رمان نوجوان «ماجراهای خانوادهی پپر» داستانی با رویکرد خانوادگی، نوشته مارگارت سیدنی با ترجمه پرستو عوضزاده است.
اگر بخواهیم اهمیت خانواده را فقط به شیوه علمی یا توصیهگونه و نصیحتطور بیان کنیم احتمالا حتی بزرگسالان هم رغبت نمیکنند گوش دهند یا بخوانند؛ پس دیگر از کودکان و نوجوانان نباید انتظارهای ماورائی داشته باشیم برای درک مفهوم و ارزش خانواده.
بنابراین همانطور که اشاره شد بهتر است برویم به سراغ ادبیات: این دنیای سادهکننده همهچیز!
در این مطلب میخواهیم رمان نوجوانی را معرفی کنیم که فضایی کاملا خانوادگی دارد. رمان «ماجراهای خانوادهی پِپر» داستان خانوادهای کوچک و فقیر است که سعی دارند به آرزوهایشان برسند. آنها در دهکده کوچکی به نام «بَدگِرتاون» و در خانهای قهوهایرنگ زندگی میکنند. زندگی برای پِپرها دشوار است؛ چرا که وقتی فرنسی، کوچکترین بچه، نوزاد بود، آقای پپر فوت کرده بود. زندگی برای خانم پِپر و پنج فرزندش، بِن، پالی، جوئل، دیوی و فِرُنسی به سختی اما با خوشی، خندههای گرم و عشقی سرشار میگذرد.
خانم پپر سخت کار میکند تا پول خرید غذا و پرداخت اجارهخانه را به زحمت جور کند. هر روز، با اشتیاق مشغول خیاطیاش میشود. او کت میدوزد و همهجور لباسی را رفو میکند. خانم پِپر مشتاقانه خیاطی میکند تا نیازهای خانوادهاش را تأمین کند. بچهها او را مامزی صدا میزدند. آنها که به مادرشان عشق میورزند نیز هرطور که بتوانند به او کمک میکنند. با وجود تمام مشکلات آنها خانواده شادی هستند.
فقط یک چیز کم بود؛ پپرها اصلا مدرسه نرفته بودند. آنقدر کارهای روزمره زیاد بود و پولشان اندک که بچهها مجبور بودند هر روز تا جایی که میتوانستند، کار کنند. خانم پپر، همانطور که انگشتهایش را روی کتی که داشت میدوخت حرکت میداد، با خودش عهد کرد: «باید هرجور شده اونا رو به مدرسه بفرستم. باید این کارو بکنم.» کمک به مامان بزرگترین هدف همه بچهها بود.
بن و پالی ساعتها وقت صرف میکردند تا نقشههای سری بکشند و با یکدیگر یواشکی در این باره صحبت میکردند که چطور یک روز مادرشان را شگفتزده کنند؟ اما زمانی که خطر یکی از آنها را تهدید میکند، پسری کوچک باید تصمیمی بزرگ بگیرد؛ اینکه چگونه میتواند از وقوع حادثه جلوگیری کند!
عناوین فصلهای کتاب عبارتاند از: «روزهای شادی در خانهی کوچک قهوهای»، «غافلگیری برای تولد مامزی»، «گرفتاری پشت گرفتاری»، «روزهای سخت پالی»، «سرخک، همهجا سرخک»، «غافلگیر کردن پالی»، «جاسپر میآید»، «پنجشنبه آمد و رفت، اما از جاسپر خبری نشد»، «مهمان غیرمنتظره»، «اولین کریسمس واقعی»، «پالی به سفر میرود»، «استقبال گرم»، «ماجراجویی بزرگ فرنسی» و «غافلگیری بزرگ برای پالی و فرنسی».
در بخشی از متن کتاب میخوانیم:
«نیمی از صبح گذشته بود که دکتر فیشر از راه رسید تا ببیند چه مشکلی برای چشمهای پالی پیش آمده است. دکتر با لحن تندی گفت: از چشمهات خیلی کار کشیدی؟ بعد پرسید: پالی مشغول چه کاریه؟
خانم پپر پاسخ داد: همه کار. پالی همه کار انجام میده.
دکتر اعلام کرد: خب، دیگه کاری انجام نمیده. وضعیت چشمهاش خیلی بده.
فرُنسی خودش را روی پای دکتر انداخت و با گریه گفت: نه! پالی من رو مریض نکنین.
دکتر فیشر، با مهربانی فرنسی را از پاهایش جدا کرد و او را توی تختخوابش خواباند. او به فرنسی اطمینان داد: دختر کوچولو، ما میخوایم حال پالی رو کاملا خوب کنیم. وقتی درمانش کنیم، میتونه مثل روز اول، خوب ببینه.»
هریت لوتروپ نویسنده آمریکایی که با نام مستعار مارگارت سیدنی نیز شناخته میشود (۲۲ ژوئن ۱۸۴۴- ۲ آگوست ۱۹۲۴)، علاوهبر نوشتن داستانهای محبوب کودکان، پس از مرگ شوهرش، شرکت چاپ و نشر دانیل لوتروپ را اداره کرد. آنها پس از خرید خانه روستایی The Wayside، سخت تلاش کردند تا این خانه را به مرکز زندگی ادبی تبدیل کنند.
انتشارات کتابهای بنفشه (واحد کودک و نوجوان انتشارات قدیانی) کتاب «ماجراهای خانوادهی پِپر» نوشته مارگارت سیدنی را با ترجمه پرستو عوضزاده در ۱۱۲ صفحه و به قیمت ۱۵ هزار تومان منتشر کرده است.
نظر شما