکر کودک بیان کرد: تفکر یعنی وقتی به یک مسئلهای برمیخوریم، میتوانیم به یک نقطه مطلوبتری فکر کنیم. استفاده از محیط اطراف باعث میشود کودک نقطه مطلوب را بشناسد و راهحلهای مختلف برای حل مسئله را پیدا کند. کتاب یکی از این ابزارهای شناخت است.
پورصالحی در انتها از نقش والدین در کنار کتاب گفت: برای اینکه آینده کودک را بسازیم باید دانههای آن را در کودکی بکاریم و بستر آن را فراهم کنیم. کتاب در کنار والدین ابزاری است برای تربیت بچهها. کودکان مانند لوحهای سفیدی هستند که هیچچیز در ذهن آنها نوشته نشده است و والدین به عنوان قلمهای این لوح سفید هستند و هر آنچه را که در کودکی به آنها یاد بدهند در بزرگسالی برداشت میکنند.
سیوچهارمین دوره نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران ۲۰ تا ۳۰ اردیبهشتماه ۱۴۰۲ با شعار «آینده خواندنی است» به دو صورت حضوری و مجازی در مصلای امام خمینی(ره) برگزار میشود.
نظر شما