سه‌شنبه ۲۴ بهمن ۱۴۰۲ - ۱۰:۳۳
کتابی برای بهبود تفکر انتقادی و افزایش سواد دیجیتال

حسین بصیریان جهرمی: این کتاب می‌تواند به دانش‌آموزان کمک کند تا تفکر انتقادی و سواد دیجیتال خود را افزایش دهند. همچنین می‌توانند خبر درست و خبر واقعی و خبری که اصطلاحاً فیک نیوز یا خبر جعلی است را تشخیص دهند.

سرویس دین و اندیشه خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - نرگس رحیمی: چندی پیش کتاب «آموزش سواد رسانه‌ای» نوشتۀ بلینها دو آبرو، مدرس بین‌المللی سواد رسانه‌ای، با ترجمۀ حسین بصیریان جهرمی، دانش‌آموخته علوم ارتباطات اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی از سوی انتشارات پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات منتشر شد. با مترجم این اثر در خصوص این کتاب گفت‌وگویی انجام دادیم که در ادامه خواهید خواند.

اهمیت و هدف از انتخاب این اثر برای ترجمه چه بوده است؟

همان‎طور که در دیباچۀ اثر آمده است، این کتاب با عنوان آموزش سواد رسانه‌ای، نوشتۀ خانم بلینها دوآبرو، از مدرسان برجستۀ یونسکو است که بیشترین آثار وی در حوزۀ سواد رسانه‌ای متمرکز بوده است.

دربارۀ این کتاب می‌توان گفت راهنمای عملیاتی در حوزۀ سواد رسانه‌ای است که هم‌اکنون در ایالت‌های مختلف کشور امریکا تدریس می‌شود.

بلینها دوآبرو، نویسنده کتاب در مقدمۀ ویژه بر ترجمۀ کتاب، چه اهداف و نکاتی را مدنظر قرار داده است؟

در این کتاب با ۱۷ فصل روبه‌رو هستیم که ۱۰ فصل آن نظری و ۷ فصل آن کاربردی و کارگاهی است. بیش از ۳۰ نفر از معلمان، کتابداران تخصصی، متخصصان علوم ارتباطات و مدیران برنامه‌ریزی آموزشی که اسامی آنها در کتاب آمده است، به‌طور مستمر در فرآیند تدوین مشارکت داشتند. این کتاب علاوه‌بر اینکه ماهیت عملیاتی، کاربردی و کارگاهی دارد، اصول نظری سواد رسانه‌ای را هم در خودش گردآوری کرده است. دوآبرو، نویسندۀ کتاب، بنیانگذار گردهمایی بین‌المللی تحقیقات سواد رسانه‌ای است که درواقع سمپوزیم این حوزه در بخش بین‌الملل محسوب می‌شود.

کتاب دو بخش دارد: ۱. بخش نظری؛ ۲. بخش عملی. بخش نظری، شامل ده فصل است که عبارت‌اند از:

۱. فصل اول: به سواد رسانه‌ای به‌مثابۀ کلید تفکر انتقادی پرداخته است؛

۲. فصل دوم: بر هم‌گذری سواد رسانه‌ای و سواد اطلاعاتی را به‌عنوان دو سرفصل مهم یونسکو، تأکید کرده است؛

۳. فصل سوم: چشم‌اندازها، ادراک و دیدگاه را به بحث گذاشته است؛

۴. فصل چهارم: از منظری جدید اخبار جعلی و واقعیت‌های جایگزین را مطرح می‌کند؛

۵. فصل پنجم: شهروندی دیجیتال، حوزۀ خصوصی و راهبری دیجیتال را مطرح کرده است؛

۶. فصل ششم: سواد دیجیتال؛

۷. فصل هفتم: فن‌آوری به‌مثابۀ ابزار؛

۸. فصل هشتم، انصاف درمقابل برابری، و تفاوت‌هایی که این دو مفهوم به‌لحاظ نظری با یکدیگر دارند را بررسی کرده است؛

۹. فصل نهم: اتصالات جهانی؛

۱۰. فصل دهم و آخرین مبحث نظری این کتاب، به عدالت و حمایت اجتماعی پرداخته است.

هفت فصل در بخش دوم، قالب‌های اصلی رسانه به‌مثابۀ درس‌هایی آماده برای آموزش تنظیم و تدوین شده است. مزیت هفت فصل دوم کتاب این است که به‌شکل کارگاهی، دانش‌آموزان مقطع دبستان تا دبیرستان می‌توانند از آن بهره‌مند شوند.

مخاطبان اصلی این کتاب چه کسانی هستند؟

مخاطبان این کتاب فقط دانش‌آموزان دبیرستانی نیستند، بلکه برای مقطع دبستان هم به‌تناسب کاربرد دارد.

به نظر شما چرا سواد رسانه‌ای مهم‌ترین مهارت قرن بیست‌ویکم، به‌ویژه برای قشر نوجوان و جوان است؟

کمکی که این کتاب به‌ویژه در هفت فصل انتهایی می‌تواند به این قشر سنی دهد، افزایش تفکر انتقادی و سواد دیجیتال و ارتقای فهم آنها از خبر درست، خبر واقعی و خبری که اصطلاحاً فیک نیوز یا خبر جعلی شناخته می‌شود است.

در این کتاب، مهارت‌هایی که برای داشتن سواد رسانه‌ای به آن نیاز است، در قالب چه دستورالعملی بیان شده است؟

این مهارت‌ها در بخش دوم کتاب که به‌صورت عملی و کارگاهی است، به طور مبسوط بیان شده است.

با گستردگی و انتقال اطلاعات در جهان امروز و به‌اشتراک‌گذاری در فضای مجازی، آموزش سواد رسانه‌ای به چه منظور باید در اولویت ملی قرار گیرد؟

از خطرهای بزرگ جهانی dis-information و mis-information یعنی اطلاعات نادرست و اطلاعات دروغ یا سوءاطلاعات است. کتاب پیش رو، آموزه‌ها و سرفصل‌هایی برای آموزش این حوزه به دانش‌آموزان ارائه می‌دهد؛ به زبانی ساده‌تر از آنچه که ما در دانشگاه تجربه می‌کنیم و این امر می‌تواند کمک‌کننده باشد.

این کتاب به‌عنوان راهنمای عملی تدریس سواد رسانه‌ای تدوین شده است. به‌عبارتی هر درس شامل اهداف، مطالب، ارزیابی و بازخورد است؛ دراین‌باره توضیح می‌فرمایید؟

همان‌طور که گفته شد این کتاب دارای دو بخش نظری و عملی است و بخش عملی که شامل ۷ فصل است، به‌عنوان راهنمای کاربردی و کارگاهی است. این فصول به‌ترتیب عبارت‌اند از:

- فصل یازدهم، ارائۀ آموزش سواد رسانه‌ای در کتابخانۀ مدرسه و کلاس درس را به بحث گذاشته که دانش‌آموزان می‌توانند براساس پایۀ تحصیلی‌شان و متناسب با آن، به‌صورت تیمی گروه‌بندی شوند و هر قسمت را به‌عنوان پروژه یا تکلیف کارگاهی در دستور کار قرار دهند.

- فصل دوازدهم، تلویزیون، اخبار، کمدیِ موقعیت و درام مستند را بحث می‌کند.

- فصل سیزدهم، دربارۀ فیلم به‌مثابۀ یادگیری و سرگرمی صحیح است.

- فصل چهاردهم، روی عکاسی، تصاویر و ثبت چگونگی لحظات متمرکز شده است. در این فصول ژانرها هم تغییر می‌کنند؛ یعنی در فصل یازدهم، ما از آموزش کلی سواد رسانه‌ای در مدرسه، به فصل دوازدهم: تلویزیون، فصل سیزدهم: فیلم، فصل چهاردهم: عکاسی و فصل پانزدهم: موسیقی که یکی از عناصر مهم ساخت برنامه‌های رادیویی است، رسیدیم؛ یعنی موسیقی و رادیو را باهم آورده است.

- فصل شانزدهم، به تبلیغات (advertisement) رسیده؛ (فروختن و گفتن: say and tell).

- فصل هفدهم هم به تولید رسانه‌ای و فراواری‌های دیجیتال توجه و تأکید کرده است.

- بخش آخر هم منابعی برای آموزش سواد رسانه‌ای است و پی‌افزودها و ایندکس‌ها را آنجا اضافه کرده است.

این کتاب چقدر می‌تواند به آموزش کلیدی تفکر انتقادی و سواد دیجیتال به‌منظور تشخیص محتوا و اخبار جعلی از حقیقی و شناخت منابع رسانه‌ای مطمئن کمک کند؟

این کتاب و این مجموعه آموزش‌ها به‌ویژه در هفت فصل انتهایی می‌تواند به دانش‌آموزان کمک کند تا تفکر انتقادی و سواد دیجیتال خود را افزایش دهند. همچنین می‌توانند خبر درست و خبر واقعی و خبری که اصطلاحاً فیک نیوز یا خبر جعلی است را تشخیص دهند. این نوع اخبار dis-information و misinformation است؛ یعنی اطلاعات نادرست و اطلاعات دروغ یا سوءاطلاعات که یکی از مهم‌ترین مسائل روز و از خطرهای بزرگ جهانی است.

بنابراین، این کتاب، آموزه‌ها و سرفصل‌هایی برای آموزش این حوزه به دانش‌آموزان ارائه می‌دهد که به زبانی ساده‌تر از چیزی است که ما در دانشگاه تجربه می‌کنیم و این امر می‌تواند کمک‌کننده باشد. در پایان این نکته را هم اضافه کنم که سریال‌های تلویزیونی که شاید ارزش تماشا و تحلیل را داشته باشند، به‌ویژه فیلم‌های سینمایی که در اینجا آمدند، عمدتاً از آثار پربیننده و جشنواره‌ای است. ازاین‌رو، دیدن یک‌بار آنها برای برخی از دانش‌آموزانی که به این حوزه بیشتر علاقه‌مندند، می‌تواند مفید باشد. برحسب علاقه‌مندی، برخی دانش‌آموزان در موسیقی توانمندترند، برخی در عکاسی، برخی در تولید محتوای دیجیتال، برخی در گیم یا بازی بازسازی یا gamification. آنها می‌توانند در هر کدام از این ژانرها، سواد رسانه‌ای خود را براساس سلسله مراتبی که در این کتاب آمده تعمیق و تقویت ببخشند.

باتوجه‌به اینکه نویسنده کتاب را برای آموزش دانش‌آموزان مقاطع مختلف تحصیلی نوشته است، آیا این ترجمه را به‌عنوان بخشی اساسی از نظام آموزشی کشورمان برای تدریس در مدارس پیشنهاد می‌کنید یا نیاز به تغییرات و بومی کردن آن است؟

طبیعتاً کتاب‌های ترجمه که برای دانش‌آموزان خارج از کشور نوشته شده، شاید تفاوت‌هایی به‌لحاظ فنی و فرهنگی داشته باشد و درواقع در متون ترجمه‌ای این انتظار که کتاب حتماً منطبق بر سلایق و نیازهای ماست، مردود است. اما به هر حال مباحث سواد رسانه‌ای در غرب بیشتر تجربه شده است. مثلاً شما می‌توانید وقتی که به بخش اخبار و تلویزیون و کمدی و موقعیت درام در فصل دوازدهم می‌رسید، یک برنامۀ خبری ۳۰ دقیقه‌ای از بخش‌های خبری صدا و سیما را دانلود کنید و آن را به بحث بگذارید. این costomizeکردن یا بومی‌سازی کردن آن خبر و بستۀ خبری برای کاربری است که در ایران آن را استفاده می‌کند. پیشنهاد می‌دهم بخشی که به‌عنوان اخبار جوانه‌ها در شبکۀ ۲ سیما با سردبیری متخصصان این حوزه در معاونت سیاسی و خبر سازمان صدا و سیما برای نوجوانان تنظیم شده، مبنای عمل قرار بگیرد. اینها چیزهایی است که مدرسان سواد رسانه‌ای در عمل با آن روبه‌رو هستند و انتظار هم می‌رود که انجامش دهند.

مثلاً وقتی به فصل سیزدهم می‌رسیم که یادگیری و سرگرمی صحیح است با معرفی تاریخچۀ تصاویر متحرک، طبیعتاً پویانمایی‌هایی را می‌توانیم مثال بزنیم که در ایران گوی سبقت را از سایر آثار ربودند. اینها را به‌عنوان نمونه‌هایی برای تحلیل و نمایش در کلاس‌های درس معرفی می‌کنم. همچنین وقتی به ستارگان سینما می‌رسیم، می‌توانیم آن افراد را از داخل کشور خودمان معرفی کنیم تا مثلاً نمونه‌های غربی که با فرهنگ ما سازگاری ندارند. مثلاً در کتاب به چارلی چاپلین اشاره شده که نماد فیلم‌های صامت و از بزرگترین هنرپیشه‌های تاریخ است یا فیلم ولگرد را مثال زده که حتماً توصیه می‌کنم سکانس‌هایی از آن را ببینید. نویسنده در جایی مرلین مونرو که نماد جذابیت‌های جنسی است را نقد می‌کند و پخش آن را برای دانش‌آموزان زیر ۱۶ سال مثمرثمر نمی‌بیند که این نشان می‌دهد مدرسان این حوزه با این آگاهی و دانش و با این دستور کار آشنا هستند. همچنین سوپرمن یا من ربات هستم؛ اینها فیلم‌هایی است که در فرهنگ ما، در جاهایی حاوی درصدی از خشونت یا هیجان‌های فزاینده است و برای رده‌های سنی زیر ۸ سال یا زیر ۱۳ سال مناسب نیست که آنها را به ردۀ سنی دیگری منتقل می‌کنیم. به‌همین ترتیب، دربارۀ عکاسی وقتی از دسته‌بندی جوایز پولیتزر مثال می‌زنیم، این جوایز ممکن است شامل عکس‌هایی باشد که شاید بازنمایی و نمایش آن در کلاس برای همگان مناسب نباشد. اینها به‌لحاظ رده‌بندی سنی می‌تواند مدنظر قرار بگیرد، اما به لحاظ زیرنویسی و نحوۀ نگارش و عنوان‌بندی عکس‌ها از یک قانون واحد ژانر و گونه تبعیت می‌کند. این نمونه‌ها، هم در فصول بعد، مثلاً فصل پانزدهم که دربارۀ موسیقی و رادیو است قابلیت پیاده‌سازی دارد و هم در زمینۀ شناخت انواع موسیقی‌ها از قبیل: پاپ، کانتری، هیپ‌هاپ، کلاسیک، راک، موزیکال و… گفته می‌شود. ما برای ارزیابان برنامه‌ها در سازمان صدا و سیما هم که بخشی از دغدغۀ حرفه‌ای من نیز است، این دوره‌ها را داریم. به‌عبارتی افراد باید این آموزش‌ها را ببینند که انواع موسیقی را بشناسند. حتی ما باید هفت دستگاه موسیقی سنتی خودمان را نیز بشناسیم و چه بهتر است گوشه‌هایی از موسیقی را هم به‌لحاظ شنیداری تمرین کنیم که ذائقۀ موسیقایی ما با آنها آشنا باشد و گوش ما بتواند انواع و اقسام موسیقی‌ها را تشخیص دهد و تمایز بگذارد. ملزومات آموزشی می‌تواند براساس گونه‌شناسی (typology) و جنسیت دانش‌آموزان و ردۀ تحصیلی‌شان تغییر کند و طبیعتاً این ملاحظه را همکارانم در تدریس خواهند داشت. ازاین‌رو، این سیاست‌گذاری و این نوع استخدام‌کردن محتوا برای تدریس می‌تواند کمک‌کننده باشد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط