پوریا گل شناس در گفتوگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) مطرح کرد: کتابهایی که تابهحال ترجمه کردهام، به ترتیب «مارکس و اخلاق؛ مقالههایی دربارهٔ فلسفهٔ اخلاق در اندیشهٔ مارکس» مجموعهای از مقالات تفسیری و انتقادی در باب فلسفهٔ مارکس و کتاب «نظریه همخوانی صدق در فلسفه کانت» توسط انتشارات مولی در حوزهٔ معرفتشناسی و منطق، کتاب «یادداشتهایی دربارهٔ سوسیالیسم» اثر جان استوارت میل و کتاب «پرسشهایی دربارهٔ قانون طبیعت» نوشتهٔ جان لاک است و کتاب جدید من با عنوان «هنر، شناخت و ارزش؛ مقالههایی دربارهٔ زیبا حسیک و فلسفهٔ هنر در سنت تحلیلی» توسط سوره مهر منتشر شده است.
وی افزود: کتاب «هنر، شناخت و ارزش؛ مقالههایی دربارهٔ زیبا حسیک و فلسفهٔ هنر در سنت تحلیلی» به دو مسئله کانونی توجه ویژهای دارد و در سنت فلسفهٔ تحلیلی به این دو مسئله میپردازد. شاید در نگاه نخست به نظر برسد فلسفهٔ تحلیلی، پیوندی باهنر ندارد چرا که بیشتر به مسائل شناختشناسی، فلسفهٔ علم و منطق را بررسی میکند؛ ولی امروزه در جهان رویکرد فلسفهٔ تحلیلی تغییر کرده است و در حوزههای زیباشناسی، زیبا حسیک و همچنین فلسفهٔ هنر قدرتمند وارد شده است. در این کتاب دو موضوع را انتخاب کردهام که یکی مسئله شناخت یا همان مسئلهٔ شناختشناسی در فلسفهٔ تحلیلی هنر است. پرسش کنونی این است که آیا هنر میتواند شناخت به بار بیاورد یا نه؟ این بحث در این کتاب شکل میگیرد و اختلاف نظرهای گوناگونی را همچون مسئلهٔ جهان باستان به وجود میآورد. برای مثال افلاطون معتقد است که هنر چون شناختی را به بار نمیآورد؛ بنابراین ما را از حقیقت دور میکند و باعث گمراهی شهروندان میشود. ولی ارسطو از هنر دفاع میکند و معتقد است هنر گونهای از شناخت و رهگذر کارتاسیس در بوطیقا است و این مسئله هم تا امروز ادامه دارد.
مترجم کتاب «شناخت و ارزش هنر؛ مقالههایی دربارهٔ زیبا حسیک و فلسفهٔ هنر در سنت تحلیلی» در ادامه گفت: در این کتاب به چندین مقاله که نظریات گوناگونی را طرح میکند، پرداختهام. در حوزهٔ فلسفهٔ تحلیلی و به چندین نظریهپرداز اصلی که در حوزهٔ سنت تحلیلی بحث کردهاند و به بیانی این کتاب ترجمهٔ ۶ مقاله است. موضوع دوم دربارهٔ هنر یا استاتیک و ارزش است، مسئله این است که اعتبار اثر هنری به چیست؟ چه چیزی باعث میشود که یک اثر هنری در موزه جای بگیرد؟ یا چطور میشود اصل را از جعل متمایز کرد؟ این مسئله برای این است که بحثهایی پیشآمده استاتیک یا نگرش و یک جنبهٔ سوبژکتیو و ذهنی دارد. حال این مسئله پیش میآید که ممکن است آثار جعلی همان حس را در ما ایجاد کند و با همان نگرش به آثار نگاه شود. پس این اعتبار چیست؟ از طرف دیگر در حوزهٔ هنر و ارزش پیوندی هم به فلسفهٔ اخلاق هم مطرح میشود. اگر هنر محتوایی داشته باشد؛ این اعتبار میتواند اعتبار و یا ارزش اخلاقی داشته باشد یا نه. اگر هنر صرفاً زیبایی فرمالیستی داشته باشد ممکن است اینطور نباشد.
وی افزود: در بخش دوم کتاب، مقالهها درمورد پیوندی است که اثر هنری با اخلاق و مقولهٔ ارزش میتواند داشته باشد و همچنین جنبههای حقوقی موضوع را هم در بر میگیرد و تجربههایی را از لحاظ تاریخی بررسی میکند که هنرمندان به دادگاه کشیده شدهاند و از آنها شکایت شده است. من سعی کردم این دو موضوع را یعنی شناخت با این عنوان که آیا هنر شناختی به بار میآورد یا نه و این نوع شناخت چه شناختی است؟ پیوندش با حقیقت یا صدق چیست؟ بحثهایی که در فلسفه تحلیلی خیلی مهم و بنیادی و کانونی است و همچنین ارتباط هنر بااخلاق ارزش و اعتبار چیست که این در بخش دوم کتاب مورد هدف قرار میگیرد. ویژگی جالب کتاب این است که نظریههای گوناگونی را در این حوزه پوشش میدهد؛ یعنی ما را با رویکردهای مختلفی آشنا میکند و هر یک از نویسندگان یک رویکردی دارند که این بسیار جالب است و این میتواند یک تصویر کلی از بحثهای روز دنیا دربارهٔ زیباییشناسی به ما بدهد.
پوریا گل شناس بیان کرد: همهٔ مقالات کتاب «شناخت و ارزش هنر؛ مقالههایی دربارهٔ زیبا حسیک و فلسفهٔ هنر در سنت تحلیلی» از یک کتابی است که شامل مجموعهای از مقالات بوده که پیتر لامارک بهعنوان یکی از اساتید و اندیشمندان مطرح این حوزه جمعآوریشده است. این نوع کار بهعنوان یک همکاری شناخته میشود که من دو فصل از آن مجموعه را به انتخاب خودم ترجمه کردهام و یا به بیانی یک گزینش و ترجمه است که انجام دادهام.
نظر شما