شنبه ۳۰ دی ۱۴۰۲ - ۱۲:۵۱
اغلب اشعار معاصر، اجتماعی هستند

عبدالجبار کاکایی، شاعر و پژوهشگر ادبی گفت: اگر بخواهیم شعر ۱۰۰ سال اخیر را به جهت گرایشات شاعران آنها ارزیابی کنیم، غالبا شعر ما اجتماعی بوده است.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، عبدالجبار کاکایی در نخستین نشست ادبی «عصر آدینه» که ۲۹ بهمن به همت خانه هنرمندان ایران، در سالن استاد غلامحسین امیرخانی خانه هنرمندان ایران برگزار شد، در پاسخ به این پرسش که باتوجه به شرایط کنونی جهان و اضافه شدن ابزارهایی چون هوش مصنوعی، شعر از چه جایگاهی برخوردار است؟ و در آینده به کدام سمت می‌رود؟ گفت: اتفاقاتی که به ویژه در یک صد سال اخیر در جامعه در حال تحول ایران که تنازعی بین سنت و مدرنیته در همه ابعادش جریان دارد، رخ داده، در شعر هم بازتاب پیدا کرده است. البته می‌توان گفت که ادبیات جهان هم تحت تاثیر اتفاقاتی بوده که در حال رخ دادن است. با قاطعیت می‌توان گفت که عناصر تصویری شعر در جهان مدرن به واسطه گسترش ابزارهای تصویری تحت فشار قرار گرفت و شعر ناگزیر شد که در دوره‌های گذشته تحولاتی به سمت فرم و تکنیک و استفاده از جلوه‌های مختلف داشته باشد و ابزارهای بیانی گوناگون را در خدمت بگیرد تا تحول و جنبشی از خود نشان دهد.

وی افزود: بازگشت و ارجاع به سنت در همین ۱۰۰ سال گذشته اتفاق افتاد. آنچه که من بعد از مطالعه تاریخ مشاهده می‌کنم، این است که جامعه ما هروقت دستخوش تحولات سیاسی و اجتماعی می‌شود و ابعاد وسیعی از توده‌های مردم وارد صحنه هیجانات اجتماعی می‌شوند، شعر تا اندازه‌ای از جهت فایده رساندن جدی‌تر می‌شود. یعنی معناگرا یا به تعبیری فایده‌گرا می‌شود. امری که در ادبیات گذشته ما، به واسطه نفوذ حکمای شاعر، خیلی برجستگی داشته است. یعنی حکیمان شاعر ما شعر را ابزاری برای انتقال داده‌های علمی و گزاره‌های معرفتی خود قرار داده بودند و همچنین شعر برای شاعران حکیم ما چون ناصرخسرو، سنایی، عطار و مولانا غالباً ابزار بوده است. این روایتی است که از گذشته به یاد داریم. البته ندرتا چهره‌هایی چون منوچهری دامغانی، خاقانی را داریم که تصویرگرایی، خود هنر و تکنیک شعر برایشان مهم بوده است.

این شاعر در ادامه بیان کرد: البته کسانی هم بودند که به بازی با کلمات و رفتار با واژه‌ها اندیشیده‌اند و به تعبیر خودشان طرز تازه‌ای پدید آورده‌اند. آنها جریان‌های متفاوتی بودند. در ۱۰۰ سال اخیر نیز شاهد رشد و شکوه این جریان‌ها بودیم. به عنوان مثال در دوره مشروطیت که شعر وارد سیاست و اجتماع شد، شاعری مانند فرخی یزدی، ملک الشعرای بهار و خیلی از بزرگان چون میرزاده عشقی غالباً شعر را ابزاری برای منویات سیاسی، اجتماعی خود می‌دانند. در انقلاب متاخر خودمان نیز، شاهدیم که انقلاب ۵۷، بازگشتی به سمت سنت‌ها را سبب می‌شود. در واقع چنین کارنامه‌ای، این نکته را به ما یادآوری می‌کند که تکلیف جامعه ما با هنر شعر به جهت تقابل دو نگاه، دو سیستم درک‌کننده از معنای شعر را داراست. یعنی نگاه ما هم سنتی و هم متجدد است. به طوری که در زندگی و خانه‌های شخصی خود هم از اشیا سنتی و هم مدرن استفاده می‌کنیم.

کاکایی در ادامه صحبت‌هایش گفت: این تقابل و دوگانگی و حس تشکیک بین اینکه این مسیر را بروم یا مسیر دیگر، در ادبیات و سینمای ما نیز بسیار بازتاب یافته است. نهاد معصومانه انسان ایرانی در مواجهه با جریان سنت و مدرنیته، راهی جز سر زیر آب کردن، از بین رفتن خود و یا سکوت نمی‌بیند. این وضعیت به جهت اینکه دو خاستگاه معرفتی در جامعه ما وجود دارد سبب شده تا شعر غالباً ابزاری در جهت انتقال مسائل و مفاهیم علمی یا مسائل سیاسی و اجتماعی باشد. کما اینکه اگر بخواهیم شعر ۱۰۰ سال اخیر را به جهت گرایشات شاعران آنها ارزیابی کنیم، غالباً شعر ما اجتماعی بوده است. به عنوان مثال شاملو، سیاوش کسرایی، فروغ غالباً شاعران اجتماعی بودند.

وی ادامه داد: البته گاهی اوقات شعرهای درجه دو و سه‌ای را به خاطر می‌آوریم که به روابط خاص عاشقانه در شعر روی آوردند، یا مانند احمدرضا احمدی و یدالله رویایی به فرم شعر توجه کردند اما شعر آنها در مقابل شعر سیاوش کسرایی و احمد شاملو، در صحنه ادبیات ما ندرخشیدند. این تقابل وجود دارد ولی غلبه با بیان شعر اجتماعی است. یعنی جامعه ما همچنان دردمند بوده و دنبال تریبونی است که حرف خود را بزند و بعد به آرامش برسد تا ببیند که با پدیده‌ای به نام شعر چه کند. آیا هدفش فقط و صرفاً خلق زیبایی است؟ یا اینکه به طور کل مانند مولانا جامعه را رها کند و به دنبال باغ و جنگل درونی به درون خود برود. یا شاعری که ابزار تخیل خود را در اختیار بیان احولاتش قرار می‌دهد و در شعر سهراب سپهری خودش را نشان می‌دهد. سهرابی که براهنی به طعنه به او می‌گوید، وقتی سر جوان ما را کنار جوی آب می‌برند، تو می‌گویی آب را گل نکنیم! این چه نگاهی به اجتماع است. یعنی حتی مورد نفرت منتقد ادبیات ما قرار می‌گیرد که چرا شما یک لحظه توجهت از موضوع اجتماعی خارج شد و روی مسائل دیگر رفت.

این شاعر در ادامه عنوان کرد: فکر می‌کنم اول شعرای ما باید تکلیفشان را با خودشان روشن کنند. یعنی باید ببینند که تا چه اندازه غم جامعه را دارند و تا چه اندازه دوست دارند که خود واقعی‌شان را بشناسند. شخصاً چندی پیش اعتراف کردم که حتی در شعرهای عاشقانه‌ام نیز منظر سیاسی‌ام پنهان است. وقتی یک ترانه عاشقانه می‌گویم، پشت آن فریاد نگاه به جامعه دست‌خوش تحولات و بلاتکلیف نیز وجود دارد. حتی اگر شعر عاشقانه بگویم.

کاکایی در پایان گفت: اما باید پرسید چرا باید گله کنم، وقتی قرار است یک مناسبت عاشقانه را در شعرم جلوه دهم؟ پس من هم مثل بسیاری تشکیک دارم بین اینکه خود واقعی‌ام کیست؟ آن کسی که باید برای آینده این مملکت، جریان‌های سیاسی، اتفاقات تلخ اشک بریزد و یا اینکه عاشق باشد و بر این اساس خودش را از جهان و جهان را هیچ نبیند؟ کدام ارزش است؟ پیدا کردن خود؛ پیدا کردن آن احساسی که پشت احساسات دیگر پنهان شده است. اگر مدتی در خود تامل کنید، به آن احساس می‌رسید. موفق‌ترین شعرها به قلم کسی می‌آید که به درک آن احساسات پنهان خودش که احساسات واقعی‌اش است رسیده باشد.

محمد مهدی عسگرپور، مدیرعامل خانه هنرمندان ایران نیز در بخش دیگری از این نشست، در سخنانی عنوان کرد: امروز برنامه‌های مختلفی در خانه هنرمندان ایران در حال برگزاری است. اکنون تمام هنرها در کنار هم قرار گرفته‌اند و تمام تلاش ما در این مدت این بوده است که جایگاه خانه هنرمندان ایران را حفظ کنیم. بر همین اساس باتوجه به اینکه جای ادبیات در بین برنامه‌های خانه هنرمندان خالی بود، تدارک برای این برنامه در نظر گرفته شد. در واقع ما به برگزارکنندگان این برنامه پیشنهاد دادیم و قبول کردند.

در بخش دیگری از این برنامه مهدی خاکی فیروز به معرفی کتاب «خطای دِکارت» نوشته آنتونیو داماسیو اندیشمند در علوم عصب پرداخت که اکنون با ترجمه تقی کیمیایی، پزشک ایرانی مقیم آمریکا در بازار نشر ایران موجود است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها