سرویس کودک و نوجوان خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - ریحانه رحیمی: «عصر یک روز گرم» داستان سفر به جهان رنگها و طرح و نقاشی است که اینبار برخلاف داستانهای تخیلی، ما را به یک سفر واقعی در دل تاریخ میبرد. به یک روز گرم در کویر سوزان که بخش بزرگی از تاریخ را میسازد. مجموعه «ماجراهای من و نقاشیهایم» داستانهای دختربچهای است که به جهان نقاشیهایش سفر میکند و کنار شخصیتهای نقاشی در زمان سفر میکند و تاریخ را از چشمان یک کودک و برای کودکان به تصویر میکشد.
عصر روز عاشورا بود. گرما دخترک را به یاد آب و کربلا انداخت. به یاد بیابانی که در آن صدای رود میآمد و کمی آنطرفتر کودکانی از تشنگی گریه میکردند. به یاد ظلمی که به امام و کودکانش شد و غربت رقیه و تشنگیاش در آن روز گرم. مدادهای رنگیاش را برداشت. کنار قاب عکس پدر نشست و آرزو کرد که ای کاش آن روز با پدرش در کربلا بود. ای کاش میتوانست یکطوری به آنها کمک کند. خیمهها را یکییکی نقاشی کرد. سربازهای دشمن که آنطرفتر صف بسته بودند. کنار خیمهها یک پیاله کشید، کمی جلوتر رفت و پیاله را در دست گرفت. پیاله خالی از آب بود. به اطرافش نگاه میکند و آرام وارد یکی از خیمهها میشود. در خیمه چند بچه و زن هستند. از قصههایی که شنیده بود حدس میزند که آنها حضرت رقیه (س) و حضرت زینب (س) باشند. حضرت ابوالفضل (ع) وارد خیمه میشود و اینبار دخترک شنیدهها و دیدههایش را روایت میکند. روایتی از وداع اهل خیمه با عموی شجاعشان؛ کسی که هیچکدام از بچهها خیال نمیکردند دست خالی برگردد. کسی که امید اهل خیمه بود و شکست و شکستنش محال؛ اما پایان قصهای که دختر شنیده بود با انتظارات آنها فرق داشت. و او میدانست هیچ مشکی باز نخواهد گشت.
احتمالاً هر کدام از ما به کتابهای زیادی برخوردهایم که سعی در روایت زندگی اهل بیت و معصومین (ع) و بهویژه روایت کربلا داشتهاند؛ اما کتابی را که به درستی بتواند این وقایع را برای بچهها بازگو کند بهندرت میتوان یافت. این کتاب با استفاده قوی از تخیل و همچنین داستانپردازی از زبان یک کودک قرابت و نزدیکی بیشتری با ذهن بچهها دارد. یکی از ملاکهای روایت وقایع تاریخی برای کودکان عجیب و جالب بودن سیر داستان است؛ زیرا حوصله این مخاطب بسیار کوتاه است و کتاب باید بتواند او را تا آخرین صفحات در کنار خود نگه دارد.
مؤلفه دیگری که باید در این سبک از داستانها در نظر گرفت قرابت داستان با توان کودک از درک عظمت واقعه است. گذر از مقتلخوانی و روایت حادثه از فرسنگها دورتر، نشاندادن شمای کلی و پرداختن به ذات معنایی آن، یکی از مهمترین مؤلفههایی است که باید در کتاب کودک در نظر گرفت و این کتاب با شرح کلی وقایع از این ملاک برخوردار است و توانسته از بیان واقعه فاصله بگیرد و به معنای از خود گذشتگی حضرت ابوالفضل (ع) برسد؛ به لحظهای که آب را به یاد کودکان در خیمه ننوشیدند و شجاعتی که دخترک را تا پای برکه آب کشید تا در همان پیاله سحرآمیز برای کودکان امام آب بیاورد. در روز عاشورا به میدان رفتن همیشه مهمتر از واقعه پایان جنگ است. هر چند درنهایت دختر به دست سربازان دشمن دستگیر و با چشمان گریان از خواب بیدار میشود؛ اما توانسته بود برای امام خطر کند و این درسی بود که آن روز گرم عاشورا از حضرت ابوالفضل (ع) یاد گرفت
کتاب «عصر یک روز گرم» را ابراهیم حسنبیگی نوشته و امیر نساجی تصویرگری کرده است. این اثر به کوشش کتابهای پروانه (کودک و نوجوان انتشارات بهنشر) منتشر شده است.
نظر شما