سرویس مدیریت کتاب خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - مرضیه کیان: همزمان با دهه سوم محرم به مدت ۱۰ شب گروه دانشجویی «مثل هانیه» در کافه کتاب هانیه در جوار حرم امامزاده صالح (ع) تجریش پذیرای خانوادهها بهویژه دختران ایرانزمین است. کافه صلواتی، هدایای ویژه، عکاسی رایگان از برنامههای «کافهکتاب هانیه» است.
یکی از پدیدههای جالب توجه در ایران، سربرآوردن گروههای خودجوش مردمی است، امروزه در همه بخشهای مختلف زندگی، هنر، ادبیات، صنعت، مسائل نظامی، مسائل فرهنگی و کارهای گوناگون گروههای خودجوش مردمی و جوانهایی هستند که بیهیچ توقعی خودشان بین خودشان کارهای بزرگی انجام میدهند. کارهای بزرگی که در ایران کم نیست؛ ازجمله این اتفاقات خوبی که در گوشه گوشه کشور عزیزمان ایران خلق میشود، کاری نو به نام کافه کتاب هانیه است که این روزها ازسوی گروه دانشجویی «مثل هانیه» درحال برگزاری است.
زهرا توکلی، مسئول مجموعه مردمی و دانشجویی «مثل هانیه» با اشاره به هدف و انگیزه تشکیل این مجموعه گفت: مجموعه حدود سهسال است که فعالیت خود را در حوزه انتقال ارزشهای انقلاب اسلامی به نسل جوان جامعه با شیوههای نو و جذابتر آغاز کرده است. نسلی که در این سالها کمتر برایشان کار جذابی ارائه شده و کمی با این ارزشها فاصله گرفتند. نام مجموعه به تبّرک و تیمن برگرفته از نام هانیه تنها شهید زن کربلا است. حلقه اصلی بچههای این مجموعه دانشجوهایی از دانشگاههای مختلف و در مقاطع تحصیلی مختلف هستند و وجهاشتراک همه ما دغدغههای انقلابی است.
این فعال دانشجویی همچین درباره کافه کتاب هانیه افزود: کافه کتاب حانیه در قدمگاه امامزاده صالح (ع) واقع در تجریش برپا شده است. علت اینکه فضای کافه را برای فعالیتهای فرهنگی انتخاب کردیم این است که نسل جوان امروزی در کافه نشستن و اوقات گذراندن را دوست دارد. همیشه نو شدن و تغییر نسلها ویژگیهایی را با خود به همراه دارد. شاید در سالهای گذشته گروههای مختلف ازجمله جوانان اوقات خود را در حسینیهها، مهمانیها و از این قبیل مکانها میگذراندند، اما امروزه بسیاری از این جوانها حضور و وقت گذراندن در فضایی مثل کافه را دوست دارند و برای دور شدن از دغدغههای ذهنی، کاری و شخصی و ساعاتی را در آرامش گذراندن به کافهها میروند. به همین دلیل هم در کافه کتاب هانیه سعی کردیم چنین فضایی را ایجاد کنیم.
توکلی با بیان اینکه این کافه چهار بخش دارد، گفت: بخش اول کافه همان ایستگاه صلواتی هست که در ایام محرم و صفر و مناسبتهای دیگر میبینیم با این تفاوت که این ایستگاه صلواتی شبیه کافه است و در حقیقت کافه صلواتی است. در این بخش از مهمانان پذیرایی میشود. بخش دوم کافه بخش کتاب است. کتابهایی که برای این بخش در نظر گرفته شده با فکر و مطالعه انتخاب شدند. کتابهایی که سبک زندگی قهرمانان ملی بهخصوص شهدای مدافع حرم و روزگار نزدیک به ما را یادآوری میکنند.
وی با بیان اینه در بخش سوم با یک سری هدایا که هر کدام محتواهایی را به همراه دارند در خدمت مهمانان کافه هستیم، افزود: در این بخش گردونهای متبرک به تصاویر شهدا داریم، بچهها، مهمانان را راهنمایی میکنند و توضیحات لازم را به آنها میدهند، هر کدام از مهمانها یک بار گردونه را میچرخانند و از شهیدی که به نامشان میافتد هدیهای دریافت میکنند. هدیه بخشی از زندگی شهید، خاطره، جمله یا توصیهای از آن شهید است. بچههای "مثل هانیه" زمان زیادی را صرف انتخاب این شهدا و جملات شهدا گذاشتند، هدف این بود جملاتی انتخاب شود که همراه با تلنگر باشد. به این امید که شاید برای لحظاتی مخاطب عزیز ما را به فکر فرو ببرد. بخش آخر کافه کتاب هانیه، بخش آتلیه است. در گوشهای از کافه هم ضریح کوچکی به نیت زیارت از راه دور، رفع دلتنگی و ابراز عشق و ارادت به بهترین بندگان خدا قرار دادیم.
توکلی بازخوردهای مردمی در مواجهه با بخشهای مختلف کافه کتاب هانیه را مثبت، جالب و شیرین توصیف کرد و گفت: در همین چند روزی که از برپایی کافه میگذرد اتفاقات خوب و جالبی رخ داده و همه بازخوردهایی که تا الان داشتیم مثبت بوده است. مثل این موردی که امروز اتفاق افتاد، خانمی که برای بازدید از کافه آمده بود گفت من دیشب خواب دیدم رفتم کربلا، امروز که از اینجا رد میشدم اتفاقی این کافه را دیدم و وارد شدم احساس کردم این تعبیر همان خواب دیشبم است، خیلی منقلب شده بود. بعد هم نذری کرد و همه بچههای کافه را به آبمیوه و کیک مهمان کرد. از این نمونهها زیاد اتفاق میافتد. ما اینجا به کسانی که احیاناً روسری ندارند، روسری میدهیم. بچههای کافه از قبل آموزش دیدند و در قالبهای فکر شده و طراحی شدهای با مهمانان به خصوص خانمهایی که کشف حجاب کردند صحبت میکنند و پیش میروند. الحمدلله در این بخش هم اتفاقات خوبی میافتد و غالب مهمانان از مباحثی که توسط بچهها مطرح میشود احساس خوبی دریافت میکنند.
این فعال دانشجویی با اشاره به تجربیات مشابه کافه کتاب، اظهار داشت: ما پیش از این هم کارهایی شبیه به این را در فضاهایی کوجکتر تجربه کردیم. اما اینجا وسعت کار بیشتر است و همه بخشهایی که قبل از این جداگانه برپا میکردیم در این کافه جمع است از این جهت کار بسیار سخت و سنگین بود. با وجود همه سختیها اخلاص بچهها و نظر عنایت اهل بیت (ع) به این کار برکت داد که ما امروز شاهد اتفاقات و بازخوردهای خوب در این مجموعه هستیم. همه تلاش بچههای مجموعه مثل هانیه این است که بتوانند اثرگذاری مثبت فرهنگی داشته باشد. وقتی خانمها و دختران جوان به این کافه میآیند فضا را میبینند با بچههای ما صحبت میکنند از ناراحتیها و شرایطشان میگویند و تحت تاثیر فضا و حرفهایی که اینجا میشنوند قرار میگیرند و اشک از چشمانشان جاری میشود خستگی از تن همه ما در میرود خدا را شکر میکنیم و در دلمان خوشحال میشویم که توانستیم قدم کوچکی در این مسیر برداریم.
توکلی با اشاره به همراهی و علاقهمندی مهمانان کمحجاب کافه کتاب هانیه به ارتباط بیشتر با این مجموعه ابراز کرد: شاید نکته منحصر به فرد مجموعه ما این است که بسیاری از دوستانی که امروز با ما همراه شدند و پای کار گروه «مثل هانیه» هستند، دخترخانمهایی هستند که در برنامههای گذشته جزو مخاطبین کمحجاب یا بیحجاب ما بودند، سبک زندگی کاملاً متفاوتی از ما داشتند و به برکت لطف و عنایت اهل بیت (ع) امروز حجاب و پوشش عفیفانه را انتخاب کردند. البته محدودیتی برای همکاری با خانم کمحجاب نداریم و اگر کسی ظاهر چندان محجبهای هم نداشته باشد و دوست داشته باشد در کافه کتاب در کنار بچهها خدمت کند مانع نمیشویم. ضمن اینکه سعی میکنیم به طرق مختلف راه ارتباطی به مخاطبین خودمان ارائه کنیم تا این ارتباطی که اینجا و یا در کارهای دیگر ایجاد شده اگر حضوراً هم امکانش نیست، مجازی ادامه پیدا کند.
انرژی معنوی امام حسین (ع) اینجا را احاطه کرده است
فاطمه رضایی یکی دیگر از دستاندرکاران مجموعه مثل هانیه نیز که در قسمت آتلیه حضور دارد، گفت: در این بخش، نامههایی برگرفته از نامه کوفیان به امام حسین (ع) قرار دادیم. گفتوگو با مهمانان آتلیه را با داستان این نامهها آغاز میکنم اینکه مردم کوفه نامههای زیادی هرکدام به زبان خود به حضرت سیدالشهدا (ع) نوشتند و با اعلام اینکه آماده یاری شما هستیم آن حضرت را به کوفه دعوت کردند و شد آنچه که نباید میشد.… کوفیان به عهد خود وفا نکردند و کار امام حسین (ع) به عصر عاشورا رسید. بعد از آن از وفا، ادب، ولایتپذیری و عشق بیمانند حضرت عباس (ع) به امام حسین (ع) میگویم. در آخر هم کاغذ و قلمی به مهمانان عزیزمان میدهم و از آنها میخواهم که برای امام زمان (عج) نامه بنویسند و در آن اعلام آمادگی کنند که آقا جان ما هم هستیم نه مثل گفتن و بودن کوفیان.... همه ما ایرانیها از هر تیپ و ظاهری که هستیم به اهل بیت بهویژه امام حسین (ع) محبت و ارادت قلبی داریم به خاطر همین وقتی صحبت به اینجا میرسد وقتی به این فکر میکنند که اگر ما باشیم مثل کوفیان امام را تنها میگذاریم یا مثل حضرت عباس (ع) عشق و ارادت را کامل میکنیم، منقلب میشوند. به لطف خدا این گفتوگوهای دلی با مهمانان کافه کتاب هانیه اثر خوبی دارد.
این فعال دانشجویی ادامه داد: یکی دیگر از کارهایی که در بخش آتلیه انجام میدهیم هدیه دادن به مهمانان بهویزه خانمهای کمحجاب است. یک جعبه هدیه پُر از گیره روسریهای رنگارنگ و زیبا داریم که تقدیم خانمها میکنیم و کمی هم درباره حجاب و پوشش با آنها صحبت میکنیم. گاهی اجازه میگیرم و گیره را به نیابت از حضرت زهرا (س) به شال یا روسری دخترخانمها میزنم خدا رو شکر همه خانمها هم اجازه میدهند و احساس خوبی از این گفتوگوها دارند و تا امروز همه بازخوردها خوب بوده است. هم ما که جزو برگزارکنندگان کافه هستیم هم مهمانان وقتی درباره حال و هوای کافه صحبت میکنیم به اتفاق این حس مشترک را داریم که انرژی معنوی امام حسین (ع) اینجا را احاطه کرده است یک نفر اینجا را شبیه مسیر مشایه اربعین میبیند و یک نفر دیگر حال و هوای زیارت و حرم را توصیف میکند.
رضایی از خاطرات جالب شب دوم میگوید: شب دوم کار تمام شده بود در کافه را که باز کردم دیدم یک خانم زیبا با کت قرمز و شلوار مشکی به همراه یک آقا با حالت کنجکاو و کمی نگران داخل کافه را نگاه میکرد گفتم تشریف بیاورید داخل، با تعارف من وارد کافه شدند هرکدام از بچهها گوشهای ایستاده و مشغول کاری بودند خانم با حالت مات و مبهوتی اطراف را نگاه میکرد اول فکر کردم شاید خوشش نیامده، وقتی با جعبه هدیه پیششان رفتم گفت من میخواهم بروم گفتم چرا گفت خجالت میکشم از اینکه اینجا هستم شماها را با این پوشش میبینم و خودم اینطوری هستم گفتم اصلاً خجالت نکشید همین که شما اینجا هستید یعنی خواست خدا بوده و این روزی برای شما نوشته شده است اشکش سرازیر شد بر خلاف تصور من از محیط کافه خوشش آمده بود و احساس خوبی داشت. به ایشان هم گیره روسری هدیه دادم و با دعای خیر و آرزوی موفقیت بدرقهاش کردم.
رضایی گفت: به دخترخانم گفتم دوست داری یک هدیه از طرف حضرت رقیه به شما بدهم گفتم آره خیلی من حضرت رقیه را خیلی دوست دارم از مادرش اجازه گرفتم و گفتم شما اجازه میدهید به دخترتون یک روسری هدیه بدهم مادر گفت من دوست دارم دخترم پوشیده باشد و هم با محبت پذیرفت بعد از پدر دختر خانم خواستم روسری را خودش سر دخترش کند صحنه زیبایی شده بود انگار پدر هم از این هدیه خوشحال بود وقتی داشت روسری را سر دخترش میکرد قربون صدقهاش میرفت بعد هم بوسش کرد و گفت بابا چقدر خوشگل شدی چقدر بهت میاد و سفت بغلش کرد.
این فعال فرهنگی در پایان به بازخوردهای بخش گردونه و شهدا اشاره و بیان کرد: اکثر خانمهای کمحجاب یا حتی کشف حجاب کرده شهدا را دوست دارند و وقتی صحبت از نام شهدا میشود و جملات و کلمات مربوط به شهدا را به آنها هدیه میدهیم تحت تاثیر قرار میگیرند. در این بخش هم گاهی گفتوگویی درباره شهدا و راه و هدفی که برای آن جان خود را تقدیم کردند بین ما و مهمانان خوبمان ردوبدل میشود.
نظر شما