یاسمن ثانوی، مترجم گفت: موفقیت در نگارش هر ژانری امکانپذیر است به شرط آنکه قواعد بازی را بلد باشیم و قوانین حاکم بر آن را به خوبی بشناسیم و بدانیم.
ثانوی از مترجمان باسابقه است که کتابهای «عمل خلاقانه»، «پروندههای راکد»، «عطاری گمشده»، «داستایفسکی در سیبری از هگل میخواند و میگرید»، «نیمه فراری»، «اگر پای خون در میان باشد»، «عمارت هلندی»، «اعترافات» و «یک زوج آمریکایی» از جمله آثار ترجمهای وی به شمار میآید.
امروزه داستانهای ژانر، بهویژه ژانرهای علمیتخیلی، فانتزی، معمایی و پليسی مخاطبان بسیاری در سرتاسر جهان دارد. این در حالی است که تعداد داستاننویسان موفق ما در این حوزه انگشتشمارند. در وهله نخست، دلیل آن را چه میدانید؟
در واقع، در اینجا با چند ژانر مواجه هستیم که هرکدام بهتنهایی دارای دنیایی مجزا برای مخاطبپذیری هستند. نوع ساختار و عملکرد فکری بشر همیشه بهنوعی در پی رستگاری، بینیازی مطلق، خداگونه و نامیرا شدن، غلبه بر مشکلات و این دست مسائل بوده است. پس بدیهی است که ژانرهای علمی تخیلی و فانتزی در بین جوامع مختلف از توجه بالایی برخوردار باشند که البته این هم میتواند تحت تاثیر خیلی از عوامل از جمله دین، مذهب و فرهنگ و روانشناسی اجتماعی آن جوامع قرار بگیرد. گاهی اوقات اگر این داستانها با عقاید و باورهای جامعهای در تضاد باشند پذیرششان سخت خواهد بود. برای مثال، شاید در جامعه ما پرداختن به موضوعات خارقالعاده و یا ماورائی خیلی طرفدار نداشته باشد و یا حتی با عقاید ما در تضاد باشد. در نتیجه، نگارش در این ژانرها و ورود به آنها گاهی اوقات نیاز به خلاقیت و نوآوری متناسب با فرهنگ و آداب و رسوم جامعه ما دارد. باید در این زمینه جسورانه عمل کرد، با ایدههایی ناب از دل آب و خاک این مرز و بوم، با تاریخ جامعی که دارد و دلاوریهای مردمانش، داستانهای ماندگاری را خلق کرد چون ما منابع غنی برای پرداختن به این موضوعات داریم. ژانر پلیسی- جنایی همیشه به دلیل ایجاد حس کنجکاوی در ذهن از جذابیتهای خاص خودش برخوردار است و از علاقه انسان به حل معما بسیار بهره برده است. از شرایط موثر دیگر، وضعیت اقتصادی اعم از توان تهیه این کتابها گرفته تا مشکلات اقتصادی ممکن است باعث شود هر نوع ژانری از اقبال کمتری برخوردار شود. گاهی استفاده از فناوریهای نوین حتی در زمینه چاپ نیز میتواند نویسنده و خواننده را بر سر ذوق و شوق بیاورد.
از یکسو یکی از برترین آثار فانتزی جهان(شاهنامه فردوسی) را در ادبیاتمان داریم و از سوی دیگر سهمی از ادبیات فانتزی موفق نداریم. تجربیات زیستی، تاریخی و اجتماعی ما در صدسال گذشته چه نقشی در این زمینه دارد؟
سؤال بسیار مهمی است، بهجز شاهنامه فردوسی آثار فاخر دیگری هم داریم که تلفیق آنها با ذوق و هنر و خلاقیت میتواند زمینه خلق آثاری جهانی در زمینههای مطرح شده باشد. ما شخصیتها و ژانرهای علمی و فانتزی برای پرداختن به آنها کم نداریم و میتوانیم با کمک تخیل و خلاقیت، آثار نفیسی در این حوزه را ارائه دهیم. در زمینه دلاوریهای مردمان این مرز و بوم از رستم و سهراب گرفته تا سرداران و دلاوریهایشان کم نداریم اما فکر، ذوق و خلاقیت برای خلق آثاری فاخر محدود است. بسیاری از آثار ما به دلایلی در گنجهها در حال خاک خوردن هستند و لازم است با دیدی نو به ارائه آنها به جامعه و دنیا نگاه کنیم. شاید با یک دیدگاه علمی تخیلی یا فانتزی به سوالات مهمی که ذهن بشر را به خود مشغول کرده پرداخته شود. باید تمام عوامل را در نظر گرفت و موشکافانه عمل کرد. برای مثال، گاهی نگارش یک ژانر علمی و تخیل میتواند مقدمهای برای شروع یک عصر و دنیایی جدید باشد و افکار و ایدههایی در آن نشان داده میشود که میتواند سنگ بستر پیشرفتهایی در چند سال دیگر شود.
در سالهای گذشته آثاری در ژانرهای فانتزی و علمیتخیلی از سوی نویسندگان جوان وارد بازار کتاب شد که اغلب موفقیتی به همراه نداشت. برخی از منتقدان معتقدند که علاقه به نگارش داستانهایی در انواع ژانر، نسبتی با شناخت صحیح از ژانرهای ادبی ندارد. نظر شما دراینباره چیست؟
عدم موفقیت آنها میتواند ریشه در خیلی از مسایلی که صحبت شد داشته باشد. برای نگارش باید درباره مخاطبان، نیاز جامعه، موقعیت فعلی، و هدفمان از نگارش این داستان و خلق مضامیناش بدانیم. شاید واقعا باید چشمها را شست و جور دیگری به این مقولات نگاه کرد؛ با نگاهی که بتواند در عین زیبایی ما را با تخیل و تصور فوقالعادهای همراه کند. باید مخاطبشناس باشیم و بدانیم که چگونه میتوانیم در این حوزه وارد رقابت شده و موفق بشویم. نویسنده این نوع از داستانها باید با بهرهمندی از فنون نویسندگی صاحب نگاهی عمیق به مسایل علمی و تخیلی باشد و اصول خلق یک دنیای فانتزی را بداند، مخاطب خودش را بشناسد، از رویه نگارش این ژانرها در دنیا مطلع، با تاریخ و شخصیتهای خودمان آشنایی داشته و خلاق باشد. با این ابزار میتوانیم در دنیای خلاق و بیحد و مزر این ژانرها وارد شده و حرفی برای گفتن داشته باشیم. تصور اینکه هفت خوان رستم آمیخته با علم و تخیل سوار بر فانتزی خلاقیت و هنر شود و از دل آن داستانهایی جدید خلق و نگارش شود واقعا زیباست.
داستاننویسی موفق در انواع ژانر را بیشتر مدیون تجربه میدانید یا شناخت؟ و چرا؟
تجربه و شناخت دو بال یک داستاننویس هستند. هر داستاننویس با الهام از تجربیات خود و یا دیگران و شناخت در حوزههای مختلف کاری و اطلاعاتی خود میتواند آثار مهمی را خلق کند. شناخت جامعه، مخاطب، نیاز امروز، دنیا و حوادث آن و خیلی از چیزهایی که میتوانند به او در انتخاب هر نوع سبک و خلاقیت کمک کنند و تجربههایش را صیقل دهند تا اثری نفیس را ارئه دهد، حائز اهمیت هستند. لازمه هر کاری شناخت است وگرنه سرانجام آن کار میتواند به ناکجا آباد بیانجامد و تجربه است که این شناختها را محک میزند. در هر امری وجود این دو میتواند بسیار مفید و پیشبرنده باشد.
داستاننویسان ما در چه ژانرهایی میتوانند موفق باشند؟
من معتقدم موفقیت در نگارش هر ژانری امکانپذیر است به شرط آنکه قواعد بازی را بلد باشیم و قوانین حاکم بر آن را به خوبی بشناسیم و بدانیم. عوامل موثر در موفقیت آن را بدانیم و از تجربیات دیگران بهره ببریم. واقعا بدانیم چه چیزی را دوست داریم، در چه نوع نگارشی تبحر داریم، چه منابعی را در دست داریم، چقدر از آن آگاه هستیم، برای چه کسانی مینویسیم و چرا مینویسیم؟ داستان را حس کنیم و با شخصیتهایش زندگی کنیم و خلق اثر را با جانمان شروع کنیم. ما موفق میشویم.
شما داستانهای خلق شده در کدام ژانرها را بیشتر دوست دارید؟
من داستانهای معمایی را به دلیل درگیر کردن ذهن مخاطب و جذابیتهای خاص خودشان و همینطور داستانهای خلق شده در ژانر علمی و تخیلی را دوست دارم، چراکه روزی دیگر آنها تخیل نخواهند بود.
نظر شما