چهارشنبه ۱۶ اسفند ۱۴۰۲ - ۰۹:۴۲
«به نام مادر»؛ از کودتای نقاب تا دفاع مقدس/ شهیدی که با انگشتر عقیق به حریت رسید

همدان - «به نام مادر» رمانی درباره شهید ابوالفضل مهدیار است که با انگشتر عقیق حضرت زهرا(س) به حریت و آزادگی رسید و در نهایت در باغ شهادت گشوده شد.

‌سرویس استان‌های خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): آیین اختتامیه بیست و یکمین دوره جشنواره انتخاب کتاب سال دفاع مقدس (جایزه کتاب سال دفاع مقدس) برگزار شد و برترین‌های جایزه کتاب سال دفاع مقدس با بررسی آثار متعدد و منتشر شده در سال ۱۴۰۱ معرفی شدند.

در بخش زندگی‌نامه داستانی اثر «به نام مادر» رمانی بر اساس زندگی خلبان شهید ابوالفضل مهدیار تالیف میثم موسویان و انتشارات کتاب جمکران به عنوان اثر شایسته تقدیر شناخته شد.

بعد از کتاب بی‌نام پدر، «به نام مادر» به همت انتشارات جمکران روانه بازار نشر شد؛ سید میثم موسویان با کتاب «بی‌نام پدر» جوایز متعددی از جمله جایزه جلال و قلم زرین را دریافت کرد و اکنون با «به نام مادر» که به قول خود نسخه دوم «بی‌نام پدر» است، خوش درخشیده است.

بر همین اساس با سید میثم موسویان مولف کتاب در این باره هم سخن شدیم تا از داستان کتاب رمان «به نام مادر» برایمان بگوید.

-از داستان «به نام مادر» برایمان بگویید.

این رمانی بر مبنای زندگینامه خلبان شهید ابوالفضل مهدیار است، این شهید اهل قم است اما به سفارش انتشارات جمکران نگارش آن بر عهده بنده گذاشته شد. این شهید جزو مجریان کودتای نقاب بود، قرار بود این شهید از کسانی که می‌خواستند تهران را برای سوءقصد به جان امام (ره) بمباران کنند، پشتیبانی کند که تعداد بالایی از خلبانان نیز درگیر این برنامه بودند.

این شهید وقتی می‌خواست به سمت همدان برود، در مسیر یک خانم به همراه دخترش جلوی خودروی او را گرفته و از او درخواست کمک و رساندن به بیمارستان دارند. شهید تا این دو نفر را به بیمارستان برساند، از کودتا جا می‌ماند اما چون نام او در بین کودتاچیان بود و قصد شرکت در کودتا داشت، محکوم به اعدام می‌شود.

وقتی شهید نزد قاضی دادگاه می‌رود، به قاضی می‌گوید من دفاعی از خودم ندارم و مقصر هستم پس مرا اعدام کنید اما فقط مرا به راحتی اعدام نکنید بلکه به گونه‌ای اعدام کنید که من سختی زیادی متحمل شوم و تکه تکه شوم.

با این سخنان قاضی منقلب می‌شود و پرونده را شب هنگام خدمت حضرت امام (ره) می‌برد و با مشورتی که صورت می‌گیرد، امام (ره) می‌فرمایند، نه تنها او را عفو کنید بلکه مجدد او را به ارتش برگردانید و به او هواپیما هم بدهید.

در این فرمان امام (ره) معجزه انسان‌سازی را مشاهده می‌کنیم زیرا این شهید پس از آن اتفاق حر نیروی هوایی نام می‌گیرد و به طرز عجیبی شخصیت او تغییر می‌کند به طوری که طی ۶ ماه رشادت‌های عجیبی علیه دشمنان کشورمان در جنگ تحمیلی انجام می‌دهد.

یکبار پس از انهدام اهداف دشمن بعث و پخش اعلامیه امام بر سر مردم، وقتی سوخت هواپیما تمام می‌شود در جاده قصرشیرین هواپیما را می‌نشاند و در یکی از همین رشادت‌ها نیز به شهادت می‌رسد.

«به نام مادر»؛ از کودتای نوژه تا دفاع مقدس/ شهیدی که با انگشتر عقیق به حریت رسید

-راویان این رمان چه کسانی هستند؟

این رمان با محوریت چهار داستان از چهار راوی است که تیمسار مجری کودتا، یکی از بازپرس‌های دادگاه، دختری که شب کودتا جلوی شهید را برای کمک می‌گیرد و دختر همسایه شهید که زندگی شهید را روایت می‌کند هر یک با داستان زندگی خود، روایت‌گر این رمان هستند.

-چرا نام این کتاب «به نام مادر» نامگذاری شده است؟

در ایامی که پرونده شهید در دادگاه بررسی می‌شد، روزی همسر شهید که خواب حضرت زهرا (س) را دیده بود، نزد قاضی رفته و می‌گوید: دیشب حضرت زهرا (س) به خواب من آمد و گفت من همسر تو را بخشیدم؛ قاضی حرف او را باور نمی‌کند و می‌گوید همسر شما قصد کودتا و سوءقصد به جان امام (ره) را داشت چطور باید او را ببخشیم؛ همسر وی در پاسخ می‌گوید: باور نکنید اما این انگشتر عقیق و دعای حضرت زهرا (س) را بگذارید در دادگاه نزد او باشد، در همین راستا به نام مادر برگرفته از این قسمت داستان است.

-به نظر شما ضرورت روایت زندگی شهدا چیست؟

برای شناخت شهدا و اینکه آنها چه راهی برای رسیدن به خدا انتخاب کرده‌اند، برای نسل‌های آینده مهم است و می‌تواند الگوی مناسبی برای درس گرفتن از شهدا باشد.

شهدا انسان‌هایی بودند که برای شهادت ابتدا خود را ساخته‌اند پس این انسان‌سازی باید به گوش آیندگان برسد و بدانند چه کسانی و چگونه برای این کشور ایثارگری و جانفشانی کرده‌اند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها