سرویس هنر خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - حسین نظرعلی: سال گذشته وقتی تلاشم را صرف این میکردم که پیوند قدیمی کتاب و ادبیات و سینما را به یاد سینما بیاورم؛ اقبال اهالی سینما به این موضوع را به وضوح مشاهده کردم، در فجر ۴۱ از فیلمسازان راجع به علاقه شان به اقتباس ادبی میپرسیدم و بلا استثنا شاهد استقبال آنها از چنین فرصت یا رخدادی بودم. اما فرصت جشنواره فیلم فجر، فرصتی کوتاه برای برداشت محصول یکسال گذشته و ارائه نتیجه زحمات بود و نه عرصهای برای تاثیر عمیق جریان فیلم سازی سال آینده.
فجر ۴۱ با این حال و هوا تمام شد و از آن همین طرح مسئله اقتباس در کنار اشتیاق هنرمندان به این موضوع، به خصوص اقتباس ادبی برای ما باقی ماند. اما هنوز برای اینکه اقتباس در سینما تبدیل به یک مسیر هموار شود مشکلات زیادی پیش رو بود. از جمله چالشها نحوه تعامل اهالی نشر و با اهالی سینما و سوابق نه چندان شیرین همکاری نویسندگان ادبیات داستانی با فیلم نامه نویسان و کارگردان ها بود. در کنار آن چالشهای حقوقی و ابهام در فضای قانونی، از موانع اهالی سینما برای استفاده از ادبیات برای تولید آثار جدید بود.
یک سال به هر گوش شنوا رسیدیم از مزیتهای چند وجهی اقتباس گفتیم. به ناشر و نویسنده از دیده و خوانده شدن کتاب بعد از اقتباس، به مدیر فرهنگی از ترویج کتابخوانی با استفاده از مدیوم سینما، به اهالی سینما از لذت به تصویر کشیدن قصهها و به وزارتخانه ها از رسالتشان برای ترویج کتاب و آشنایی جوان قرن ۱۴ با ادبیات و تاریخ شفاهی گفتیم.
در بهار دومین سال قرن نو بودیم که اولین خبرها از اقبال دوباره اهالی سینما به کتاب و ادبیات، علاقه نسل جدید سینما را به وضوح نشان داد. در چهلمین جشنواره فیلم کوتاه تهران شاهد حضور آثار متعدد و باکیفیت اقتباسی از سراسر ایران در بخش ویژه کتاب و سینما بودیم. مسابقه بهترین فیلم نامه اقتباسی در این جشنواره و برگزاری اردوی اقتباس در انجمن سینمای جوان نوید روزهای خوب آینده برای قوت جریان اقتباس در میان فیلم سازان جوان را می داد.
گرچه تا فجر ۴۲ راه بسیاری مانده بود اما به نظر میرسید، گرد نشسته به دفترچه اقتباس روی طاقچه سینما را کسی به عمد با دست پاک کرده تا طلاکوب اقتباس از هرجای اتاق سینما به خوبی دیده شود.
با رعایت انصاف باید گفت، مسئولین و نهادها هم سعی کردند تا با برطرف کردن موانع، نمکی در آش اقتباس بریزند.
زمستان ۱۴۰۲ جشنواره فیلم فجر ۴۲ با همه این اوصاف از راه میرسید و خبرهای خوش کم کم شنیده میشد، از راهیابی ۵ اقتباس ادبی به دو بخش مهم جشنواره تا حضور اقتباسهای زندگینامهای، پرونده جنایی و حتی از گزارش روزنامه. چند روز مانده به افتتاح جشنواره چهل و دوم فیلم فجر، امیدوارانه به نشست خبری دبیر جشنواره رفتم ولی پاسخ سوال «با وجود حضور چند اقتباس ادبی، آیا برنامهای برای شناساندن کتابهای استفاده شده در فیلمها، به مخاطب دارید؟» را با لبخند و اینکه در دستور کار قرار می گیرد، گرفتم. و معنی اش این بود که اتفاقی نخواهد افتاد.
شاید سوال بلند پروازانه ای به نظر میرسید، اما پاسخ واقعی این سوال در طول برگزاری جشنواره توسط هنرمندان داده شد. از موضع مثبت هنرمندان و محمدرضا مقدسیان، مجری نشست های رسانه ای فیلم ها نسبت به استفاده از کتاب در تولید فیلم های سینمایی، تا توزیع کتاب «آپاراتچی» توسط عوامل فیلم در نشست خبری این فیلم و حرفهایی که در مورد قدرت و استحکام فیلمنامه اقتباسی نسبت به فیلمنامههای ذهنی بیان شد، همه نشان می داد اقتباس توسط بخش مهمی از نهادهای فرهنگی و فیلم سازان جوان جدی گرفته شده است.
در طول روزهای برگزاری جشنواره آنقدر حس جشنواره با وجود فیلمهای اقتباسی توسط هنرمندان و اهالی سینما مثبت بود که کمکم خاطره آن برخورد در نشست خبری برایم به فراموشی سپرده شد، تا اینکه به روز اعلام نامزدها رسیدیم. پس از جلسه اعلام نامزدها، از تحیر روی صندلی خشک شده بودم.
متولیان جشنواره با وجود آن همه فضای مثبت، تصمیم گرفته بودند هیچ نامزدی در بخش فیلمنامه اقتباسی اعلام نکنند تا هم کج سلیقگی نشان بدهد، هم تلاشهای هنرمندانه برای ارتباط مستقیم بین کتاب و ادبیات با سینما را نادیده بگیرند.
اما این پایان داستان نبود… دیروز در اختتامیه چهلودومین جشنواره فیلم فجر، سخن از کتاب و ادبیات هنرمندانه در بطن این مراسم جاری شد. از سیمرغ استفاده هنرمندانه از ادبیات برای فیلم «باغ کیانوش» که عبور کنیم، تقدیم سیمرغ بهروز افخمی کارگردان فیلم اقتباسی «صبح اعدام» به تهیه کننده فیلم «پروین» و اهدای جایزه آرمان به فیلم اقتباسی «باغ کیانوش» از اتفاقات ویژه این اختتامیه بود که لحظات پایانی این جشنواره را برخلاف رویکرد عوامل این جشنواره برای طرفداران ادب و ادبیات شیرین کرد.
امسال هم در دفتر تاریخ سینما ثبت خواهد شد، با وجود فیلمهای مهم و اثرگذار که رویکرد اقتباس داشتند، حق این موضوع از سوی برگزار کنندگان جشنواره ادا نشد. هرچند یک نمونه تلخ مثل فیلم بسیار ضعیف و پر حاشیه «دست ناپیدا» هم داشتیم که رفتار ناجوانمردانه ای در ربودن اعتبار کتاب «حوض خون» محسوب می شود، اما آنچه مشخص است، موانع استفاده از منابع ادبی کم کم مرتفع شده تا در سالهای آینده شاهد ورود هرچه بیشتر و با کیفیتتر ادبیات به سینمای کشور باشیم. در نهایت آنچه در ذهن مخاطب تا سالها خواهد ماند، خواندن کتاب و دیدن فیلمهای «باغ کیانوش»، «آپارتچی»، «شور عاشقی» و «شکار حلزون» است.
نظر شما