به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در اصفهان، همزمان با برگزاری اولین دوره جایزه ملی داستان و بازآفرینی، کارگاه «بازآفرینی داستان» در حاشیه این جایزه با حضور مجید قیصری، نویسنده مطرح کشور، عصر دوشنبه در حوزه هنری اصفهان برگزار شد.
استاد نویسندگی در این کارگاه گفت: اولین چیزی که در نویسندگی باید مدنظر داشت، خلق اثری ماندگار است. شرط نویسندگی فقط این نیست که صرفاً اثری تولید شود؛ بلکه باید دنبال این باشیم که اثرمان قدرت ماندگاری داشته باشد. ما به دنبال جاودانگی هستیم و هدف اصلی هنرمندان در همه شاخهها همین است.
مجید قیصری ادامه داد: اثر هنری مانند یک کشتی روی آب است که به نسیم و باد و طوفانی تکان میخورد و اگر لنگرگاهی نداشته باشد، دارای ثبات نیست. توصیف من از لنگرگاه در داستان، اسطوره است. اثری ماندگار میشود که لنگرگاهی به نام اسطوره داشته باشد و به اسطوره متصل باشد. اگر اسطوره در داستان خلق یا بازآفرینی شود، داستان به این راحتیها از بین نمیرود و ماندگار خواهد شد.
در شاهنامه نیز اقتباس وجود دارد
او با اشاره به مبحث اقتباس با بیان اینکه سه راه برای اقتباس وجود دارد، این راههای سهگانه را به این صورت توضیح داد: در اولین روش، داستان ثانویه نعل به نعل داستان اولیه نوشته شود؛ مثل قصه رستم و سهراب که اثری منظوم است و عین آن داستان به نثر نوشته میشود یا مثل نمایشنامههای شکسپیر که عیناً روی صحنه تئاتر اجرا میشود. راه دوم اقتباس وفادارانه است که در آن، فضا و زبان متن اولیه را بهروز میکنیم و با نگاهی وفادارانه، آن را مطابق با شرایط امروز مینویسیم؛ مثل فیلم «داش آکل» مسعود کیمیایی که برداشتی وفادارانه از یک داستان کوتاه از صادق هدایت است و اصل داستان در هر دو اثر یکی است. سومین راه اقتباس برداشت آزاد یا همان بازآفرینی است؛ مثل فیلم «لئون حرفهای» که اقتباس آزاد از یک داستان شرقی است.
وی افزود: حتی شاهنامه فردوسی هم دارای اقتباس است؛ مانند از آتش گذشتن سیاوش در داستان سیاوش و سودابه که اقباسی از داستان ابراهیم است.
مهم نیست اسطوره پهلوان یا قهرمان باشد
او با اشاره به مبحث اسطوره و با تأکید بر اهمیت آن گفت: در اثری مثل «سمفونی مردگان» اسطوره هابیل و قابیل بازآفرینی میشود. اسطوره در ذهن اکثر ما یک ابرقهرمان تلقی میشود و کسی است که میرایی ندارد یا پهلوان است؛ همچون رستم. در صورتی که اینطور نیست. یک اسطورهپژوه فرانسوی میگوید که «اسطورهها الگوهای تکرار شوندهای هستند که پشت سرشان روایتی وجود دارد.» بنابراین، مهم نیست که اسطوره یک پهلوان یا قهرمان باشد و نگاهمان را به اسطوره باید تغییر دهیم. در «سمفونی مردگان» با یک اسطوره قابل تکرار مواجهیم که محدود به زمان و مکان نیست و هر روز تکرار میشود.
قیصری عنوان کرد: برای تشخیص اینکه چطور میشود اسطورهها را تشخیص داد، باید داستانها و روایتهای کهن را بشناسیم و ما به ازای امروزیشان را کشف کنیم.
نویسنده آثار داستانی اظهار کرد: پس راز ماندگاری اثر این است که پایهای در گذشته داشته باشد و متنی را از گذشته به امروز فرابخواند و هنگام مواجهه با آن، آن داستان قدیمی در ذهن مخاطب یادآوری شود. لازمه همه اینها آشنایی و تسلط به ادبیات کهن کشور و قصههای قرآنی و دینی و تحلیلشان است.
بازآفرینی کاری خلاقانه است
او در خصوص تفاوت بین بازنویسی و بازآفرینی گفت: در بازنویسی کار خلاقانهای رخ نمیدهد و صرفاً متنی برای مخاطبی سادهنویسی میشود و همه از پس این کار برمیآیند. این، کارِ داستاننویس نیست و صرفاً برای آموزش کاربرد دارد که در جای خود نیز بسیار ضرورت دارد. اما متن بازآفرینیشده اثری خلاقه است و چیزی به اثر جدید اضافه میکند.
مجید قیصری تصریح کرد: هنگام سوژهیابی باید دید سوژه چقدر تازه و بکر است و پیش از ما کسی به آن نزدیک شده است یا نه. نکته دوم این است که متن من چه متنی را میتواند فرا بخواند. آیا میتواند متن دیگری را در ذهن مخاطب زنده کند و آیا قابل تکرار است؟ باید دید لایه دوم سوژه به کجا ارجاع میدهد.
گفتنی است؛ اولین دوره جایزه ملی داستان و بازآفرینی به کوشش دفتر آفرینشهای ادبی حوزه هنری اصفهان با همراهی حبیب احمدزاده دبیر جایزه، علی عباسی راهبر علمی و الهام زارعزاده دبیر اجرایی جایزه، با هدف جریانسازی در حوزه داستاننویسی در حال برگزاری است.
نظر شما