به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در زنجان، ناصر دوستی از شاعران آیینی زنجان به مناسبت شهادت سید رضی موسوی شعر گفت.
متن شعر به شرح زیر است:
مست آمده با سر که بی پیکر برقصد
شوریده سر مستانه سرتاسر برقصد
سر در تن شوریده سر معنا ندارد!
باید که این شوریده سر بی سر برقصد
شلیک شد خُمپّاره… باید پا به پایش
در لابه لای شعله ها سنگر برقصد
انگشتهای غرق خون غرق جنوناند
برخاسته از خون که انگشتر برقصد
کرده پدر این بار قربانی پسر را
باید گلویش زیر صد خنجر برقصد
خون میدود تا چشم از عمق جگر تا
با اشک در چشمان یک مادر برقصد
این خاک اسماعیل داده تا بماند
بگذار در خون این گُل پرپر برقصد
ققنوس برمی خیزد از این خاک، بگذار
در آتش و در باد خاکستر برقصد
در دست مردی پرچم قُدس است، روزی
باید به روی قلعه ی خیبر برقصد
دل بر سپاه شب زده این پرچم سبز
تا در دل انبوهی از لشکر برقصد
زلف به خون آغشته اش شد بیرقی سرخ
در باد باید کاکُل اکبر برقصد
نظر شما