پنجشنبه ۸ شهریور ۱۴۰۳ - ۰۸:۳۰
کتاب فروشی در گرمای ۴۲ درجه/ فعالیت فرهنگی بانوی بیرجندی برای امرار معاش

خراسان جنوبی - ممکن است شما هم در شهر و دیار خود بارها افرادی را با کوله‌پشتی ای پر از کتاب در کوچه و خیابان دیده باشید، افرادی که به صورت سیار برای تامین معاش خود و گاهی به دلیل عشق فراوان به کتاب به صورت سیار اقدام به فروش کتاب می‌کنند.

سرویس استان‌های خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): هر روز در آفتاب گرم و سوزان تابستان در حالی که کوله پشتی سنگینی بر پشت و ده‌ها کتاب در دست دارد، امیدوارانه هم برای امرار معاش خود، هم رساندن کتاب به مردم شهر تلاش می‌کند، این حکایت دختر جوان کتابفروش در بیرجند است که گونه‌هایش از گرما سرخ شده و نای حرف زدن ندارد اما تلاش می‌کند با کارکنان یک اداره برای عرضه کتاب ارتباط برقرار کند، یکی یکی کتاب‌ها را معرفی می‌کند و حالا بعد از سه سال در این زمینه یک پا استاد شده، از طرفی در شناخت سلیقه مشتریان هم تخصص پیدا کرده و می‌گوید در این سال‌ها ذائقه مشتریان دستش آمده است.

با تبحر و مهارت خاصی انبوه کتاب‌ها را جابه‌جا کرده در عین حال برای اینکه روی زمین نیفتند از آنها به خوبی محافظت می‌کند. به اولین اتاق که می‌رسد به آرامی سلام کرده و تعدادی کتاب روی میز می‌گذارد، از کارمند درون اتاق می‌پرسد که تمایلی به دیدن و انتخاب کتاب‌ها دارد؟ کارمند اما با تکان دادن سرش گویا دست رد به سینه‌اش می‌زند.

کتابفروشی در گرمای ۴۲ درجه/ فعالیت فرهنگی بانوی بیرجندی برای امرار معاش

توضیح بیشتر درباره محتوای کتاب‌ها

اما او ناامید نمی‌شود و با توضیح بیشتر درباره محتوای کتاب‌ها اعم از روانشناسی، کودک، داستان و رمان، تخیلی و علمی سعی در مجاب کردن همکاران دیگر هم دارد که یکی از کارکنان خانم مقداری با کتاب‌ها ور رفته و درباره مناسب بودن آنها برای سنین کودک و نوجوان چند سوالی می‌پرسد در نهایت با توضیحات فراوان دختر کتابفروش موفق می‌شود چند کتاب به او بفروشد.

دختر جوان خود را به اتاق دیگر می‌رساند، کارمند آقا با تکان دادن سرش و بیان جمله «واقعا خسته نباشید در این هوای گرم» نشان می‌دهد تمایلی به خرید کتاب ندارد و بدون اینکه وقتش را بگیرد او را به اتاق دیگری هدایت می‌کند.

من نیز پشت سرش قدم بر می‌دارم، کوله پشتی‌اش را با تکانی بر پشت برای بالا رفتن از پله‌ها تنظیم کرده و آرام و با احتیاط از پله‌های اداره یکی پس از دیگری بالا می‌رود، نوعی خجالت در چهره‌اش مشاهده می‌شود اما کماکان لبخندی مختصر هم بر لب دارد و باز هم کسی مشتری کتاب‌هایش نیست.

افرادی که فقط کتاب‌ها را وارسی می‌کنند

از پله‌ها که پایین می‌آید، وارد اتاق نزدیک در خروجی اداره می‌شود خانم کمی با کتاب‌ها ور رفته و پس از زیر و رو کردن آنها، به بهانه نبود کتاب‌های مورد علاقه‌اش در میان آن همه کتاب از وی عذرخواهی می‌کند.

خانم دیگری که هرازگاهی مشتری‌اش بوده از او می‌خواهد طبق معمول کتاب‌هایش را روی میز کارش بگذارد تا با دیدن عناوین کتاب‌ها و البته قیمت آن، شاید کتابی بخرد.

کارتخوان هم دارد اما از آنجایی که متوجه می‌شود قیمت کتاب‌ها برای مشتری‌ها مهم است پیشنهاد می‌دهد شماره حساب خود را بدهد تا در روزها و ماه‌های آتی هزینه کتاب را برایش واریز کنند.

خرید کتاب به قصد کمک کردن

کتابفروشی در گرمای ۴۲ درجه/ فعالیت فرهنگی بانوی بیرجندی برای امرار معاش

کتابفروش سیار می‌داند که همه افراد از روی علاقه به کتاب، از او خرید نمی‌کنند بلکه برخی به خاطر دختر بودن، دستفروش بودن و اینکه زنی در گرمای یک روز جهنمی کوله پشتی بر پشت و کتاب در دست به آنها مراجعه کند، کتاب می‌خرند؛ کتاب‌هایی که شاید در خانه یا محل کار روی هم تلمبار شده و یکبار هم خوانده نشود!

برخی افراد کتاب‌های رنگ آمیزی یا نقاشی کودکان را می‌خرند تا با یک تیر دو نشان زده باشند؛ هم کار خیر کرده، هم کودک خود یا اقوام و دوستان را خوشحال کرده باشند.

به جمع کردن و چیدن کتاب‌ها در کوله پشتی مشغول می‌شود تا به سراغ اداره دیگری برود اما من در این بین از او می‌خواهم تا چند دقیقه‌ای برای من وقت بگذارد و از شغلش برایم بگوید.

فروش کتاب مرا اهل مطالعه کرد

نامش حلیمه محمدی است، ۲۶ سال و لیسانس هنر دارد. می‌گوید: دو سال است که ویزیتور کتاب شده و از زمانی که به این شغل روی آورده علاقه‌اش به خواندن کتاب نیز دوچندان شده و از همین کتاب‌ها برای خودش خریده و هر روز مطالعه دارد.

وی افزود: تا زمانی که اهل مطالعه نبودم واقعاً نمی‌دانستم خواندن کتاب چقدر می‌تواند در زندگی انسان تاثیرگذار باشد. از وقتی ویزیتور شدم ابتدا به نوعی مجبور بودم اطلاعاتم درباره کتاب‌هایی که به مشتری می‌دهم بیشتر شود و همین باعث علاقمندی من به کتاب شد.

بانو کتابفروش ادامه داد: متوجه شدم کتاب در زندگی شخصی و کاری، نحوه برخورد و صحبت با دیگران خیلی تاثیر دارد از طرفی از نظر کارشناسان هر فرد روزی حداقل باید ۱۰ تا ۱۵ دقیقه مطالعه مفید داشته باشد، به گفته بسیاری از مشتریانی که برای کودکانشان کتاب می‌خرند مطالعه کتاب در تربیت فرزندان هم تاثیرگذار است، اگر از سنین کودکی فرزندان را با کتاب آشنا کنیم در آینده آنها نقش مفیدی ایفا کرده‌ایم.

شوق و ذوق برای عرضه کتاب

وی درباره نحوه ورودش به این شغل گفت: ابتدا به عنوان فرد جویای کار وارد این شغل شدم و روزهای سختی را گذراندم اما الان با شوق و ذوق و با مطالعه و شناخت کتاب‌ها به سراغ مشتری‌ها می‌روم.

محمدی به سختی‌های شغلش از جمله فعالیت در سرمای زمستان و گرمای تابستان اشاره می‌کند اما معتقد است انسان‌ها به شرایط خودشان عادت می‌کنند.

این کتابفروش سیار با بیان اینکه استقبال مردم بیرجند به کتاب نسبت به گذشته کمتر شده است، ادامه داد: بیشترین کتاب‌هایی که خریداری می‌شود در زمینه ثروت اندوزی، انگیزشی، تاریخی، روانشناسی و کودک است.

طرف قرارداد ما یک انتشاراتی است

وی درباره حقوق و مزایای خود بیان کرد: طرف قرارداد ما یک انتشاراتی در بیرجند است که در قالب قرارداد پورسانتی به صورت روزانه، هفتگی یا ماهانه کتاب در اختیار ما قرار می‌دهد و بر اساس میزان فروش کتاب دستمزد دریافت می‌کنیم.

وی اضافه کرد: همشهریان همیشه از نداشتن فرصت برای مطالعه حرف می‌زنند در حالی که این موضوع بهانه‌ای بیش نیست و اختصاص روزی ۱۰ دقیقه مطالعه به جای سرگردان بودن در موبایل و شبکه‌های مجازی به جایی بر نمی‌خورد.

این بانوی کتابفروش گفت: هر روز با کوله باری از کلمات به سراغ مردم در معابر، ادارات، بازار و فروشگاه‌ها می‌روم تا هم درآمد کسب کنم، هم قدمی برای مطالعه همشهریان بردارم.

گلایه از نگاه‌های تحقیرآمیز

این دختر جوان از برخی نگاه‌های تحقیرآمیز به خود گلایه کرد و افزود: کار خلافی که انجام نمی‌دهم بلکه شغل ما فرهنگی است، اینکه به عنوان یک کتابفروش سیار با تحصیلات دانشگاهی کتاب بفروشم فکر نمی‌کنم، جرم باشد!

او در پایان صحبت‌هایش از مسئولان خواسته‌ای هم داشت. او گفت: اگر مسئولان کاری کنند تا ما کتابفروشان سیار مجوز داشته باشیم و یا تسهیلات کم بهره‌ای به ما بدهند بدون شک کمک بزرگی به ما کرده‌اند زیرا ما کتابفروشان سیار با آنکه باید در گرما و سرمای هوا در خیابان‌ها، ادارات، مدارس و … تردد کنیم اما همیشه گمنام و بی‌نام و نشان هستیم.

برچسب‌ها

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 7
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 1
  • محمد حسن NL ۰۵:۰۰ - ۱۴۰۳/۰۶/۱۰
    سلام خدا حفظشون کنه من یکساله باز نشست شدم وقتی سر کار بودم همیشه و حتما از این دختر خانمها خرید میکردم بسیار کار پسندیدهای است و واقعا کار سختی است این همه کتاب رو حمل میکنند
  • احمد IR ۰۰:۴۸ - ۱۴۰۳/۰۶/۱۲
    شغل بسیار شریف و تاثیر گذاری دارند /
  • حسن IR ۰۷:۵۵ - ۱۴۰۳/۰۶/۱۴
    احسنت
  • مصطفی قدسی IR ۰۱:۴۳ - ۱۴۰۳/۰۶/۲۱
    سلام خداقوّت به شما خواهر باغیرت. من با دیدن بزرگوارانی همچون شما احساس حرکت و تلاش پیدا می کنم. بنده هم کتاب فروش هستم.
  • مجید IR ۱۴:۱۶ - ۱۴۰۳/۰۶/۲۱
    درود بر شرافتشون ، این گرما و سرما را تحمل میکنند تا با شرافت پول در بیاورند . هزاران آفرین
  • بی نام IR ۲۳:۴۷ - ۱۴۰۳/۰۶/۲۱
    کاره بسیار جذاب و خوبی
  • اسرافیل IR ۰۰:۱۷ - ۱۴۰۳/۰۶/۲۲
    خدا سلامتی بده و به کسب و کارش برکت بده. من هر موقع ببینم حداقل یک جلد می خرم... آی مردم کتاب بخرید‌... همان طور که چیپس و سیگار می خرید.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها