سرویس دانش و سلامت خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): ایران اسلامی مهد پرورش بانوان صاحبنامی است که با بینش و نگرش اصیل و زندگی سراسر تلاش و امید، نمونۀ افتخارآمیز زن مسلمان ایرانی هستند. وجود این سرمایۀ عظیم انسانی ما را برآن داشت تا ضمن مرور تاریخ معاصر، به معرفی این بانوان اثرگذار بپردازیم. دفتر تکریم بنیاد ملی نخبگان با همکاری خبرگزاری ایبنا، سلسلهمقالاتی بهقلم معصومه رامهرمزی تدوین کرده و در هر مقاله، به معرفی یکی از زنان موفق پرداخته است.
این ویژگی همۀ مردان و زنان اثرگذار است. آنها تمام سالهای زندگیشان را صرف آبادانی مُلک و ملت خویش میکنند؛ اما باز هم میاندیشند که حجم کارهای نکردهشان بیشتر از کارهایی است که به سرانجام رساندهاند. زمان با انسانهای بزرگ سر سازگاری ندارد. عمر طولانی هم در برابر وسعت اندیشۀ آنها بسیار کوتاه است. این افراد مصداق این بیت از حضرت مولانا هستند:
تو یکی نهای هزاری، تو چراغ خود برافروز
که یکی چراغ روشن، ز هزار مرده بهتر
فرزند طبیعت
دستخطی که از پدرش بهجا مانده، نشان میدهد که او در سال ۱۲۹۶ بهدنیا آمده است. در دل جنگل ابرِ شاهرود، هنگامی که والدینش بهقصد زیارت مشهد، سوار بر اسب از آن مسیر میگذشتند، در دل طبیعت بکر و زیبا در کاروانسرای عباسی دیده به جهان گشود. چشمانش را که باز کرد، درختان سبز پربرگوبار، او را به آغوش کشیدند. رطوبت برخاسته از ابرهایی که از آسمان به زمین رسیده بودند، بر سر و رویش نشستند و روحش را سرشار از طراوت و تازگی کردند.
سرنوشت مهلقا ملاح از روز نخست تولد، به طبیعت گره خورد. فرزند طبیعت در خانوادهای رشدونمو کرد که آب حرمت داشت و آن را مهریۀ حضرت زهرا (س) میدانستند. در هجدهسالگی در سمنان زندگی میکرد؛ در شهری که یکسویش کویر بود و سوی دیگرش کوهستان. سیستم توزیع آب در این شهر، ذهن طبیعتگرای مهلقا را به آموزههای محیطزیستی نزدیک کرد.
کوههای سمنان در آن روزگار، سرشار از چشمههای آب زلال بود. آبِ یک قنات بزرگ، بخشی از نیاز شهر را تأمین میکرد. آب چشمهها و قنات در یک استخر بزرگ به هم میپیوستند. این استخر در میان درختان بلند کهنسال محاصره شده بود. سایۀ درختان از تبخیر آب آن در طول روز جلوگیری میکرد. در روشنا و گرمای روز، هیچکس حقِ برداشت آب را نداشت. میرابها در تاریکی، آب را تقسیم میکردند. شب را برای تقسیم آب انتخاب میکردند تا در طول مسیر، آبی تبخیر نشود و از هر قطره آب محافظت شود.
در مسیر گردش آب، برای اکسیژنرسانی به جریان آب، سنگهای بزرگی قرار داشت. یکی دیگر از راههای جلوگیری از هدررفت آب، سنگفرشکردن کف جویها بود تا آب به زمین فرو نرود. همۀ این کوششها بهجهت احترامی بود که مردم آن دیار برای هر قطره آب قائل بودند.
مهلقا بعد از تحصیل در رشتۀ جامعهشناسی و فلسفه در دانشگاه تهران، برای تحصیل رشتۀ علوماجتماعی در مقطع دکترا عازم پاریس شد. درحالیکه مادر چهار فرزند بود، با مساعدت و همراهی همسر و فرزندانش موفق شد در دانشگاه سوربن مشغول به تحصیل شود. ضمن تحصیل، دورۀ کتابداری را در کتابخانۀ ملی فرانسه گذراند و در بازگشت به ایران، در کتابخانۀ دانشگاه تهران مشغول به کار شد. او پس از مدتی به ریاست کتابخانۀ مؤسسۀ تحقیقات روانشناسی برگزیده شد.
در این زمان با کتاب معروف بهار خاموش، نوشتۀ زیستشناس معروف آمریکایی، راشل کارسون، آشنا شد. این کتاب برای دکتر ملاح بسیار هشداردهنده بود. نویسندۀ کتاب به آمار و واقعیتهای تلخی از تخریب طبیعت و آلودگیهای زیستمحیطی در ایالات متحدۀ آمریکا پرداخته بود. مهلقا ملاح برای نخستینبار با مفاهیمی مثل آسیبدیدگی لایۀ اُزون، ذوبشدن یخها در قطب شمال و انقراض گونههای محیطزیستی آشنا شد. خواندن این کتاب موجب شد که او در احوال محیطزیست و سیارۀ زمین بیشتر دقیق شود. همۀ دغدغهاش این بود که از چه راهی میتواند وارد فعالیت برای حفظ محیطزیست شود.
یک عمر تلاش برای حفظ محیطزیست
نهتنها ایران، که تمام جهان با بحران محیطزیست روبهرو بود. مهلقا بر خود واجب میدانست بیش از گذشته برای حفظ طبیعت تلاش کند. قطع درختان، ساختن سد بر روی رودخانهها بدون درنظرگرفتن حقآبۀ طبیعت و محیطزیست، فقیرشدن مراتع، تخریب سرزمین، تغییر کاربری زمینها و اراضی ملی، برداشت بیرویه از منابع آبهای زیرزمینی، قطع زنجیرۀ تنوع زیستی با بهخطرانداختن نسل جانوران و گیاهان و بسیاری از موارد دیگر تهدیدات جدی محیطزیستی در کشور بود.
از نگاه مهلقا، هر نوع مبارزه با چالشهای محیطزیستی باید از خانواده و از مادران آغاز میشد. او در آن سالها، پیش از رسیدن به یک راهحل عملی، به زمان بازنشستگی رسید. در سال ۱۳۵۶، وقتی برای همکاری در گروه تحقیق سازمان بازرسی دعوت به کار شد، فرصتی پیدا کرد تا به مطالعه و بررسی وضعیت محیطزیست بپردازد. نتیجۀ تحقیقات نشان میداد که جز با فرهنگسازی و کار جمعی نمیتوان به کاهش آلودگیهای محیطزیست کمک کرد.
استاد ملاح در کنار علاقهمندان محیطزیست، چند دهه از عمر خود را صرف آموزش زنان خانهدار و معلمان مدارس برای آشنایی با محیطزیست و ضرورت حفظ زمین کرد. او با جملاتی ساده، مادران را آموزش میداد و از آنها میخواست که رفتار خود را در نسبت با طبیعت و محیطزیست اصلاح کنند. ایشان باور داشت که بهترین مراقبین محیطزیست، مادران هستند؛ زیرا تربیت نسل آینده بر دوش آنهاست. اساساً زنان، معلمان بالفطره هستند و این قدرت را دارند که با آموزههای صحیح، نسلی مسئول را تربیت کنند و تحویل جامعه دهند. زنان بهدلیل داشتن وظایف خانهداری، همچون نظافت منزل و پخت غذای خانواده، با آب سروکار بیشتری دارند و آب یعنی اساس محیط زیست.
زنان مسئول تعیین نیازهای خانه هستند و با آگاهی از عوامل آسیبزا به طبیعت، میتوانند مانع تولید حجم غیرضروری زباله شوند. در جهان امروز، خانواده بازیچۀ دست سرمایهداران برای مصرف بیشتر شده است. مهلقا و همراهانش به مادران آموزش میدادند که چگونه از محیطزیست حفاظت کنند. یکی از عوامل آلودگی آب، شویندههای شیمیایی است. آنان به بانوان نحوۀ استفاده از پاککنندههای طبیعی مثل پوست پرتقال و مرکبات طبیعی را آموزش میدادند. یکی از فعالیتهای مستمر دکتر ملاح، پاکسازی رودخانه و کوهستان همراه با علاقهمندان محیطزیست و زنان روستایی بود. او به زنان روستایی میآموخت که زبالههای رودخانهها و سدها را جمعآوری کنند. این روش علاوهبر پاکشدن محیط، عامل مهمی بود که آنها دیگر محیطزیست را آلوده نکنند تا مجبور نشوند کار سخت جمعآوری زبالههای تولیدی را انجام بدهند.
جلوگیری از آلودگی آب سد لتیان، انتقال کارخانۀ سیمان از تهران به آبیک قزوین، گازسوزشدن کارخانههای آجرپزی، انتخاب روز ملی هوای پاک و دعوت از دانشآموزان برای راهپیمایی در این روز، جلوگیری از واگذاری اراضی ملی توسط دولت و… تنها گوشهای از فعالیتهایی است که ملاح و همراهانش در طی چند دهه به ثمر نشاندند.
کارهای کوچک، اما بهواقع بزرگ
با وجود رسیدن به دستاوردهای بزرگ، ملاح بسیاری از کارهای ساده و کاربردی برای حفظ محیطزیست را از اهداف جدی خود میدانست و همواره آنها را دنبال کرد. قطع مصرف پلاستیک و دستمال کاغذی، تفکیک زبالهها در منزل، اجتناب از مصرف سوختهای فسیلی و کاشت مداوم درختان از فعالیتهای مستمری بود که مهلقا برای بهینهسازی آنها از هیچ کوششی دریغ نکرد.
خانم ملاح بیش از شصت سال، زبالههای خانهاش مانند تفالۀ چای، پوست میوه و… را در گودالی در باغچۀ خانه میریخت تا با تبدیلشدن به کود، به مصرف گیاهان برساند و فقط زبالههای قابل بازیافت را بیرون از خانه میگذاشت. او برای جلوگیری از مصرف پلاستیک و افزایش آن در طبیعت، بهجای آب معدنی، آب جوشیده و سردشدۀ سماور را مصرف میکرد. استفاده از دستمال پارچهای را بر دستمال کاغذی ترجیح میداد و هنگام خرید، از کیسههای پارچهای بهجای کیسۀ نایلونی استفاده میکرد.
ملاح از پیشگامان آموزش مفاهیم محیطزیستی به کودکان و نوجوانان بهشمار میآید. مادر محیطزیست ایران در ترویج درختکاری در مناسبتهای مختلف و برگزاری برنامههایی برای کاشت درخت توسط زنان و کودکان نقش فعالی ایفا کرد. مهلقا عاشق درخت بود و به همگان توصیه میکرد که «بروید، درخت بکارید!»
بیشتر فعالان محیطزیست، دکتر مهلقا ملاح را مادر معنوی همۀ فعالان محیطزیست و منابع طبیعی میدانند؛ زیرا همۀ عمرش را صرف حفاظت و آموزشهای زیستمحیطی به عموم مردم کرد. شواهد گویای آن است که همۀ دنیا با تهدیدهای زیستمحیطی روبهروست و بیشازپیش به انسانهایی چون دکتر ملاح نیاز دارد؛ اویی که همۀ وقت و عمر خود را در راه مبارزه برای جلوگیری از آلودگی محیطزیست صرف کرد. ایشان از آن دسته افرادی بود که با کسب دانش، برانگیخته شد تا کاری برای بهبود وضعیت محیطزیست کشورش انجام دهد و در این راه، به یکی از الگوهای ارزشمند تبدیل شد.
نظر شما