سرویس هنر خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - مریم محمدی: چقدر بعد از دیدن این فیلم حالمان خوب میشود. این اولین جملهایست که به ذهنم میرسد. مدتها بود که بعد از دیدن یک فیلم حالمان اینقدر خوب نشدهبود. خداقوت به علی ثقفی و گروهش که حال خوشی به تماشاگر دادند.
«پرویزخان» اقتباسی از زندگی پرویز دهداری مربی اخلاق مدار تیم ملی ایران در سالهای دهه شصت است. فیلم یک اقتباس بیوگرافیکال و همینطور یک فیلم مهیج ورزشی است. کارگردان جوان فیلم اولی این کار علی ثقفی است.
این فیلم یکی از موفقترین اقتباسهای چهلو دومین جشنواره فیلم فجر بود که اگر در بخش سودای سیمرغ شرکت داشت و سیمرغ بلورین بهترین اقتباس در جشنواره تعریف شده بود بیشک یکی از کاندیداهای بهترین فیلمنامه و فیلم اقتباسی این دوره از جشنواره فیلم فجر میشد.
مهمترین حسن این اقتباس یا فیلم بیوگرافیکال انتخاب مناسب بازیگران این فیلم است. سعید پورصمیمی با بازی طناز و زیبایش و شباهت خوبی که با گریم و لباس افزایش پیدا کرده به واقع پرویز دهداری را زنده کردهاست. مردی زبروزرنگ و مربیای کارکشته با اصول اخلاقی خاص در زیر فشارهای سنگین. نقشی که ایفای آن سخت است. پورصمیمی آنچنان صمیمی و راحت نقش را بازی کرده که به نظر نمیرسد کسی بهتر از او میتوانست ایفاگر این نقش باشد.
انتخاب بازیگر در نقشهای دیگر هم بسیار خوب انجام شده است، احمدرضا عابدزاده، جواد زرینچه و سیروس قایقران به واقع خوب بازی کردهاند و آنچنان باورپذیرند که تماشاگر با دیدن بازی فوتبالشان کف میزند.
مواردی که منتقدین به این فیلم وارد کردهاند فقط درباره تأخر و تقدم بعضی از حوادث فیلم است که خود ثقفی نیز اذعان داشتهاست این موضوع به دلیل داستانی بودن در فیلمنامه جابهجا شدهاست که چون ضربهای به اصل مطلب نمیزند قابل درک است. این موضوع البته در اقتباس جسارت فیلمساز را میرساند اینکه فیلمساز برای بهتر شدن فیلم و فیلمنامهاش جرأت به خرج داده و تقدم و تأخر وقایع موجود را جابهجا کردهاست جای خوشحالی دارد. این نشان میدهد فیلمساز ریتم فیلمنامه و فیلمش را درست تشخیص میدهد. فیلم اقتباسی فیلم مستند نیست. فیلم داستانی اقتباسی بنا نیست سندی تاریخی ارائه دهد بنا دارد داستانی جذاب را از دل یک واقعیت بیرون کشیده و به تصویر بکشد. این کار خیلی بهتر از این است که ریتم و تعلیق فیلم را فدای نشان دادن واقعیت کنیم.
مدت زیادی است که سینمای ایران از ساخت فیلمهای ورزشی به دور افتاده بود آخرین ردپاهای فیلمهای ورزشی به فیلمهای «بیرو» و «کاپیتان» که در رنج سنی نوجوان ساخته شدهبود برمیگردد. قبلتر از آن فیلمهایی درباره کشتی و کاراته داشتیم که نتوانسته بودند این چنین جمعیتی را به هیجان بیندازند. آنچه که در سینمای ایران به واقع جایش خالی بود و نمونههای بسیاری در هالیوود و بالیوود دارد ژانر ورزشی است.
علی ثقفی و گروه صحنه و لباس و گریمش با دقت فراوان و با دیدی جزئینگر دهه شصت را به خوبی بازسازی کردهاست. کاری که امروزه در فیلمها با بی دقتی انجام میشود. مانند فیلم «ظاهر» که تا اواسط کار اصلاً بیننده متوجه نمیشود فیلم متعلق به چه دههای در ایران است.
«پرویزخان» به جهت کارگردانی نیز فیلمی قوی است. استفاده بهجا از پلانهای هوایی و استفاده درست از پلانهای آرشیو در تلویزیون و دکوپاژ روان فیلم چشم بیننده را مینوازد. حسی که باعث میشود فیلم باورپذیرباشد وبه موقع گلزدنهای تیم ملی ایران بیننده فیلم هم دست بزند. البته که تدوین درست فیلم هم کمک بزرگی به حفظ ریتم و روانی فیلم کردهاست.
پرویز دهداری که علی ثقفی و گروهش برای ما ترسیم میکنند قابل باور است. شعارهای «پرویزخان» که لحظه لحظه از دهان سعید پورصمیمی بیرون میآید چیزی که اصول اخلاقی او را نشان میدهد همانهایی است که خودش به آنها عمل میکند. پرویزخان غرورش را برای تیمش کنار میگذارد و به سراغ بازیکن خاطی میرود تا او را به تیمش برگرداند او به تیم جوانش ایمان دارد شاید این قدرت روحی شخصیت پرویز دهداری است که در این فیلم دمیده شدهاست. مخاطب شخصیت قوی را دوست دارد و چه کسی قویتر از پرویز دهداری در آن شرایط میتوانسته عمل کند. علی ثقفی در «پرویزخان» پرویز دهداری را نشانمان میدهد که با همه تهدیدها، فشارها و ناامیدیها مقابله میکند و به کارش ایمان دارد چیزی که امروز کمتر میبینیم.
«پرویزخان» فیلمی است که به یقین در گیشه هم موفق خواهد شد. فیلمی که نه تنها امید به دل مخاطب میدمد بلکه حالش را خوب میکند. بیننده فیلم «پرویزخان» با خوشحالی و خرسند سالن سینما را ترک میکند. او راضی است از دیدن فیلمی یکدست، جالب، پرهیجان و خوش ریتم. امید که علی ثقفی در ادامه راهش فیلمسازی موفق باقی بماند و سینمای ایران شاهد ساخت فیلمهای اقتباسی ورزشی موفقی باشد.
نظر شما