دوشنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۳ - ۲۰:۱۶
این کتاب اولین رمان انتشارات انقلاب اسلامی است / مخاطب به کتاب سمت‌وسو می‌دهد

نیما اکبرخانی، نویسنده کتاب «خاک‌سپاری دوم بانوی مرگ» گفت: وقتی مخاطب «اثریا» را پسندید؛ هم علاقه می‌آید و هم خواستی که مخاطب دارد سمت‌وسو می‌دهد. از یک طرف من در این قضیه سود می‌کنم، بازار هدفم را می‌شناسم و تولید می‌کنم،

سرویس فرهنگ مقاومت خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): نیمه اکبرخانی را با کتاب «عزرائیل: کهنه سرباز» می‌شناسند، نویسنده ادبیات پایداری که آثاری همچون «اثریا» و «زلزله ده‌ریشتری» به نگارش در آورده است.

آخرین نویسنده این اثر رمانی با عنوان «خاک سپاری دوم بانوی مرگ» است که در سی‌وپنجمین نمایشگاه کتاب رونمایی شد. در ادامه گفت‌وگوی خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) را با این نویسنده می‌خوانید:

- در مورد موضوع کتاب و عنوانش لطفاً توضیحی بفرمایید.

«خاک سپاری دوم بانوی مرگ» مانند کتاب‌های قبلی خودم، به سبک رمان روایت شده که توسط انتشارات انقلاب اسلامی به چاپ رسیده است. داستان، بیشتر سفر قهرمان افسر ارشد سپاه پاسداران است که در عین حال که در چند کشور در حال جنگ بوده و با دشمنان خود می‌جنگد. یک تیمی از دشمنان او در حال سازماندهی هستند که بتوانند این نظامی را در ابتدا، بیابند و بعد از سر راه بردارند. برخلاف کتاب‌های قبلی که حداکثر دوخط داستانی داشتند، این کتاب چهار پنج خط داستانی دارد و داستان کمی پیچیده می‌شود. هم روایت‌هایی از گذشته این شخص را می‌خوانیم که نوجوان بوده و وارد جنگ ایران و عراق شده هم اثراتی که آن جنگ بزرگ روی نوجوان می‌گذارد، زیرا از نظر ابعاد نظامی، جنگ‌هایی که در زمان فعلی در جهان رخ داده‌اند نسبت به جنگ ایران و عراق، جنگ‌های کوچکی هستند، جنگی که ۱۲۰۰ کیلومتر جبهه دارد. آن جنگ، نوجوانان را تغییر داده و تبدیل به چنین آدمی کرده است، آدمی که باید سعی کند با مشکلات و چالش‌های امروز، کنار بیاید؛ در عین حال که میراث گذشته خود را نگهداری می‌کند، همچنین باید با دشمنی که دنبال اوست هم بجنگد. چند خط داستانی مختلف دارد: روایت دشمن دوست و گذشته است.

- یعنی سه راوی دارد؟

بیشتر. سه خط داستانی دارد.

-چه شد که این موضوع را انتخاب کردید؟

در مصاحبه نگویم بهتر است.

- با توجه به اینکه سه کتاب پیشین شما نیز موضوع امنیتی داشت و این کتاب همچنین، رگه‌هایی از موضوع امنیتی دارد، انتخاب این موضوعات خواسته خودتان است؟ علاقه شخصی شماست که می‌نویسید؟

نویسندگی من از «اثریا» در سوره مهر شروع شد. حتی می‌توانم بگویم نویسندگی من پیش از نوشتن آن کتاب آغاز شده بود. از نوجوانی که من درگیر کتاب خواندن بودم، شروع شد که به تشویق خاص مادرم بود، او کتاب‌خوان بود و من را کتاب‌خوان کرد. من اوایلی که در گونه‌های مختلف ادبی چرخیدم، بیشتر به ژانر تاریخ سیاست امنیت علاقه پیدا کردم، آن زمان کتاب‌های دفاع مقدس و تاریخ انقلاب هم خیلی نبود و در دهه هشتاد رشد کرد، آن زمان درگیر کتاب‌های ترجمه‌ای شدم که متعلق به جنگ سرد بود، بخشی از تاریخ سیاسی امنیتی را خواندم که ربطی به زندگی‌ام نداشت.

الان دایره کتاب‌هایی که می‌خوانم وسیع شده است. وقتی مخاطب «اثریا» را پسندید؛ هم علاقه می‌آید و هم خواستی که مخاطب دارد سمت‌وسو می‌دهد. از یک طرف من در این قضیه سود می‌کنم، بازار هدفم را می‌شناسم و تولید می‌کنم، آن‌ها هم اتفاقاً تولیدکننده‌شان را می‌شناسند. از یک طرف ضرر می‌کنم، چون گویی زندگی فرصت نمی‌دهد که بتوانم خودم را در ژانر دیگری نیز محک بزنم، شاید مثلاً اگر رمان عاشقانه نوشته بودم شاید بهتر بود، اما فعلاً که در این جنگ افتادم. شاید روزی به این نتیجه برسم اگر عاشقانه نوشته بودم خیلی بهتر بود.

- اتفاقاتی که در خاورمیانه رخ می‌دهد هم روی نوشته‌های‌تان تاثیر دارد؟

صددرصد. نویسنده مانند اسفنج است، جمع می‌کند. این جمع‌کردن اختیاری است. شما می‌توانید در فضای مجازی به بحث‌های عاشقانه فرو بروید، طبعاً آن‌ها را جمع می‌کنی و وقتی نوشته‌هایت درمی‌آید، قاعدتاً عاشقانه هستند. اما اگر درمورد موضوع دیگری مشغول باشید، مانند من که به دنبال تحولات منطقه و خواندن تاریخچه سیاسی امنیتی گروه‌های مختلف و انگیزه‌های ژئوپولتیک باشد، خروجی‌اش نیز همین کتاب‌هاست. این هم واقعیت است، البته که علاقه اولیه وجود دارد.

- این کتاب، چقدر مستند و چقدر تخیلی است؟

مانند سایر کتاب‌هایم، اطلاعات داخل کتاب حاصل مطالعه، تحقیق و پژوهش است. یعنی کاملاً قابل استناد است. من در مثالی که همیشه درکتاب «عزرائیل: کهنه سرباز» می‌زدم، می‌گفتم در حدی پژوهش شده که تویوتا کرولا را در ترکیه سوار شد و فلان‌جا بنزین تمام کرد و بنزین زد، نه تنها آن جایگاه بنزین موجود است، بلکه من آمدم و در کتاب مصرف بنزین کرولا را هم آورده‌ام و با کولر روشن تا کجا می‌رسد را هم حساب کرده‌ام. تا این حد دقیق است.

- در این کتاب هم، چنین وقتی وجود دارد؟

در این کتاب نه تنها هست، بلکه سعی کرده‌ام حقایق را نیز بیاورم. یعنی بعضی از شخصیت‌ها را با جزئیات دقیق بیان کرده‌ام، یعنی شخصیت واقعی در کتاب آورده شده است. اما قهرمان و ضدقهرمان داستان طبق سال‌های گذشته حاصل تخیل است و وجود ندارند. مثل کتاب «عزرائیل: کهنه سرباز»، شخصی به نام علیزاده وجود ندارد و من ساختم.

- کتاب بعدی‌تان هم قرار است در همین موضوع باشد؟

کتاب بعدی، جلد دوم عزرائیل است، عنوان کتاب هم «دسته گرگ‌ها» است و در نیمه دوم سال منتشر می‌شود. ما چون به این کتاب خوردیم، جلد دوم عزرائیل ماند، چون قرارداد داشتم و باید تحویل می‌دادم.

اینکه «عزرائیل ۱/۵: روزهای تاریک» آمد، جریانش چه بود؟

اسپیناف است. اسپیناف را در ادبیات ترجمه‌ای دیدم و در ایران هنوز خیلی رواج ندارد. من مقید به استفاده از کلمات فارسی هستم، اما معادل این کلمه را پیدا نکردم. سعی کردم سروشکلی به کتاب بدهم، علیزاده به قهرمان کتاب «اثریا» وصل می‌شود و این روند وصل شدن چون باید به زندان برود و دسته گرگ‌ها را تشکیل بدهند، باید برای مخاطبی که جزئیات برایش مهم است زمینه‌سازی می‌شد ولی درعین حال مخاطب می‌تواند یک را بخواند و به دو بپرد و یک و نیم را هیچ‌وقت نخواند یا کل مجموعه را بخواند و بعداً هر زمان خواست برگردد و یک و نیم را بخواند. به همین دلیل ما یک نیم اضافه کردیم که همه بدانند.

- این اسپیناف‌ها را برای کتاب‌های بعدی هم خواهید داشت؟

احتمال دارد دو و نیمی هم وجود داشته باشد، احتمال هم هست نباشد. بیشتر به بازخوردی که از دو می‌گیریم بستگی دارد.

از این کتاب چطور؟ اسپینافی درنمی‌آید؟

این یک داستان مستقل است با صفحه اول شروع و در صفحه آخر تمام می‌شود. این مجموعه نیست.

- باز هم با این نشر کار می‌کنید؟

تا به حال که تجربه خوبی از کارکردن با آنها داشتم، مسئله‌ای هم که وجود دارد این است که آنها هم باید بخواهند. این اولین کتاب رمانی است که انتشارات انقلاب اسلامی چاپ می‌کند و فکر من این است که آن انتشارات توانایی اش را داشت که امسال بخواهد وارد حوزه رمان شود. انتشارات انقلاب اسلامی برای اینکه با ده رمان وارد شود چیزی کم ندارند. فکر می‌کنم با یک رمان شروع کرده که ببیند شرایط چگونه است.

- فکر می‌کنید مخاطب استقبال می‌کند، از نشری که همه کتاب‌هایش یا موضوعی واحد و شاید تنوع نویسنده انگشت‌شمار باشد، اما حالا وارد ادبیات داستانی شده، آن هم با موضوع امنیتی؟

این را نمی‌دانم. به نظرم ریسکی است که انتشارات انقلاب اسلامی کرده، ریسک منطقی هم هست. چون هزینه زیادی نکرده که بخواهد ضرر کند، به نظرم خوب است انتشارات مختلف چنین ریسک‌هایی کنند. اگر گرفت قطعاً این راه را ادامه می‌دهد و اگر هم نگیرد، ریسک معقولی کرده و تمام می‌شود.

- مخاطب از خواندن این کتاب مانند سایر کتاب‌های شما لذت خواهد برد؟

به گمانم بیشتر لذت ببرد. من همیشه هدفم این بوده که مخاطب‌مدار باشم. با آدم‌هایی که صحبت می‌کنم زیاد هستند و رای‌هایشان هم مختلف است، عده‌ای هستند که من کوچکترین عنصرشان هستم، فکر می‌کنند اولین هدف ادبیات ایحاد لذت است بعد انتقال محتوا. من همیشه سعی کردم در کتاب‌هایم این باشد، در این یکی بیشتر سعی کردم، ان‌شاءالله که موفق شده باشم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط