به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، حجتالاسلام حمید پارسانیا، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، ۱۶ دی ماه در همایش «علوم انسانی و مسئله فلسطین» که از سوی نشریه دیدهبان اندیشه و دانشگاه باقرالعلوم (ع) برگزار شد با اشاره به تحلیل اجتماعی طوفان الاقصی به مثابه حرکتی که به عنوان نقطه عطف امت اسلامی محسوب میشود، گفت: جهان مدرن یک هویت عالمگیر و فراگیری دارد و تاریخی را پشت سر گذاشته است و این تاریخ، تبیین و توضیحی هم دارد که با هویت آن سازگار است و این تفسیر، تبیین و تحلیل، مجموعه معارف و نظریاتی را با عنوان علوم انسانی و اجتماعی ایجاد کرده است.
او با بیان اینکه غرب، علوم خود را نوپدید و جدید میداند و اساساً تاریخ علم را تاریخی متاخر میداند، افزود: اندیشمندان غربی نوعاً نگاه تکخطی به تاریخ دارند و در تحلیل آن، فرهنگ و جامعه خود را حصیله و محصول تاریخ بشر به صورت مطلق میدانند. اروپای مرکزی در کانون این نظریات است چه رویکردهای چپ و چه راست یعنی نزاعاتی که در درون خودشان دارند حول این محور است.
استاد دانشگاه باقرالعلوم (ع) با بیان اینکه کانت تاریخ را به چند مرحله تقسیم کرده و میگوید علم برای مرحله متاخر است و قبلاً وجود نداشته است و قبلاً ذهنیگرایی و فلسفیاندیشیدن وجود داشته است که با عالم واقع ارتباطی ندارد، تصریح کرد: دورکیم هم جوامع را از جوامع بدوی به سوی جوامع ارگانیک و متمدن تقسیم میکند و مارکس هم به نحوی دیگر مراحل تاریخی را بیانکند.
پارسانیا تاکید کرد: پیشگامان این نظریات، تفاسیری متناسب با فرهنگ خودشان دارند ولی در مجموع، تمدن غرب را نه تنها محصول قرون اخیر بلکه حصیله تاریخ و پایان تاریخ هم میدانند و اینکه تاریخ در اینجا متوقف خواهد شد. اگر قبلاً هم جهان دوقطبی بود باز در پایان تاریخ یکی از این دو قطب سلطه خواهد یافت؛ مارکسیستها پایان تاریخ را از آن خودشان میدانستند و در رقابت با غرب بودند ولی و وقتی این بت در هم فرو ریخت، فوکویاما بحث پایان تاریخ را مطرح کرد.
غرب خود را پایان تاریخ میداند
پارسانیا ادامه داد: فضای حاکم بر این گفتوگوها فضای سکولار و فرایند دنیوی شدن است که از مفاهیم دینی و الهی فاصله میگیرد و به صورت ایسم و مکتب درمیآید و جالب اینکه وانمود میکنند که همه تمدنها باید خود را به این تمدن برسانند و سایرین تأخر تاریخی دارند و دیر یا زود باید به آن برسند.
او افزود: ویژگی دیگر این تمدن آن بود که با وجود اختلافات، فضای حاکم بر گفتوگوهایشان فضایی سکولار و اینجهانی و بریده از نگاه معنوی است و عقلانیت هم عقلانیت اینجهانی میشود و خروجی علم هم قدرت و سلطه بر زمین و زمان و دیگر مردمان است. این خمیرمایه تفاسیری است که غرب نسبت به خود و جهان در این چند قرن داشته است و دارد.
دو جنگ جهانی، دستاورد تمدن غربی است
رئیس دفتر قم بنیاد علمی فرهنگی آستان قدس رضوی اظهار کرد: البته این رویکرد با چالشهای بزرگی هم روبرو بوده است زیرا بزرگترین جنگهای تاریخ بشری هم در همین تمدن رخ داده و آن دو جنگ جهانی اول و دوم بود که ترکش این دو جنگ بیشتر جهان از جمله ایران را متاثر کرد و تا ۲۰ میلیون نفر ایرانی به علت قحطی و مشکلات از بین رفتند و در بین خودشان حدود صد میلیون کشته دادند. هیچکدام از طرفین، آرمان الهی و خدایی نداشتند و دعوا بر سر ایسمهایی مانند ناسیونالیسم و مارکسیسم و … بود که تفاسیری کاملاً اینجهانی است.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی اضافه کرد: در طوفانالاقصی، محور و نماد آن، مسجدالاقصی و آرمان آن، آزادسازی قبله اول مسلمین است؛ بعد از فروپاشی خلافت عثمانی و تقسیم مناطق تحت سیطره این خلافت، فلسطین به عنوان بخشی از غنیمت فروپاشیده کاملاً از حاکمیت مسلمانان جدا شد و بعد هم مقاومتهایی شکل گرفت و البته مسلمین با اسم اسلامیت این مقاومت را شکل ندادند بلکه با عنوان ناسیونالیسم عربی در برابر اشغال مقاومت کردند و یا شعارهای چپ مارکسیستی میدادند یعنی در قالب ایسمهای متعلق به دو بلوک شرق و غرب حرکت خود را سامان میدادند.
تغییر رویکرد فلسطین از اسلحه به تکبیر
پارسانیا با بیان اینکه موشکهایی که آن وقت گروه فتح شلیک میکرد، از شوروی بود و اسرائیل هم از تسلیحات غربی استفاده کرد، گفت: رقابت شرق و غرب، سرنوشت فلسطین را رقم میزد در حالی که هر دو متعلق به تفکر زمینی بودند اما بعد از انقلاب اسلامی، سلاح آنان سنگ و تکبیر شد و بازگشت به سوی هویت اسلامی ایجاد شد. این مسئله تبیین و تفاسیری میطلبد که متعلق به امت اسلامی است.
او افزود: اگر جهان اسلام بخواهد در چارچوب هویت دینی خود، تحلیل کند چه راهی را باید طی کند؟ آیا مطابق آنچه که امروز اسرائیل تحلیل میکند او خود را نماینده تمدن غرب در برابر تمدنی میداند که دوره آن به سر آمده است. آیا واقعاً اینگونه است؟
پارسانیا ادامه داد: جهان اسلام در برابر تفاسیر دنیوی و مادی، تفسیری معنوی ارائه میکند یعنی این موازنه را در سایه نگاه توحیدی تحلیل میکند و نه در رقابت و موازانه با ایسمهای کنونی و اینجهانی؛ یعنی لایههای عمیقتری در پس انسان و این جهان وجود دارد و تاریخ را با فلسفهای آنجهانی تحلیل میکند نه تحلیلی که به تعبیر خودشان در صدد اسطورهزدایی از عالم است و میگوید مرگ خدا فرا رسیده است.
او تاکید کرد: در جهان اسلام، آنچه دیده میشد نوک کوه عظیمی است که از آب بیرون آمده است و تاریخ حقیقت و صحنه دیگری دارد و این رفتارها با آن تاریخ دیده میشود؛ در این فلسفه تاریخ، خداوند است که کار میکند و شأن و منزلت انسان، خلافت او است نه اینکه انسان خود را جای خدا بگذارد؛ متفکران جهان اسلام با همه اختلافات در نگاه به عالم و آدم مشترک هستند و همه اینها متأخر از قرآن کریم است و از قرآن، الهام میگیرد.
استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه، قرآن کتابی است که در مدت ۲۳ سال ناظر به حوادث مختلف شکل گرفته و ناظر به این حوادث بیان میشود و هم این حوادث را میسازد زیرا هویت مسلمین را هم جهتدهی میکند، اضافه کرد: آیات قرآن در تکوین واقعیات ۲۳ سال و به خصوص ده سال آخر به تحلیل و تبیین میپردازد؛ این تبیین و تحلیل خود را پدیده اینجهانی محض نمیبیند بلکه خود را مرتبط با غرض و هدفی فراتر از این عالم تحلیل میکند.
پارسانیا افزود: بسیاری از آیات ناظر به مسائلی است که در جنگها از جمله احد و بدر رخ داده است؛ اساساً دورههای تاریخی در مواجهه با عالم شکل میگیرد، خداوند سبحان کارگردان اصلی این تاریخ است و دیگران در نقشه حکیمانه او تحلیل میشوند و فعالیت شیطان هم در این راستا تحلیل میشود؛ گاهی خدا مستقیم حضور دارد و کار میکند؛ گاهی ملائکه مستقیماً وارد میدان میشوند و گاهی شیطان، لشکریان خود را تجهیز میکند و امور را برای آنان زینت میدهد. در مورد شیطان فرموده است: وَإِذْ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطَانُ أَعْمَالَهُمْ وَقَالَ لَا غَالِبَ لَکُمُ الْیَوْمَ مِنَ النَّاسِ وَإِنِّی جَارٌ لَکُمْ ۖ فَلَمَّا تَرَاءَتِ الْفِئَتَانِ نَکَصَ عَلَیٰ عَقِبَیْهِ وَقَالَ إِنِّی بَرِیءٌ مِنْکُمْ إِنِّی أَرَیٰ مَا لَا تَرَوْنَ إِنِّی أَخَافُ اللَّهَ ۚ وَاللَّهُ شَدِیدُ الْعِقَابِ؛ یعنی شیطان عمل آنان و قبیلهگرایی و عصبیت جاهلان را در برابر اراده و ایمان خدایی مؤمنان برجسته کرد و زینت داد. به دشمنان پیامبر (ص) گفت که من با شما هستم ولی بعد فرشتگان و حضور اراده الهی را دید و فرار کرد. یعنی شیطان در اینجا برای دشمنان دین، در قالب شخصی به نام «سراقه» تمثل پیدا کرد و آنان را تحریک میکرد که با پیامبر (ص) بجنگند ولی وقتی ملائکه را دید فرار کرد و وقتی به او گفتند کجا میروی سراقه گفت من چیزی میبینم که شما نمیبینید.
تقابل شیطان و مؤمنان در دو تمدن
او افزود: در سوره آلعمران و ایات ۱۲۳ و ۱۲۴ خداوند فرموده است؛ وَلَقَدْ نَصَرَکُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ وَأَنْتُمْ أَذِلَّةٌ ۖ فَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ؛ إِذْ تَقُولُ لِلْمُؤْمِنِینَ أَلَنْ یَکْفِیَکُمْ أَنْ یُمِدَّکُمْ رَبُّکُمْ بِثَلَاثَةِ آلَافٍ مِنَ الْمَلَائِکَةِ مُنْزَلِینَ؛ آیا شما را کفایت نمیکند که خدا در بدر شما را با ۳ هزار فرشته کمک کرد و اگر مقاوم باشید خدا شما را با ۵ هزار فرشته حمایت خواهد کرد. این تحلیل صحنه جنگ است. علامه طباطبایی، نسبت جمعیت دشمنان و مسلمین را یک به ۱۴ برشمرده است یعنی خدا به ازای بیش از هر ۱۰ نفر آنان به یکی از مؤمنان یاری رساند.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با بیان اینکه قرآن در آیات دیگری اشاره فرموده است که شما قبائل عرب دائماً در آتش جنگ میسوختید و درگیر بودید ولی خداوند الفت بین شما برقرار کرد، گفت: آنقدر این الفت و وحدت بین شما ایجاد کرد که اگر پیامبر (ص) همه ثروتهای این عالم را هم خرج میکرد نمیتوانست این چنین کند؛ در آیه دیگری هم فرمود که ای پیامبر (ص) مسلمانان را برای جنگ تجهیز کن و بدان که ۲۰ نفر از شما بر ۲۰۰ نفر آنان غالب خواهند شد. «إِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ یَغْلِبُوا مِائَتَیْنِ ۚ وَإِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ مِائَةٌ یَغْلِبُوا أَلْفًا مِنَ الَّذِینَ کَفَرُوا بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا یَفْقَهُونَ».این اثر ایمان و ارتباط معنوی است و فرشتگان هستند که قلوب مؤمنان را منسجم میکنند و این سنت الهی همیشه در مورد صابران وجود دارد.
او ادامه داد: وقتی امت اسلامی از دریوزگی نظری در ذیل نظریات غربی برای تفسیر خودش بیرون میآید و میبینند مفر و مقری برای او وجود ندارد و به سمت هویت خودشان برمیگردند قاعدتاً چنین هویتی چنین تفسیری هم از عالم ارائه میدهد که به اذن و اراده الهی، خداوند صابران مؤمن را بر دشمنانشان پیروز میگرداند و انسانهایی تربیت میکند که قدرتی آسمانی و الهی تولید میکنند که دشمن از این قدرت بهره ندارد.
نظر شما