سرویس هنر خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - مهدیه سادات نقیبی: باتوجه به نزدیک شدن به اختتامیه جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی به سراغ برخی از کتابها رفتیم که به عنوان نامزد در کتاب سال منتخب شدهاند کتابهایی که بیش از هفت سال به تحقیق و پژوهش گذراندهاند.
جواد مهدیزاده به عنوان نویسنده و پژوهشگر کتاب «زمینه هنرشناسی درآمدی بر جهاننگری هنری» با خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) گفتوگو کرده که در ادامه می خوانیم.
برای تألیف این کتاب چقدر زمان گذاشتهاید و ایده اولیه برای نگارش کتاب از کجا شروع شد؟
انگیزه اولیه پیگیری چنین کاری در دوره نوجوانی من شروع شد که مثل هر جوان و نوجوان دیگری به هنر موسیقی، نقاشی و شعر علاقهمند شدم ودر این بین شعر و داستان را تجربه کردم و بعد کمکم با خودم گفتم، چرا ما از داستان و نقاشی و موسیقی لذت میبریم؟ این سؤال همیشه برای من مطرح بود و بعد مسیر زندگیام در جایی قرار گرفت که به جامعهشناسی علاقهمند شدم و تحصیلاتم را در رشته جامعهشناسی، علومانسانی و روانشناسی گذراندم و بعدها به تعقیب این علوم و پژوهشهایشان میرفتم و مطالب تخصصی هنری و کتابهای هنری را میخواندم. همچنین تعداد زیادی نقد در مورد داستان و ادبیات ایران نوشتم و در دوران دانشجویی چاپ کردم. اما این مسئله و مسیری که پیموده بودم، مرا قانع نمیکرد. در طول این مسیر ذهن کنجکاو و فلسفی پیدا کرده بودم و پس به دنبال فلسفه هنر رفتم. در طی این زمان متوجه شدم من استعداد خوبی در هنر ندارم، نه میتوانم نقاش باشم نه موسیقیدان خوب و نه شاعر مطلوب. با اینکه تجربههای خوبی در این حوزهها کرده بودم. این روند برای من همراه با مطالعه آگاهانه و هدفمند درباره هنر بود. سی سال پیش، در دوران دانشجویی، مقالاتی مینوشتم که تمام این مقالات و تجربههایم را بهعنوان سند نگهداری میکردم و در حال حاضر این کتاب شاید گزیدهای از آن مقالات و البته بیشتر باشد که در طول این سالها مطالعه کردهام و نوشتهام. در واقع هنر فقط با برداشت سادهتر و سرگرمی و لذتبردن و یا کسب لذت زیبایی نیست؛ بلکه برای بهتر زیستن، بهتر فهمیدن، رشدکردن، بهتر جهان را شناختن بستری آماده است. بهاینترتیب این موضوعات را بخشهای مختلفی چون تاریخی، اجتماعی، روانشناسی، جامعهشناسی را بازنویسی کردم. این کتاب هفت الی هشت بار بازنویسی شده است و همراه با تحولات فکری، ذهنی و سنی بنده تغییر پیدا کرده است و حالا هم فکر کردهام که به مرحلهٔ نهایی رسیده است. در واقع این نوشتهها به بلوغ و درکی رسیده است که تصویری عام ارائه بدهم، نه تصویر احساسی، گروهی، فردی یا ایدئولوژیک از خودم. در واقع نتیجهٔ کار مهمتر از همه به خود من کمک کرد. در واقع هنر میتواند بهعنوان یار و یاور تکیهگاه من باشد؛ بنابراین این کتاب هم یک راهنمای شخصی بود و هم بهعنوان پدیده اجتماعی وظیفهٔ خود میدانم که اگر در این زمینه به نظرم مفید آمد و به تدوین آن پرداختم.
تدوین این کتاب به طور منظم و مرتب به شکل کنونی هفت الی سال هشت سال طول کشیده است. این کتاب سال گذشته منتشر شد؛ اما حاصل هشت سال مطالعهٔ مداوم و مرتب است،
درواقع میتوانم بگویم این کتاب به علت فشردگی اطلاعاتی که دارد یک دانشنامهٔ هنر است و اگر به طور کامل به هر موضوع میپرداختم، شاید این کتاب به چندین جلد میرسید؛ اما من سعی کردم در حوزهٔ هنر با تمام زمینههایش سرنخهایی به نسل جوان بدهم که شاید این سرنخها به وحدت مسائل پراکندهای که امروز هنر را تبدیل به هزار رشته کرده، کمک کند. این کتاب میتواند زمینه فلسفی و پشتوانهٔ فکری برای هنرمندان جوان باشد. خیلی از کارهایی که جوانان هنرمند انجام میدهند؛ پشتوانهٔ فلسفی، اجتماعی و تاریخی ندارد. هنر بهعنوان یک پدیدهای وقتی ماندگار میشود که به ریشههای تاریخی، فلسفی نگاهی داشته باشد. به همین دلیل بخش دوم کتاب، «جهاننگری» نام دارد؛ هدف نگارش این کتاب، دید کلان راجع به هنر است و تا همه مخاطبان هنرمند و غیر هنرمند، بتوانند هنری به دنیا نگاه کند و دریافت عمیقتری از زندگی، هستی و جهان داشته باشند.
باتوجهبه شرایط اقتصادی، آیا صرف زمان و مطالعه برای نگارش کتاب، ارزش صبر و شکیبایی را داشت؟
یکی از کارهای من در حوزهٔ تحقیق است. در کنار آن، برنامهریزی و مطالعات اجتماعی را تدریس میکنم و کارهای تحقیقاتی هم انجام میدهم. به روایت ساده، امرار معاش خانوادهام از این روشها میگذشت و بهتدریج در حوزهٔ برنامهریزی شهری کار میکردم. بنابراین حقیقتاً باهمت خودم و با کاهش سهمی از سبد زندگی خانواده، برای این کتاب هزینه کردم.
حقیقتاً دوستان اهل کتاب و اهلنظر هم از نظر تهیه منابع و هم از نظر چاپ اولیه و کارهای ویرایشی کتاب کمکم میکردند و حتی با کمک مادی دیگران به لحاظ تهیه منابع کارم را ادامه دادم. من از ابتدای شروع این کتاب که صرفاً برای من یک فراغت محسوب میشد. شاید علت کیفیت این کتاب نیز همین است؛ چرا که بسیاری از کتابهای منتشر شده، بهواسطهٔ سفارشدهندههای نهادی و رسمی است. درست است که آثار این مؤسسات گسترده و وسیع است؛ ولی گاهی از دقت نظر، راحت بودن و دلخواه بودن آن کم میکند؛ چون کار سفارشی طبیعتاً نمیتواند آن پر باری را داشته باشد. البته شخصاً در خیلی از پروژههای دیگر همچون پروژههای اجتماعی کارکردهام که در چهارچوب خاصی قرار داشتند. این کار به دلیل احساس شخصی، بودجهٔ شخصی و وقتی که گذاشتهام بدون محاسبه اقتصادی بسیار لذتبخش بود.
این کتاب میتواند بهعنوان یک منبع اطلاعاتی در زمینه هنر باشد؟
همانطور که میدانید مشکل خواندن کتاب بهعنوان یک معضل جهانی شناخته شده است؛ اما برای مطالعه این کتاب من انتظار ندارم مخاطبان خیلی جوان از این کتاب مشتاقانه استفاده کنند؛ تعدادی از استادها و دانشجویانی که در سطح تخصصی کار میکنند، میتوانند کتاب را در کارهایشان بهعنوان یک منبع قرار دهند و در نوشتههایشان و یا در کلاسهای تخصصی مطالب منتقل شود. من مخاطب این کتاب را اینگونه تعریف میکنم اگر یک مخاطب عام و یا دانشجوی سال اول و دوم بخواهد کتاب را مطالعه کند، باید علاقهمند به این حوزه باشد. ولی فکر میکنم نظریهپردازهای مختلف در حوزه نقد هنر، داستاننویسی و سینما و کسانی که هستند یااهالی تحقیق و تدریس در این زمینه، میتواند از این کتاب به عنوان منبعی غنی استفاده کنند.
چه پیشنهادی برای نویسندگان و کتاب دوستان در زمینههای مختلف با عناوین متفاوت دارید؟
رشتههای هنر با گرایشها متفاوت به حدی زیاد شده است که موجب نوعی پراکندگی و آشوب ذهنی شده است. در حین اینکه دانش وسیعی را به وجود آورده؛ ولی پراکندگی و جدایی هم به وجود آورده است. به شخصه معتقدم، بهجای اینکه به تفاهم کمک کند گاهی غیر این عمل میکند. برای مثال من کسانی که در هنرهای تجسمی کاری میکنند را نمیشناسم و یا با دنیای پزشکان آشنایی ندارم. درحالیکه در دوران گذشته این شاخهها تا حدودی به هم نزدیک بودند و ارتباط داشتند. به همین دلیل یک نویسنده سه نسل قبل میتوانست نسلهای آینده را باکیفیت خوبی جذب کند؛ ولی یک نقاش امروزی و یک سینماگر نوگرا در حوزهٔ خاصی تربیت شده و کار میکند. از نظر من وظیفهٔ هنرمندانی که خواهان دید عمیق در تمام حوزهها هستند این است که جامعه، مخاطب، انسان و انسانیت برایش مهم باشد. همه چیز از تکنولوژی و تکنیک شروع میشود و در حالی که در مدارس بچهها بعد از چند سال طراح میشوند و بعد هم میخواهند نمایشگاه بگذارند یا فیلم بسازند و شاعر شوند. در حالی که پشتوانهٔ انسانی و فلسفی که این مسائل را برای ما عزیز کرده و در طول تاریخ ارزشمند بوده است؛ بسیار کمبنیه شده و اگر کسی در وادی هنر، علم، دانش و در حوزهای بهقصد ماندگارشدن قدم برمیدارد باید جستجوگری را آغاز کند. در عرصه رسانه، هنر و دیجیتال هزاران فیلم، کتاب و مقالات تولید و نوشته میشود؛ اما به دلیل نبود کیفیت عمر چندانی نخواهند داشت و اگر به ماندگاری فکر میکنیم باید به ریشهیابیها بیشتر دقت کنیم.
نظر شما