به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، کتاب «چشمهای در کویر» خاطراتی است به زبان داستانی که نگاهی گذرا و گویا به زندگی علامه محمدتقی مصباح یزدی (ره) داشته است.
این داستانها خاطرات خانواده، همراهان، شاگردان و دوستداران علامه مصباح (ره) است که بهنحوی دستچین شدهاند که تا حد ممکن نمایانگر زیست علمی، معنوی، مدیریتی و انقلابی ایشان باشند. محتوای این خاطرهها به تأیید دفتر حفظ و نشر آثار علامه رسیده و منابع آن در پیوست کتاب آمده است. درعینحال این روایتها از مصاحبههایی سامان یافته است که ازسوی معاونت فرهنگی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) گردآوری شده و نزد آن مؤسسه محفوظ است.
این خاطرات در قالب صد داستانک و به قلم سید احمد مدقق و لیلا پارسافر در ۲۰۸ صفحه گردآوری شده است و به تازگی ازسوی انتشارات کتاب جمکران با قیمت ۱۴۵ هزارتومان راهی بازار نشر شده است.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
پسرها یکییکی از پشت نیمکتها بلند شدند. صدایشان را صاف کردند و بلند جواب دادند. بعضیهایشان ساده و سرراست جواب دادند و بعضیهایشان با بازیگوشی و تپق. معلمشان پرسیده بود قصد دارند در آینده چه شغلی داشته باشند. یکی دوست داشت وزیر بشود. یکی صدایش را کلفت کرد و گفت: «سرهنگ.» شغل معلمی هم چندتایی طرفدار داشت. طرفداران پروپاقرص دکتری و خلبانی هم کم نبودند. حتی جواب شاگرد تنبلها هم همین شغلها بود، هرچند باعث خندۀ بقیه میشد. نوبت رسید به محمدتقی. بلند شد و گفت: «میخواهم بروم نجف و درس دین بخوانم.»
نظر شما