سرویس تاریخ و سیاست خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): الهام ملکزاده، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در نشست علمی امیرکبیر و ایده ترقی که به صورت برخط در کانون اندیشه جوان برگزار شد، گفت: به طورکلی این ایده ترقی از کجا در ذهن امیرکبیر خطور کرد، داستانی است که باید به آن اشاره کنم. امیرکبیر نیز مانند هر انسان اندیشمند دیگری به فکر چارهاندیشی میافتد.
وی افزود: امیرکبیر دو رویکرد بزرگ در زندگی داشت. او با توجه به فرصتی که داشت تلاش کرد وضعیت زمان خویش را بهبود بخشد و رسالتی که در خروج از موقعیت منفی داشت را به اجرا درآورد. جنگهای ایران و روس ما را از خواب گرانی بیدار کرد. در حدفاصل دوره صفویه ایران در مقایسه با تمام کشورهای آن روز جهان خیلی فاصله ندارد و چه بسا از آنها جلوتر هم هست. ایران بالندگیهای خودش را داشته است. ولی چرا در جنگهای روسیه شکست میخورد؟ حتی در میدان جنگ موفق نیستیم. نهایت تجهیزات تعدادی تفنگ و ابزارهای سنتی بومی است. ارتش منظم نداریم.
ملکزاده بیان کرد: در یک جنگ تمام عیار وقتی یکپارچگی وجود نداشته باشد، شکست حتمی است. حتی مجروحان و زخمیها نیز در سپاه ایران بیشتر بودند، چون علم طب پیشرفته نبود. همه این نقصها ما را هوشیار کرد که در کجا قرار داریم. یکی از دلایل اندیشه امیرکبیر از آن خلا و ضربه است. او پرورش یافته قائم مقام فراهانی و باتجربه بود و خلا را لمس کرده بود و به فکر چارهجویی افتاد. دومین نکته اینکه این فرد دغدغه دارد و سعی میکند مملکت را از این شرایط خارج کند. او با تجربیاتی که دارد از سپهر متفاوتی که در ایران وجود دارد، آگاه است. دنیای بیرون از ایران آن روز را دیده است و تجربه کسب کرده است. بدون شک تجمیع تجربه به اضافه دغدغه مساوی است با چارهاندیشی.
وی در ادامه گفت: اندیشههای اصلاحی امیرکبیر توفیق پیدا میکند که حداقل آغاز اصلاحات خویش را رقم بزند. این در تداوم تمام اموری که شروع کرده قابل تعمیم است. او یک کار مقطعی انجام نداده بلکه یکی از اصلیترین ویژگیهای شناخت درد و نوع درمان خلوص اجرا در مسیر درست است. شاید افتان و خیزان به جلو رفت اما به مقصد رسید. البته بالندگی دارالفنون بعد از امیرکبیر است. حتی امروز هم ما به دارالفنون و اصلاحات امیرکبیر افتخار میکنیم و سعی داریم تا مکان، نام و محتوای دارالفنون را احیاء کنیم.
ملکزاده افزود: تربیت تقی خان در خانه قائم مقام بوده است. او سعی داشت خودش را بالا بکشد. نظر قائم مقام را به خود جلب میکند. درس خواند به سن رشد که رسید وارد محیط تربیتی دو وزیر بزرگ که هر دو از اندیشمندان روزگار بودند، شد. معلمان خوبی بود. محضر آنها را خوب درک کرده و به درستی از استاد یاد گرفته است. این آدم از دو قوه استعداد و شهامت برخوردار بود. جسارت ریسک کردن را داشت. اندیشه امیرکبیر برآمده از ذات وجودی اوست. او نسبت به کارهایی که انجام میداد دانش داشت.
وی بیان کرد: امیرکبیر دردها را به درستی تشخیص داد. اگر کسی دانش ندارد اما شهامت دارد آن توفیق حاصل نمیشود. اندیشه برآمده امیرکبیر در بستر خوبی پرورش یافت. او نگاهی عالمانه دارد. دنیادیده است و مشکلات و دغدغهها را به خوبی فهمیده است. بیماریهای جامعه را به درستی تشخیص داده و سعی میکند با اقدامات خیلی منصفانه، با هوشمندی و مجدانه اصلاحات را به سرانجام برساند. از اصلیترین کارهایی که اتفاق میافتد، شکستن تابوی موجود است.
الهام ملکزاده در ادامه گفت: اقدامات او برای پیشرفت و ترقی به مذاق درباریان خوش نمیآید و ترجیح میدهند اوضاع و شرایط در همان وضع بماند. آنها افق دید وسیعتری نداشتند. این افق دید بازبرآمده از تجربه است. یکی از دلایلی که سبب شد تا امیرکبیر طور دیگری بیندیشد و دنیایی فراتر از نگاه خود را دید، این بود که او امپراتوری عثمانی را دید، روسیه را شناخت، هند را دید. همین الان هم اگر شما بخواهید افق دید بزرگتری داشته باشید، باید بزرگتر بچرخید و بگردید تا بزرگتر فکر کنید و ریسک کنید. این فرصتی بود که امیرکبیر داشت و توانست از این فرصت استفاده کند.
وی افزود: تاکید امیرکبیر بر آوردن معلم است اما به هیچ وجه از روسیه و انگلیس معلمی نمیآورند. معلمها از ایتالیا، اتریش، آلمان، فرانسه و کشورهایی است که تجربه زورگویی و استعمارگری ندارند. همه اتفاقات سبب شد تا امیرکبیر متوجه شود که ما در برخورداری از فن مذاکره نیز با مشکل روبهرو هستیم. او به عنوان اولین صدراعظم ناصرالدینشاه تلاش میکند برای تاسیس مدرسهای به سبک اروپایی گام بردارد و تمام اینها یک قدم شجاعانه است. برنامههای درسی دارالفنون نیز برآمده از نیازهای کشور است. مدرسه نظامی یا مدرسه صنعتی از اولویتهای اوست. او نمونه چنین مدارسی را در استانبول دیده است. در اندیشه امیرکبیر دیدن این تجربیات بیتاثیر نبوده است. مواد درسی بر اساس نیازهای مملکت از فنون نظامی، طب، شیمی، معدن و ریاضی انتخاب شدند. ایجاد نظم خاص نیز به تدریج جا افتاد.
ملکزاده بیان کرد: در اینکه سرانجام امیرکبیر به کجا رسید، ردپای کشور انگلیس و روسیه را میبینیم. او ابتدا عزل و سپس به قتل رسید. او در مواجهه با روس و انگلیس روی خوش نشان نداد. آنها هم متقابلاً دل خوشی از امیر نداشتند. حتی ساختمان بنای دارالفنون نیز جالب و قابل توجه است. به هر حال این چهارچوبی بود که در دارالفنون پیاده شد اما علاوه بر این امیرکبیر در حوزههای دیگر نیز فعال بود و با نگاه دانشمحور و ایده ترقی کشور به پیش میرفت. ایجاد دارالفنون دریچهای به دنیای دیگر بود. دارالفنون ما را با دنیای غرب و تحولات فکری و حقوق انسانی آن آشنا کرد. جنس ناصرالدین شاه نیز با بقیه متفاوت است، زیرا نسیمی از امیرکبیر بر او دمیده شده است. ناصرالدین شاه شخصی است که نخستین بار مشروطه را مطرح میکند.
وی همچنین گفت: با وجود اینکه نقش امیرکبیر و جایگاه او را در سطوح مختلف مملکتداری ارج مینهیم اما کاش امیرکبیر جدای از نگاه اصلاحگرایانه گزینه دیگری را نیز در وجود خود تقویت میکرد. کاش او روابط خویش را بهتر مدیریت میکرد زیرا ساختار غلطی حاکم بود. باید با رفتار دیپلماتیکتری گام برمیداشت. او به نوعی با نداشتن مدیریت روابط سبب شد ایران از وجودش محروم شود.
نظر شما