دوشنبه ۲۱ خرداد ۱۴۰۳ - ۱۲:۲۹
نظام اداری دانشگاه بر نظام علمی آن غلبه دارد / دانشگاه عهده‌دار آموزش شده نه طرح فکری نو

حسن سیدعرب، عضو هیئت علمی بنیاد دایرة المعارف اسلامی گفت: فلسفه در دوره‌ای که ما به سر می‌بریم بیرون از دانشگاه جریان دارد. مترجمان، مولفان، نظریه‌پردازان و متفکران کشور ما با ناشرانی کار می‌کنند که خارج از دانشگاه فعالیت دارند. به خاطر اینکه دانشگاه بیشتر عهده‌دار آموزش است، نه طرح فکری نو!

سرویس دین و اندیشه خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): جریان عمومی علم در ایران در حوزه علوم انسانی به شدت تحت تاثیر ناشران غیردانشگاهی است. نه تنها در حوزۀ ترجمه بلکه در خصوص کتاب‌های تالیفی هم وضع به همین منوال است تا آنجا که حتی اساتید دانشگاه و اعضای هیئت علمی هم برای انتشار پژوهش‌های خود دست به دامن ناشران غیردانشگاهی می‌شوند. به همین دلیل بازار کتاب‌های حوزۀ علوم انسانی در کشور هم ملک طلق ناشران غیردانشگاهی شده و ناشران دانشگاهی بهره مالی چندانی از اقتصاد صنعت نشر کسب نمی‌کنند. دلایل این مهم چیست و این وضعیت چه آسیب‌هایی را اولاً متوجه جریان عمومی علم در ایران و ثانیاً اقتصاد فرهنگی نشر دانشگاهی می‌کند؟ نشر دانشگاهی حوزه علوم انسانی در خارج از کشور چه وضعیتی دارد و آیا این روند میدان‌داری ناشران غیردانشگاهی در حوزه علوم انسانی طبیعی است؟ برای پاسخ به این پرسش‌ها در پرونده‌ای با عنوان «چرا ناشران غیردانشگاهی میدان‌دار جریان عمومی علم شده‌اند؟» به سراغ اهالی علوم انسانی رفتیم.

حسن سیدعرب، عضو هیئت علمی دایرةالمعارف اسلامی و دانشنامه جهان اسلام در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) با اشاره به اینکه تمام کسانی که به نحوی در تولید آثار علمی، چه دانشگاهی و چه غیردانشگاهی، سهیم هستند و در روند علم مشارکت دارند، گفت: به این دلیل این را عرض می‌کنم که علم قائم به یک نهاد خاص نیست، علم وحشی است. علم به اتکای سازمان‌های دولتی و غیردولتی، اجتماعی و غیراجتماعی نیست. علم مسبوق به پرسش و تفکر است و هر جا پرسش و تفکر باشد علم پیش می‌رود. منتهی این پرسش و تفکر وقتی در قالب کتاب در می‌آید و یک پدیده‌ای به نام ناشر با او ظهور می‌کند، یا سازمان‌هایی مثل دانشگاه یا به تعبیر شما دانشگاهی و غیردانشگاهی در آن سهیم می‌شوند، مراتب بعد است. منشأ اصلی که پرسش است و آخرین مرتبه که عرضۀ اثر علمی است -که به پرسش برمی‌گردد- به گونه‌ای است که همه طبقات جامعه، اعم از متفکران، کارگزاران و غیره با او به نحوی مشارکت دارند. فقط اختصاص به یک طیف خاص یا یک طبقه اجتماعی خاص ندارد.

او افزود: عرض من این است که ناشران دانشگاهی را اینطور تصور کنیم که آنها عهده‌دار تولید درسنامه‌ها یا آثاری هستند که این آثار به نحوی مربوط به نظام‌نامه آموزشی دانشگاه‌ها می‌شود. یعنی هر منبعی که انتشارات بزرگ دانشگاهی چاپ می‌کنند به نحوی به کار درس و کلاس و استاد می‌آید. دانشگاه‌ها نمی‌خواهند مبلغ یک نوع فکر خاصی در جامعه باشند به همین خاطر تلاش‌شان این است که رویکردی عمومی در نشر آثار داشته باشند. وقتی این خلأ ایجاد می‌شود ناشران حوزه‌ها یا جریان‌های غیردانشگاهی رو به نشر آثار کسانی که نام بردید و دیگرانی که به هر دلیل نام نبردید، می‌آورند چون آنجا دست آنها برای طرح افکار و آثار بازتر است. در دانشگاه‌ها یک گروهی هستند که کتاب را تصویب می‌کنند ولی برای یک متفکر یا یک عالم اینطور نیست که کتاب او را یک عده تصدیق کنند. بلافاصله ناشر کتاب او را چاپ می‌کند. به همین خاطر کسانی که اهل فکر هستند، اهل نظر نو و طرح نو در جامعه هستند، به هر حوزۀ معرفتی که تعلق داشته باشند، مایل هستند با ناشران خصوصی و سازمان‌های فرهنگی خصوصی‌تر کار کنند و آثار خود را در آن بخش چاپ کنند.

سیدعرب گفت: به عنوان مثال فلسفه در دوره‌ای که ما به سر می‌بریم بیرون از دانشگاه جریان دارد. مترجمان، مولفان، نظریه‌پردازان و متفکران کشور ما با ناشرانی کار می‌کنند که خارج از دانشگاه فعالیت دارند. به خاطر اینکه دانشگاه بیشتر عهده‌دار آموزش است، نه طرح فکری نو! در حالی که خارج از دانشگاه حتی مترجمان ما هم اهل فکر هستند و متفکران ما به دنبال طرحی نو برای تفسیر وضعیت اجتماعی، فکری و فرهنگی ما هستند.

عضو هیئت علمی دانشنامه جهان اسلام در خصوص وضعیت نشر دانشگاهی و غیردانشگاهی در خارج از کشور هم گفت: تا مقداری که بنده اطلاع دارم مثلاً در ایتالیا، کسانی که در ایران هم شناخته شده هستند و آنها را می‌شناسند، کارهای‌شان را ناشران خصوصی چاپ می‌کنند. آنجا دانشگاه‌ها کمتر عهده‌دار چاپ کتاب هستند مگر رساله‌های دانشجویانی که از تز دکتری خود دفاع می‌کنند و مبلغی پرداخت می‌کنند و دانشگاه کتاب‌های آنها را چاپ می‌کنند اما همان استادان کتاب‌های‌شان را خارج از دانشگاه منتشر می‌کنند. بنابراین این گونه نیست که با یک ثنویت نظام دانشگاهی و خارج از دانشگاه در طرح افکار و چاپ آثار مواجه باشیم.

او ادامه داد: این ثنویت در ایران مطرح است و به نظر هم رسیده و درست است. منشأ این تصور و این ثنویتِ عهده‌دار بودنِ دانشگاه و بیرون از دانشگاه برای روند فکر و روند پیشرفت علم به این برمی‌گردد که در چارچوب اندیشه فکری به معنای عام آن، در خارج از دانشگاه، ما مواجه با یک گستردگی ویژه هستیم که در دانشگاه به عنوان نهادی که تابع دولت و نظام حاکمیت است، کمتر این گستردگی دیده می‌شود و به هر جهت یک محدودیت‌هایی در دانشگاه‌های ما وجود دارد که استادان، آموزگاران فکر در تمام حوزه‌های معرفتی در دانشگاه‌ها ترجیح می‌دهند بر اساس آن نظام‌نامه درس بدهند، فکر کنند و تالیف کنند.

سیدعرب افزود: استادانی داریم که در دانشگاه کتاب درسی می‌نویسند و در خارج از دانشگاه کتابی می‌نویسند که تمایل فکری آنها به آن سو سوق دارد. این به خاطر فضای بازتری است که خارج از دانشگاه وجود دارد. اگر دانشگاه‌های ما بتوانند این فضا را در خود ایجاد کنند که عهده‌دار گستردگی فکر شوند و کسانی که علاقه‌مند به طرح اندیشه‌های نو هستند در بین آثار دانشگاهی آثار آنها منتشر شود، به نظرم یک اقبال عمومی است. ما در نظریه دانشگاه دچار فقر هستیم. یعنی دچار نوعی فقر در تفسیر نظریه دانشگاه هستیم. نظریه دانشگاه به نظر بنده یعنی اینکه دانشگاه‌های کنونی در ایران چه سهمی از تولید فکر و اندیشه دارند و نقش درس‌نامه، نقش مراتب ورود به دانشگاه، آزمون‌های دانشگاهی، استادان، شیوه تدریس، شیوه تالیف پایان‌نامه و رساله، اینها موجب می‌شود بتوانیم به یک نظریه‌ای درباره دانشگاه در ایران برسیم که در آن نظریه بتوانیم این مشکل را هم مطرح یا حل کنیم.

او با تاکید بر اینکه علم کمیت‌گرا نیست، ادامه داد: آفت علم کمیت‌گرایی است و دانشگاه‌های ما امروز دچار کمیت‌گرایی هستند. به این معنا که یک استاد باید چندین مقاله و کتاب داشته باشد تا رتبه پیدا کند، دانشجو باید فلان تعداد مقاله داشته باشد تا بتواند از پایان‌نامه یا رساله خود دفاع کند. اگر این کمیت‌گرایی در حوزه دانشگاهی ما کاهش پیدا کند شاید بتوان راه‌های دیگری برای ارتقای اساتید و فارغ‌التحصیل شدن دانشجویان پیدا کرد. این سیطره کمیت در دانشگاه موجب شده نظام اداری دانشگاه‌ها قدرت زیادی پیدا کنند. آنقدر قدرت زیادی پیدا کنند که بر دانشگاه به عنوان یک نهاد علمی غلبه کنند. بسیاری از دانشجویان و استادان گله‌مند هستند از اینکه چرا نظام اداری دانشگاه بر نظام علمی آن غلبه دارد. در حالی که باید بالعکس باشد یعنی سهم ۲۰-۸۰ باشد ولی الان اینطور نیست. دانشجویان و اساتید با یک نظام اداری برای ارتقا و ادامه تحصیل و تغییر رشته و ادامه تحقیق در یک حوزه خاص مواجه هستند. اینها مشکلاتی است که وقتی دانشگاه از حیث توجه به علم دچار آفت‌گرایی می‌شود از یک جای دیگر قدرتی بر او غالب می‌شود.

سیدعرب در پایان گفت: آن وقت شما چنین نظامی را در روند علم کند می‌بینید و سهم آن را در روند علم کم می‌بینید. اینها به علاوه مشکلات دیگری موجب می‌شود روند علم در بیرون از دانشگاه رشد کند و به مسیر خود ادامه دهد. آن هم قابل نقد است، این نیز قابل نقد است ولی یک تراز پایاپایی وجود ندارد. یعنی یک دانشجوی جامعه‌شناسی با رونق رشته‌اش در بیرون از دانشگاه بیشتر مواجه است تا داخل دانشگاه. مثلاً گاهی اطلاعات یک دانشجوی فاضل جامعه‌شناسی درباره آخرین آثاری که در رشته او چاپ شده از استادش بیشتر است. اینها مشکلاتی است که روند علم را در خارج از دانشگاه با یک سرعت بیشتری تداوم می‌بخشد و در دانشگاه با یک سرعت بسیار بسیار کندی که تا اندازه‌ای ملال‌آور می‌شود.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط