سرویس هنر خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): کتاب «نخستینهچاپهای ایران» به قلم علی بوذری، عضو هیئت علمی دانشگاه هنر ایران، در ۴ فصل و ۷ پیوست تنظیم شده که اخیراً به دست انتشارات پویانما منتشر شده است. در این اثر، کتابهای چاپ سربی دوره اول (۱۱۹۶-۱۲۳۷ شمسی) مورد بررسی قرار میگیرد و چاپخانهها به تفکیک هر شهر معرفی میشوند. کتاب علاوه بر اطلاعات کتابشناسی و نسخهشناسی و مقدمه پژوهشی و تحلیلی، شامل تصاویر واترمارکهای کاغذها (تهنقشها)، تایپفیسها، سرلوحها، کلیشهها برای تزیین سرسورهها و علایم قرآنی، و تصاویر کتابهای موردبررسی است. این کتاب به مناسبت دویستمین سال چاپ کتاب در تهران منتشر شده است.
درادامه بخش اول گفتوگو با علی بوذری نویسنده کتاب «نخستینه چاپهای ایران» را میخوانیم.
-شما درباره نخستین کتابهای چاپی پژوهش انجام دادید، این دوره مربوط به چه زمانی است؟
کتاب «نخستینهچاپهای ایران» به بررسی اولین کتابهای چاپ سربی در ایران میپردازد که جمعآوری اطلاعات و منابع مرتبط با آن حدود ۱۵ سال به طول انجامیده است. این دوره زمانی به اواخر دوران فتحعلیشاه قاجار بازمیگردد، یعنی زمانی که چاپ سربی به عنوان نخستین نوع چاپ در ایران معرفی شد. این نوع چاپ تا اوایل دوره ناصرالدینشاه ادامه یافت. در واقع نخستین کتاب چاپ سربی شناساییشده، «رساله جهادیه» ۱۲۳۳ قمری (۱۱۹۶ شمسی) و آخرین کتاب شناساییشده «طوفان البکاء» ۱۲۷۵ قمری (۱۲۳۷ شمسی) است. با گذشت زمان، چاپ سربی به دلیل هزینههای بالا، دلایل زیباییشناسانه و محدودیتهای فنی، جای خود را به چاپ سنگی داد. چاپ سنگی که روشی آسانتر و کمهزینهتر بود، در دوره ناصرالدینشاه به مدت حدود ۲۰ سال تنها روش چاپ در ایران قلمداد بود. با این حال، پس از این دوره، چاپ سربی مجدداً احیا شد و برای مدتها در کنار چاپ سنگی به کار گرفته شد. این دو روش چاپی در کنار یکدیگر به توسعه صنعت نشر در ایران کمک کردند و تأثیر عمیقی بر فرهنگ و دانش آن زمان گذاشتند.
- عنوان کتاب «نخستینهچاپهای ایران» برگزیدید، این اصطلاح به چه معنایی است؟
اصطلاح «نخستینهچاپهای ایران» را با الهام از واژه «اینکونابولا» (Incunabula) انتخاب کردهام. این واژه ریشهای لاتین دارد و به معنای «گهواره» است. در علم کتابداری، این اصطلاح به کتابهایی اطلاق میشود که از آغاز ابداع صنعت چاپ سربی در سال ۱۴۵۰ میلادی به دست یوهانس گوتنبرگ تا پیش از سال ۱۵۰۰ میلادی به شیوه چاپ سربی در اروپا منتشر شدهاند. به بیان دیگر، این اصطلاح به اولین کتابهایی اطلاق میشود که در آغاز دوران چاپ سربی تولید شدهاند و به نوعی به طفولیت صنعت چاپ اشاره دارد. در معنای گستردهتر، این واژه برای اشاره به نخستین چاپهای سربی در هر منطقه و در هر زمانی استفاده میشود. بنابراین، انتخاب این عنوان برای کتابم، اشاره به اولین کتابهای چاپ سربی در ایران دارد و به نوعی تلاش دارد تا این دوره مهم از تاریخ نشر در کشورمان را به همان میزان برجسته کند.
- پیشینه پژوهش شما در زمینه نخستینهچاپهای ایران به چه صورت بوده و چه پژوهشهایی قبل از شما انجام شده است؟
قبل از من، چند پژوهشگر برجسته به بررسی موضوع چاپ سربی در ایران پرداختهاند. یکی از نخستین افرادی که در این زمینه کار کرده، پژوهشگری روسی به نام دکتر شچگلووا است. او فهرست کتابهای نادر فارسی سه مجموعه مهم در سنت پترزبورگ را منتشر کرد و کتابی براساس منابع کتابخانههای روسیه درباره تاریخ چاپ در ایران نوشته و در آن به کتابهای چاپ سربی دوره اول اشاره کرده است. روسیه با توجه به روابط تاریخی خود با ایران، مجموعهای غنی از کتابهای دوران قاجار را در اختیار دارد. بسیاری از این کتابها از طریق مستشاران و دیپلماتهایی که در آن دوره در ایران حضور داشتند، به کتابخانههای روسیه منتقل شدهاند. همین وضعیت در مورد انگلیس نیز صادق است؛ این کشورها گنجینههای بزرگی از کتابهای فارسی دوره قاجار دارند که برخی از آنها حتی در کتابخانههای ایران نیز یافت نمیشوند.
پس از شچگلووا، شهلا بابازاده نیز در این زمینه پژوهش کرده و پایاننامهای درباره کتابهای چاپ سربی نوشته است. او که در کتابخانه ملی ایران فعالیت میکرد، براساس منابع این کتابخانه کتابی تدوین کرده است. آخرین پژوهشگر شناختهشده در این زمینه، پروفسور الریش مارزلف، خاورشناس شناختهشده آلمانی است که در سال ۲۰۰۷ مقالهای تحت عنوان «نوپایی چاپ در ایران» منتشر کرده است. مارزلف از چهرههای معتبر در حوزه پژوهشهای مرتبط با چاپ در ایران است و پژوهشهای او نقش مهمی در پیشبرد دانش ما از این دوره دارد. من این شانس را داشتم که خانم شگلووا و آقای مارزلف مقدمهای برای کتاب من بنویسند.
- چرا تصمیم به نوشتن این کتاب گرفتید؟
تصمیم به نوشتن این کتاب زمانی شکل گرفت که متوجه نقصهای موجود در پژوهشهای پیشین درباره نخستینهچاپهای ایران شدم. به عنوان مثال، در کتابخانه آستان قدس رضوی، به کتابی برخورد کردم که آستر بدرقه آن تصویری از علیقلی خویی، تصویرگر معروف چاپسنگی، داشت. این تصویر که متعلق به یک کتاب چاپ سربی بود، به عنوان آستر بدرقه یک کتاب دیگر به کار رفته بود. این کتاب تا آن زمان شناسایی نشده بود و تنها یک برگ از این کتاب باقی مانده بود که به عنوان آستر بدرقه استفاده شده بود. این کشف نشان داد که برخی از کتابهای چاپ سربی هنوز به طور کامل کشف نشدهاند و در پژوهشهای قبلی مورد توجه قرار نگرفتهاند. به همین دلیل، تصمیم گرفتم کتابخانهها را دوباره بازبینی کنم، از جمله کتابخانههای خارج از کشور تا جایی که امکان داشت. در کتابخانه ملی ایران نیز متوجه شدم که از زمان انتشار کتاب خانم بابازاده، کتابهای جدیدی وارد این کتابخانه شدهاند که موردبررسی و معرفی قرار نگرفتهاند. علاوه بر این، در بازار نیز تعدادی کتاب پیدا کردم که در هیچکدام از کتابخانهها و پژوهشهای پیشین وجود نداشتند، اما این کتابها به دلیل شیوه چاپ و محتوای آنها بسیار مهم بودند.
یکی از این کشفیات، کتاب «طوفانالبکاء» چاپ ۱۲۶۵ قمری بود، همان کتابی که قبلاً به عنوان آستر بدرقه استفاده شده بود. همچنین، قرآنی چاپ ۱۲۶۵ قمری نیز در بازار پیدا کردم که به دلیل ویژگیهای خاص آن، قطعه گمشدهای از پازل پژوهش ما بود. در مقالهای که توسط الریش مارزلف در سال ۲۰۰۷ منتشر شده، فهرستی از کتابهای چاپ سربی تهیه شده بود، اما این فهرست براساس منابع موجود و فهرستهای قدیمی تدوین شده بود، نه براساس مشاهده مستقیم کتابها. یکی از ویژگیهای این کتاب ثبت کتابها به شرط رویت است، بنابراین تمام کتابهایی که در فهارس و پژوهشهای پیشین وجود داشت را شناسایی کردم و کتابهای تازهیابی را به آنها افزودم.
- علاوه بر اطلاعات تاریخی و کتابشناسی، چه بحثهای دیگری درباره این کتابها در کتاب شما وجود دارد؟
علاوه بر اطلاعات کتابشناسی، به مطالعه و تحلیل واترمارکها نیز پرداختم. این ویژگیها در شناسایی منابع کاغذ بسیار مهم هستند، چرا که در دوره اولیه چاپ سربی، استفاده از کاغذهای با کیفیت و وارداتی از کشورهایی مانند روسیه یا ایتالیا ضروری بود. واترمارکها با استفاده از دوربینهای عکاسی دقیق تصویربرداری شده و سپس با دقت مجدداً طراحی شدند. باید توجه داشت که در بسیاری از کتابها تصویر کاملی از واترمارک موجود نیست یا در محلهایی مانند عطف کتاب قرار دارد که دسترسی به طرح کامل را دشوار میکند. بنابراین، برای ترسیم یک تصویر کامل و واضح از واترمارکها، نمونههای مختلفی از آنها که در کتابها یا صفحات مختلف یک کتاب وجود داشت، عکاسی شد. متأسفانه، پژوهشهای محدودی در مورد واترمارکهای کتابهای چاپی و خطی در ایران انجام شده و الگویی مشخص برای این نوع پژوهشها وجود ندارد. به همین دلیل، با مشورت با متخصصان و بررسی الگوهای جهانی، ساختار فصل مربوطه را بهصورت اختصاصی طراحی کردم.
همچنین، تلاش کردم تایپفیسها و فونتهای بهکاررفته در این کتابها را استخراج کنم. این ابزارها، شامل واترمارکها و تایپفیسها، همراه با عباراتی که هر مطبعه بهصورت اختصاصی در پایان هر کتاب چاپی استفاده میکرد، مانند «امید، که در نظر ارباب دانش مطبوع آید»، در شناسایی اطلاعات نشر کتابهایی که مطبعه آنها مشخص نبود، بسیار مؤثر بودند. به این ترتیب، توانستم برخی از کتابهایی را که اطلاعات مطبعه و سال چاپ آنها مشخص نبود، به مطبعه و تاریخ خاصی منسوب کنم.
در نهایت، با جمعآوری تمام این اطلاعات و بررسی دقیق آنها، سعی کردم پژوهشهای پیشین را تکمیل کنم و اطلاعات غلط را اصلاح کنم. برای مثال، در پژوهشهای قبلی گفته میشد که «طوفانالبکاء» ۱۲۵۸ قمری در تبریز چاپ شده، اما من با توجه به شواهد موجود، نشان دادم که این کتاب در تهران چاپ شده است. بنابراین، هدف من تکمیل و اصلاح پژوهشهای پیشین به همراه ارائه اطلاعات دقیقتر و جامعتر درباره نخستینهچاپهای ایران و همچنین خلق الگویی برای بررسی در مورد کتابهای چاپی نادر بود.
نظر شما