دوشنبه ۶ فروردین ۱۴۰۳ - ۱۰:۳۷
نقش والدین، معلم و کتاب‌های غیردرسی در ایجاد انس و علاقه کودکان به قرآن چشمگیر است

سیداحمد میرزاده، شاعر و نویسنده کودک و نوجوان از خاطره‌های قرآنی خود گفت که به حضور پدر و مادر، معلم و کتاب‌های غیردرسی گره خورده بود و در این‌باره بیان کرد: جلد پنجم مجموعه «قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب» به قصه‌های قرآن اختصاص داشت. نثر روان مرحوم آذریزدی بسیار صمیمی و گیرا بود و تصویرهای زیبای خطی آن کتاب، هنوز در ذهنم نقش بسته است.

سرویس کودک و نوجوان خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، در پرونده «نوروز با قصه‌های قرآن» به سراغ برخی از مؤلفان ادبیات دینی کودک و نوجوان رفته‌ایم و با آن‌ها درباره آشنایی‌شان با قرآن کریم، قصه‌های قرآنی و چگونگی بیان این قصه‌ها برای کودکان و نوجوانان امروز گفت‌وگو کرده‌ایم.

هفتمین مطلب از این پرونده گفت‌وگو با سیداحمد میرزاده، شاعر و نویسنده کودک و نوجوان است که آثاری مانند «با کبوترهای گنبد»، «شب نرم‌نرم از پشت کوه آمد» و «دختر بهار» را تألیف کرده است. این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید:

- آقای میرزاده، آیا به یاد دارید اولین‌بار چگونه با قرآن و قصه‌های قرآنی آشنا شدید؟

قدیمی‌ترین خاطره‌هایی که درباره قرآن دارم اول از همه به مشاهده ارتباط عمیق پدر و مادرم با قرآن مربوط است. در خانه ما انواعی از قرآن - از خطی و چاپی و مترجم و غیرمترجم- وجود داشت. مرحوم پدرم مقید بود که تمام قرآن‌هایی که در خانه هست باید خوانده شود. می‌گفت اگر قرآنی در خانه باشد و خوانده نشود روز قیامت باید به آن قرآن پاسخگو باشیم؛ بنابراین خودش هر بار یکی از قرآن‌ها را بر می‌داشت و می‌خواند. همیشه از مسجد که به خانه برمی‌گشت رو به قبله می‌نشست و ساعتی قرآن می‌خواند. همیشه با سرعت زیادی می‌خواند و خیلی زود قرآن را ختم می‌کرد. این به خاطر آن بود که بخش عمده آیات قرآنی را حفظ بود. پدرم هرگز به عینک نیازمند نشد و نورچشمش را هم از برکت مطالعه قرآن می‌دانست.

مادرم نیز انس شدیدی با قرآن داشت و هنوز هم دارد. هنوز که هنوز است گاه روزی یک جزء قرآن می‌خواند و آن را به یکی از درگذشتگانش اهدا می‌کند: پدرم، پدرش، مادرش، برادرش و…. خاطره دیگرم از قرآن مربوط می‌شود به دوره‌های قرآن که در خانه‌ها برگزار می‌شد و گاهی هم نوبت به خانه ما می‌رسید. خاطره توزیع رحل‌ها و قرآن‌ها و ملاحظه ادب و احترام جمع به این کتاب آسمانی در پیش چشمان کودکانه من بسیار جذاب بود. خاطره دیگرم مربوط به وقتی است که در دوره دبستان، مادرم تابستان مرا به مکتب فرستاد که عم جزء (اصطلاحی اسلامی است که به صورت مشخص به جزء ۳۰ قرآن اشاره دارد) بیاموزم. دو خانم جوان در مسجد محله‌مان به کودکان، قرآن تعلیم می‌دادند. به مجلس درس آن‌ها مکتب می‌گفتیم. البته به دلیل اینکه تفکیک سنی بین مخاطبان درس نبود و منِ کودک در کنار افرادی با سن بالا در آن مکتب می‌نشستم یادگیری خیلی سخت بود. خاطره قرآنی دیگرم باز مربوط به سال‌های آغاز دبستان می‌شود که کتابی به نام «قرآن صبحگاهی» داشتم.آن کتاب مصور، بخش عمده‌ای از سوره‌های کوتاه آخر قرآن را در برداشت و من تمام آن سوره‌ها را با ترجمه‌اش در همان سوم دبستان حفظ کردم.

خاطره‌های دیگری هم دارم؛ مثل اینکه مجموعه «قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب» را یکی‌یکی از جلد یک تا هفت با پول توجیبیِ اندکی که داشتم خریدم. برای خرید هر جلد گاهی تا ۲۲ روز، پول توجیبی‌ام را باید جمع می‌کردم. جلد پنجم این مجموعه به قصه‌های قرآن اختصاص داشت. نثر روان مرحوم آذریزدی بسیار صمیمی و گیرا بود و تصویرهای زیبای خطی آن کتاب، هنوز در ذهنم نقش بسته است. و آخرین خاطره‌ام مربوط به دوره راهنمایی است؛ در این دوره آموزگاری داشتیم به نام آقای روحبخش که معلم ریاضی و قرآن (هر دو) بود. از او قواعد تجوید و وقف و ابتدا را یاد گرفتم. نمی‌دانم در گفتار و رفتار آن آموزگار معنوی چه نهفته بود که هرچه می‌گفت به سرعت می‌آموختم و هرگز از یادم نرفته و هنوز هم مایه اصلی من در تجوید همان است که از او فرا گرفته‌ام.

البته گرایش فطری و ذوقی من به ادبیات هم در شیفتگی به این کتاب آسمانی بی‌تأثیر نبود. در آن زمان بی‌آنکه متوجه ارزش ادبی قرآن باشم، مسحور آهنگ جذاب کلمات و آیات می‌شدم؛ کما اینکه در بزرگسالی نیز پس از آشنایی با زبان و ادبیات عربی بیش از پیش متوجه زیبایی‌های ادبی این کتاب آسمانی شدم. مقصود از این تفصیل اینکه نقش پدر، مادر، معلم و کتاب‌های غیردرسی در ایجاد انس و علاقه کودکان به قرآن چشمگیر است. البته خود من به جز کتاب‌های عم جزء و آموزش قرآن فقط به دو کتاب «قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب» مرحوم مهدی آذریزدی و کتاب «قصه‌های قرآن» ترجمه مصطفی زمانی دسترسی داشتم.

- به کدام یک از قصه‌های قرآنی بیشتر علاقه داشتید؟

قصه‌های قرآنی همه جذاب بود و یکی از جذابیت‌های آن نیز این بود که به آن‌ها نه به چشم یک قصه تخیلی بلکه به عنوان واقعه جذاب و بسیار مهمی که واقعاً رخ داده نگاه می‌کردم. با اینکه تمام داستان‌های قرآنی از جمله عبور حضرت موسی (ع) از دریا و طوفان نوح (ع) و داستان یوسف (ع) و …همه جذاب است؛ اما برای من مشخصاً دو داستان همیشه جذابیت بیشتری داشته است؛ نخست داستان آدم و حوا و هبوط حضرت آدم که بسیار رازآلود و شگفت بوده و است و دیگری داستان‌های حضرت ابراهیم (ع) است. صلابت و قاطعیت و شجاعت حضرت ابراهیم (ع)، آن حضرت را در نظر من شکوهمندترین قهرمان تاریخ ساخته بود؛ تصویری که همچنان در ذهن من باقی است.

- به نظر شما بهترین کتابی که در زمینه قصه‌های قرآنی برای کودکان و نوجوانان نوشته شده است، کدام کتاب است؟

خوشبختانه در سال‌های اخیر کتاب‌های ارزشمند زیادی برای کودکان در ارتباط با قرآن نوشته شده و باید یادآوری کنم که قرآن برای کودکان الزاماً قصه‌های قرآنی نیست؛ می‌توان به مفاهیم قرآنی هم پرداخت. نمونه آن، کتاب‌های «داستان‌های تخیلی با مفاهیم قرآنی» است که کلر ژوبرت نوشته است و با پیگیری و نظارت خود من در به‌نشر چاپ شد. البته باید توجه کرد که از این سوی بام به دام غیرمستقیم‌گویی‌های افراطی نیفتیم. باید به خاطر داشته باشیم که آنچه غیرمستقیم می‌گوییم درواقع برداشت‌های ما از قرآن است و برداشت‌های ما از قرآن با حقیقت آن، فاصله بسیاری دارد. بنابراین باید کودکان را به شکل‌های مختلف با خود قرآن و آیه‌های آن نیز آشنا کنیم. من با توجه به تجربه‌های کودکی خودم و برخی بازخوردها که مستقیماً از مخاطبان کودک گرفته‌ام، معتقدم خودِ خداوند کشش و جاذبه‌ای در آیات الهی قرار داده و هر نوع آموزش قرآنی برای کودکان جذاب واقع می‌شود.

نکته دیگری که یادآوری آن اهمیت دارد این است که داستان‌های قرآن به جز داستان حضرت یوسف (ع) داستانی پیوسته نیست؛ چون هدف قرآن قصه‌گفتن نبوده است؛ هدف قرآن هدایت انسان است. لذا برای بیان شکل داستانی آن، نویسنده به سراغ منابع غیرقرآنی می‌رود. برخی از این منابع ممکن است از اعتبار کافی برخوردار نباشند و نویسنده باید مراقب باشد به روایت صحیح‌السند رسیده از معصوم مراجعه کند. با این مقدمه باید بگویم در میان مجموعه‌های متعددی که برای کودکان و نوجوانان نوشته شده در سال‌های پیش، مجموعه‌ای با عنوان «حکایت آیه‌ها» از سوی انتشارات مدرسه منتشر شد که همه آن‌ها کتاب‌های خوبی بودند؛ اما در آن میان درخشان‌ترین اثر، کتاب «طنابی از آتش» نوشته محمدرضا سرشار است که به داستان ابولهب و شأن نزول سوره «مَسَد» می‌پردازد. این کتاب از نظر قوت و جاذبه داستانی، صحت سند و تناسب با مخاطب نوجوان اثر برجسته‌ای است. مجموعه «قصه‌های حیوانات در قرآن» نوشته عبدالودود امین ترجمه محمدرضا سرشار و مجموعه «داستان‌های تخیلی با مفاهیم قرآنی» نوشته کلر ژوبرت نیز کارهایی ارزشمندند و البته من همچنان برای جلد پنجم «قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب» حرمت بسیاری قائلم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط