سرویس استانهای خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - سیده فریده حسینی فرزام: ناصر خسرو، همانطور که از نامش پیداست، همه چیز در کتابفروشیاش پیدا میشود، از کتاب و دفتر تا سکه و تمبر قدیمی و آنتیک.
در میانه خیابان شریعتی و کمی بالاتر از مسجد حاج احمد، کتابفروشی با متراژ تقریبی ۲۰ متر به نام ناصر خسرو است که با شنیدن نام آن یاد ناصر خسرو و داروهای کمیاب میافتیم اما اینجا گویا کتاب داروی ذهن و مغز یافت میشود.
کتابفروشی به ظاهر خیلی قدیمی به نظر میرسد، زیرا برخی کتابهایش قدمت بالایی هم دارند و نشان میدهد سالهاست مهمان این کتابفروشی هستند.
در ورودی مغازهاش دستگاه سیمی کردن کتاب و دفتر گذاشته شده و در ویترین جلویی مغازه نیز لوازم تحریر و نوشت افزار جانمایی شده که نگاه هر مشتری را به خود جلب میکند.
پسر جوانی فروشنده است، پس بدون معطلی باب گفتوگو را باز میکنم تا بیشتر از این کتابفروشی قدیمی بدانم.
- ابتدا خودتان را معرفی بفرمایید.
آرمین بهرادفر فرزند بابک بهرادفر هستم و پدربزرگم محمدعلی بهرادفر صاحب اصلی کتابفروشی هستند که متاسفانه آبان پارسال به رحمت خدا رفتند.
هر دو پدر و پدربزرگم از پی همدیگر کتابفروش بودند و من از ۱۷ سالگی با علاقه کتابفروشی را انتخاب کردم و با علاقه وارد شدم.
- بفرمایید چرا و چگونه به کار در کتابفروشی مشغول شدید؟
اتفاقاً چون پدربزرگم با سختی کار کتابفروشی آشنا بودند ترجیح میدادند من کاری بهتر از کتابفروشی داشته باشم اما علاقه من سوای نصحیت پدر و پدربزرگم مرا به سمت کتابفروشی کشاند.
- در کتابفروشی شما جز کتاب چه چیزهای دیگری فروخته میشود؟
نوشتافزار و لوازم التحریر هم در کتابفروشی داریم، سکه و تمبر آنتیک و قدیمی هم در زمان پدربزرگم به فروش میرسید.
- بیشتر کتابهای شما قدیمی است؟ یا بهروزرسانی هم میشود؟
بله بیشتر قدیمی است؛ کتابهای اوایل انقلاب و بعد از انقلاب را داریم اما کتابهای جدید هم به فروش میرسد و در مجموع کتب قدیم و جدید را با هم داریم.
کتابهای فروشگاه ما شامل کتابهای تاریخی، ادبی، روانشناسی، جامعه شناسی، فلسفی و سیاسی و… میشود که هر یک مخاطب خاص خود را دارد.
- چه پیشنهادی برای ترویج فرهنگ کتاب و کتابخوانی دارید؟
متاسفانه در نهادهای رسمی و آموزشی هم کتاب چندان خوبی معرفی نمیشود و هم روش خاصی برای ترویج و تشویق دانشآموزان به کتاب نیست.
مثلاً خود من هم که در خانواده کتاب فروش بزرگ شدم، علاقه و انگیزه به کتاب از طریق پدر بزرگم نبوده بلکه علاقه شخصی بود اما اکثریت جامعه اینگونه نیستند و باید عوامل دیگری در آنها بیدارکننده باشد.
مثلاً در دوران راهنمایی معلم ما برای اینکه وقتهای خالی را به کتاب متفرقه اختصاص دهیم، از ما دانشآموزان میخواستند کتب مورد علاقه خود را سر کلاس بیاوریم و بخوانیم و نام آن را روی تابلو بنویسیم تا بقیه هم استفاده کنند و بابت این کار نمره هم میدادند.
- بیشتر مخاطبان کتابهای فروشگاه شما چه کسانی هستند؟
مخاطبان فروشگاه ما هم جوانان و نوجوانان و هم دانشجویان و افراد مسن هستند اما از علاقمندان ادبی هم به کتابفروشی ما میآیند.
- در سامانه بازار کتاب هم عضو هستید؟ پیشنهاد شما برای بهتر شدن کار سامانه بازار کتاب چیست؟
بله، عضو سامانه بازار کتاب بودیم اما فیلترها و سختیهایی اعمال کردند که امکان حضور نبود ولی مجدد میخواهیم باشیم مثلاً در این سامانه لگو میخواستند، پیش نیازهای خاصی لازم بود و کتابهای خاصی فروش میرفت که پیشنهاد میکنیم این عضویت کمی سهلتر باشد.
نظر شما