به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در گرگان، خبر تاسف بار شهادت رئیسجمهور مردمی و ولایت مدار و همراهانش، همزمان با شب میلاد هشتمین اختر تابناک امامت و ولایت حضرت علی بن موسیالرضا (ع)، جانعزیزان و قلوب مردم ایران را به درد آورد و سراسر این مرز پرگهر و ملتهای آزاده جهان را در غم و اندوه فروبرد.
در پی وقوع این حادثه جانسوز، شاعران نوجوان عضو کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان گلستان نیز قلم به دست گرفتند و اشعاری را در فراغ خادم الرضا و شهدای خدمت سرودند که در ادامه ازنظر مخاطبان میگذرد.
هانیه سادات مرتضوی- کردکوی
بوی حماسه پر شده در کوچه های شهر
ستّار خان دوباره به تبریز آمده؟
اندوه نوبرانه ی اردیبهشت نیست!
شاید بهار رفته و پاییز آمده
جنگل تو را چه گرم در آغوش خود فشرد
جنگل که هست مأمن مردان دادخواه
بی شک در آن شبِ پرِ ماتم، به دیدنت
سردار جنگل آمده با جامهی سیاه
مِه بغض جنگلیست که باور نکرده که
تو رفته ای و دست به انکار میزند
از جنس نور بودی و دیدی که در سَحر
خورشید در پیات به شب تار میزند
تو میروی به دیدن یارِ قدیمیت
مانده دو چشم خستهی سردارمان به راه
نزدیک صبح بود که اخبار تازه شد:
مردم! نشسته روی زمین تکه های ماه
فاطمه رضایی - گرگان
باور بکنی یا نه، شادی، غم سردی شد
یک لحظه حرم در شور، قلبش پر دردی شد
دیدم که کبوترها پر بسته و باریدند
قاسم بهخدا خوشحال، از دیدن مردی شد
مائده احمدی لیوانی- بندرگز
ریتم زندگی
نوار قلب
بالا و پایین
مثل کوههای گییز
آخر چگونه میشود هرکجا
همان یک نفر باشد
ما لشکر امام حسینیم و در این مکتب
تا ابد می مانیم.
به کوفیان بگویید، ننگ پاک نمی شود حتی با رنگ
نامساوی، بی عدالتی، دل تنگ
چقدر صدای خفقان و غم گوش خراش است
دیدن جسم های بیجان عزیزانت
بدترین ساز بد آهنگ
موجهای خروشان از ابرهای پر از گله
انگار هنوز حتی زمین هم هست به شما وابسته
سفرهایت ادامه دار شده، با هزاران قافله
پس از شهادت هم به دیدارشان میروی، با حوصله
زمانی آسمان زار میزد
من با خدا در حال مشاجره در مورد مرگ
فردا صبح، آتش ابراهیم گلستان شد، در صحنهی جنگ
مرد میدان، همچون پروانه از اندوه مردم خود
جان داد و سوخت در مه، به روی تپه هایی از سنگ
ساعت هاست که خواستم بنویسم از سنگینی روح، اما
قلمم سکوتی کرده، حتی کلمات هم ندارن توان حاشا را
صبح میشود، خورشید میگردد درون صحن ها
پیدا نمیشوی، غیبت از شما بعید است خادم الرضا
هرکسی برای کسی گریه میکند، شاعری مینویسد از غم عزا
شما شبیه ترین بودی به راهنما
خاکسترت ققنوس میشود در هوا
ماهی درون دریای جمعیت جان میدهد، رنجور ازجفا
شاید که مقدور شود دیدن شما با ظهور آل عبا
نظر شما