چهارشنبه ۲۸ شهریور ۱۴۰۳ - ۰۹:۰۰
ارزیابی تاریخ ایران از عقل، علم و تجارب تاریخی/ دوری از داوری‌های تنگ‌نظرانه

حسین روحانی‌صدر، کارشناس ارشد تاریخ ایران دوره اسلامی در یادداشتی چنین نوشته است: جامعۀ ایران معاصر از جنبه فلسفی و اجتماعی و فرهنگی با جوامع دیگر کاملاً فرق دارد. در ارزیابی تاریخ ایران از عقل و علم و تجارب تاریخی باید مدد جست و آن را مانع موضع‌گیری‌های فرصت‌طلبانه و داوری‌های تنگ‌نظرانه دانست.

سرویس تاریخ و سیاست خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - حسین روحانی‌صدر، کارشناس گروه ایران‌شناسی و اسلام‌شناسی سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران: تاریخ معاصر ایران در دو جنگ جهانی تحولات عمیقی را به خود دید. نتیجۀ نخستین آن، فروپاشی سلطنت بیش از ۱۵۰ سالۀ ایل قاجار و دومی خلع رضاشاه پس از سلطنت ۱۶ ساله در ۲۵ شهریور ۱۳۲۰ و روی کار آمدن محمدرضا شاه و ۳۷ سال سلطنت او است که از اهمیت خاصی برخودار است. کتاب‌ها و منابع زیادی درخصوص این دوران منتشر شده‌اند که یکی از این آثار کتاب دو جلدی «تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی ایران»، از سید علیرضا ازغندی، نویسنده و پژوهشگر تاریخ سیاسی و مدرس گروه علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی است.

در این کتاب بر ضرورت کسب اطلاع و آگاهی از تاریخ اجتماعی و سیاسی تاکید دارد و فرایند تحولات اجتماعی ایران و ناموزون بودن رشد و توسعه سیاسی با این تحولات در سال‌های سلطنت محمدرضا شاه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و سعی شده است اسباب و علل فروپاشی نظام پادشاهی و استقرار جمهوری توضیح داده شود، به‌ویژه آنکه تغییر و تحولات تاریخ‌سازی که از انقلاب مشروطیت تاکنون در بخش‌های اجتماعی ایران صورت پذیرفته، ویژگی خاصی به ساختار قدرت سیاسی و وضعیت و شرایط اجتماعی ایران بخشیده است. به اعتقاد این اثر جامعۀ ایران معاصر از جنبه فلسفی و اجتماعی و فرهنگی با جوامع دیگر کاملاً فرق دارد. در ارزیابی تاریخ ایران از عقل و علم و تجارب تاریخی باید مدد جست و آن را مانع موضع‌گیری‌های فرصت طلبانه و داوری‌های تنگ‌نظرانه دانست.

در اثر حاضر برای تجزیه و تحلیل مسائل اجتماعی ایران از سه روش شناخت، یعنی معیارهای شناخت ساختار طبقاتی و قشربندی اجتماعی، فرهنگ و خلقیات ایرانیان و دگرگونی‌های اجتماعی سود جسته شده است و سعی شده است تعارض بروزکرده در امور اجتماعی جامعه ایران طی سال‌های سلطنت محمدرضا شاه شناسایی و دلایل سقوط رژیم پهلوی از زاویه اجتماعی مورد بررسی قرار گیرد.

پس از یادداشت و مقدمۀ ۷ صفحه‌ای فصل اول، به تحولات جمعیت و تحرک اجتماعی پرداختهشده و موضوع جمعیت و توزیع آن همراه با جدول میزان شهرنشینی آمده و رشد فزاینده شهرنشینی در دوره سلطنت محمدرضا شاه هیچ سنخیت منطقی و متناسبی با امکانات و تجهیزات فضاهای شهری یا تراکم جمعیت و گسترش زیرساخت‌های اجتماعی نداشته است. سپس هرم سنی و ترکیب جنسی و جمعیت فعال و غیر فعال مهاجرت داخلی و خارجی به بحث گذاشته شده است.

در فصل دوم با عنوان بخش‌های اجتماعی و خدماتی ابتدا آموزش عمومی و رفاهی مورد بررسی قرار گرفته و در خصوص آموزش عمومی آمده است که دولت‌های رضاشاه و محمدرضا شاه مراکز آموزشی و تربیتی مجانی تاسیس کردند، از تعداد مکتب‌خانه‌ها کاسته شد تا جایی که در آمار رسمی سال ۱۳۵۰، از مکتب‌خانه‌ها ذکری به میان نیامده است. به هر حال از سال ۱۳۲۲ آموزش مقطع دبستان برای هر ایرانی از هفت سالگی اجباری و مجانی شد.

فصل سوم به موضوع فرهنگ، دین و دولت اختصاص دارد که پس از ارائه تعاریفی از فرهنگ موضوع فرهنگ عامه، فرهنگ سیاسی، خانواده ایرانی مطرح است. فصل چهارم با عنوان ساختار طبقاتی و قشربندی اجتماعی به موضوع مالکان بزرگ، ایلات و عشایر، بورژوازی، روحانیون، کارمندان، روشنفکران، کارگران، دهقانان، لمپن‌ها به تفصیل بحث کرده است.

فصل پنجم وضعیت کشاورزی، زراعی ایران، در این فصل ابتدا اشکال مالکیت ارضی همچون عمده مالکی، مالکیت اربابی، املاک خاصه، موقوفه، سپس شیوه‌های بهره‌برداری از زمین و اشکال بهره مالکانه به میان آمده در ادامه جایگاه کشاورزی در سیاست‌گذاری دولت به‌ویژه برنامۀ عمرانی اول تا پنجم مطرح شده است. فصل ششم به طور مستقل به اصلاحات ارضی اختصاص دارد که در آن وضعیت روستاها در آستانه اصلاحات ارضی و شرایط طرح آن اهمیت و اهداف سیاسی اجتماعی آن، چگونگی اجرا، آثار اقتصادی اجتماعی توجه کرده است.

قسمت دوم این اثر که کتاب دوم است با عنوان «سیاست و حکومت در ایران از سال ۱۳۲۰- ۱۳۵۷»، ضمن نگاهی گذرا به نهضت مشروطه‌خواهی، چگونگی تدوین و متن و محتوای قانون اساسی و متمم آن، به نقد ضعف‌های محتوایی قانون اساسی اشاره کرده است. یکی از نکات مهم، نظام‌نامۀ انتخاباتی مجلس است که با توضیح مختصری از آن عبور شده و به شیوۀ انتخابات مجلس شورای ملی و سنا و موسسان و وظایف و کارکردهای قانونی هریک و تحلیل خصوصیات نمایندگان پرداخته شده است. عصر مشروطه را به سه دوره قانون‌گذاری تقسیم می‌کنند: دور اول از سال ۱۲۸۵ شروع و تا فروپاشی قاجار در سال ۱۳۰۴ ادامه دارد؛ دوره دوم شامل ۱۶ سال سلطنت رضاشاه پهلوی است و دوره سوم که موضوع این تحقیق است سال های ۱۳۲۰ تا ۱۳۵۷ را دربرمی‌گیرد. شروع این دوره از تاریخ سیاسی ایران مصادف است با خلع رضاشاه و تفویض سلطنت به محمدرضا در ۲۵ شهریور ۱۳۲۰. در مدت ۳۷ سال سلطنت پهلوی دوم، یازده دوره‌ی قانون‌گذاری را پشت‌سر گذارده‌ایم که چه از بابت میزان کارآمدی نمایندگان و پارلمان و چه از بابت منشأ اجتماعی و طبقاتی و گرایش‌های سیاسی نمایندگان به مقاطع مختلفی تقسیم می‌شوند، یعنی دوره چهاردهم تا هجدهم، دوره هجدهم تا بیست و یکم و دوره بیست و یکم تا بیست و چهارم.

در ادامه شرح احوال و وضعیت شاه موضوع خانوادۀ سلطنتی نیز به میان آمده است. به اعتقاد این اثر خانواده پهلوی نه فقط امکانات گسترده نظامی، اداری و قانون‌گذاری را در اختیار داشت، بلکه از نظر اقتصادی نیز بزرگ‌ترین قدرت محسوب می‌شد. در سال ۱۳۳۰ محمدرضا شاه برای به جریان انداختن پول‌های حاصل از فروش املاک سلطنتی اداره‌ای به نام «دفتر املاک اختصاصی» به وجود آورد، هفت سال بعد سازمانی به‌نام «بنیاد پهلوی» جانشین آن شد که در مدت زمانی کوتاه به بزرگ‌ترین تشکیلات اقتصادی و مالی ایران تبدیل شد. بنیاد پهلوی که به‌طور رسمی در سال ۱۳۳۷ تأسیس شد، ظاهراً یک بنیاد خیریه بود که از دارایی‌های محمدرضا شاه تأمین می‌شد، ولی به تدریج تمام درباریان از محمدرضا شاه گرفته تا خواهرها و برادرها و خویشاوندان سببی و نسبی و وابستگان دور و نزدیک در آن به سرمایه‌گذاری و دخالت مستقیم پرداختند و با ایجاد دفاتر مخصوص در خرید و فروش‌های کلان واردات و صادرات، بانکداری، کشاورزی و مقاطعه کاری با یکدیگر به رقابت پرداختند.

در واقع بنیاد پهلوی در همه شئون زندگی مردم ایران نقشی حیاتی داشت. گذشته از خود دولت، این بنیاد پر قدرت‌ترین نیروی اقتصادی مملکت بود؛ اما دیده می‌شود که قسمت زیادی از پول‌ها برای نگاهداری و گسترش این قدرت اقتصادی صرف می‌شد. منابعی که به امور خیریه خالص اختصاص یافته باشد در مقام مقایسه با امور تجارتی بسیار ناچیز بود. بنیاد پهلوی از سه طریق به دربار و درباریان خدمت می‌کرد: اول، به‌صورت یک مجرای قانونی و مطمئن برای تأمین مستمری‌ها و افزایش درآمدها، دوم، به‌صورت یک منبع سرمایه‌گذار و حامی شرکت‌های متعلق به شاه و سرانجام به‌صورت یک وسیله کنترل مؤثر و تعیین کننده بخش‌های مختلف اقتصادی و صنعتی مملکت. در ادامه به فعالیت‌های دیگر این بنیاد پرداخته شده است و گزارش مفصلی از دفتر مخصوص شهبانو فرح و اقدامات فرهنگی وی ارائه شده است.

در تعریف اشرف خواهر محمدرضا آورده اشرف پهلوی زنی جاه‌طلب و موردعلاقه رضا شاه بود، در سنگدلی و سرسختی و فساد اخلاق شهرت داشت، چندین بار ازدواج کرد و بعد از برادرش ثروتمندترین فرد خانواده پهلوی به حساب می‌آمد. در روابط خارجی ایران مداخله می‌کرد، سفرهای سیاسی مهمی به خارج از کشور داشت و با مهم‌ترین شخصیت‌های سیاسی جهان دیدار می‌کرد. چندین سال نیز ریاست کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل و سرپرست نمایندگی ایران در این سازمان را به عهده داشت. اشرف از طریق حمایت از سپاه دانش، سازمان زنان ایران و سازمان خدمات اجتماعی شاهنشاهی که دائماً با سازمان‌های خیریه فرح در رقابت بود، هزینه بسیاری را صرف امور رفاهی و عمرانی داخل کشور می‌کرد ولی تمام تلاش‌های به اصطلاح خیرخواهانۀ او قادر به افزایش محبوبیت وی نزد مردم نشد. در واقع فعالیت‌های غیر قانونی و غیر اخلاقی او تمام تلاش‌های او و دوستانش را برای کسب اعتبار خنثی می‌کرد.

در این اثر آمده است که از هنگام روی کار آمدن هویدا در بهمن ماه ۱۳۴۳ به بعد اوضاع سیاسی جامعه به شکلی درآمد که پیامدهای آن چیزی نبود جز تسلط کامل شخص محمدرضا شاه بر سازمان‌ها و نهادهای دولتی کشور. در بحث مکانیزم‌های کنترل و سازمان‌های اعمال قدرت ابتدا به نگاه سنتی اسطوره سازی و باور ظل‌اللهی شاه توضیحاتی آورده سپس به نیروهای نظامی و اطلاعاتی پرداخته و بحث را به احزاب دولتی کشانده و به اعتقاد این اثر تاریخچه پیدایش احزاب دولتی به مثابه وسیله حکومتی کنترل فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی مردم در عمل به سال‌های پس از کودتای ۲۸ مرداد برمی‌گردد. بی‌تفاوتی و عدم پشتیبانی مردم از دستگاه حکومتی و ضرورت جلوگیری از ایجاد و فعال شدن مراکز قدرت علیه شاه و به طور کلی بروز بحران‌های سیاسی در سال‌های ۱۳۲۴ تا ۱۳۳۲ شاه را وادار به تشکیل احزاب دولتی کرد. سپس به ارائه گزارشی از فعالیت‌های اتحادیه‌های کارگری از شهریور ۱۳۲۰ تا ۱۳۵۷ آمده

موضوع دیگر مورد بحث در این اثر قوه قضائیه، اهمیت و رسالت آن و سابقۀ نوین آن را به تصویب قانون تشکیلات دادگستری در سال ۱۲۸۹ و ۱۲۹۰ و طی سال‌های ۱۳۰۵ تا ۱۳۲۰ منطبق با قانون اساسی فرانسه و بلژیک رسانده است.

در صفحه ۳۲۷ درصد سنجی پیرامون حضور نیروهای متخصص در راس دستگاه قضایی چنین آمده: در ۷۲ سال مشروطه از ۶۰ نفر قضات فقط ۴ نفر (۷/۶ درصد) به وزارت رسیده‌اند، در حالی‌که نسبت سیاستمدارانی که سال‌های متمادی مصدر خدمات مختلفی در دستگاه حکومتی بودند، همچون وزارت امور خارجه با ۷/۴۱ درصد و وزارت کشور و دارایی با ۷/۱۶ درصد، پست و مقام وزارت دادگستری را در اختیار داشتند. به نقل از اثر زهرا شجیعی از ۲۶ نفر وزاری دادگستری دوران سلطنت پهلوی دوم، تنها ۳ نفر (۵/۱۱ درصد) دارای سوابق خدمت در دادگستری و امور حقوقی بودند؛ در حالی‌که نسبت رجال شاغل در وزارت امور خارجه با تعداد ۷ نفر (۹/۲۶ درصد) در درجه اول اهمیت قرار داشت و بعد از آن وزارت دارایی با ۵ نفر (۲/۱۹ درصد)، وزارت کشور با ۵ نفر (۴/۱۹ درصد) و نخست وزیری با ۴ نفر (۴/۱۵ درصد) بیشترین درصد را به خود اختصاص داده بودند. سپس اشاره‌ای به سلسله مراتب دادسرای شهرستان، دادسرای استان و دادسرای دیوان کشور زیر نظر وزیر دادگستری شده است.

فصل پنجم، به نهادهای تعدیل و تقسیم قدرت اختصاص دارد که ابتدا آن را با احزاب سیاسی شروع شده که باید با مباحث فصل احزاب سیاسی ادغام می‌شد. و در ادامه بی‌تردید نداشتن مشروعیت قانونی، یکی از مهم‌ترین عواملی بود که باعث شد مردم در بحرانی‌ترین مراحل از تاریخ سیاسی به حمایت از رضا شاه نپردازند.

ادوار فعالیت‌های صنفی و حزبی پس از شهریور ۱۳۲۰ تا ۱۳۵۷ را به چهار دورۀ ۱۲ ساله، ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲، ۳۰ حزب و تشکل و انجمن سیاسی با محوریت حزب توده، اراده ملی، دموکرات ایران و جبهه ملی، ۱۳۳۲ تا ۱۳۳۹، حاکم شدن جو تحکم و استبداد، ۱۳۳۹ تا ۱۳۴۴، و رشد نفوذ و استیلای احزاب چپ گرا در منطقه و رشد نهضت دانشجویی و حرکت‌های کارگری و دهقانی و تشکل جبهه ملی دوم، ۱۳۴۴ تا ۱۳۵۷ تقسیم شده است. در توجیه این تقسیم‌بندی آمده بی‌تردید افزایش مستمر نیروهای اجتماعی جدید (تحصیل‌کردگان، کاسبکاران، کارمندان و کارگران) که شدیداً متاثر از اصلاحات اداری، صنعتی و فنی رضاشاه بود در ایجاد فضای نسبتاً آزادی که پس از سقوط رضاشاه به وجود آمده بود و به شکل‌گیری احزاب و انجمن‌ها و تشکل‌های سیاسی یاری رساند. جوان بودن جمعیت که محرک اصلی پویایی و دگرگونی سیاسی و اجتماعی هر جامعه در حال گذار است، از ویژگی‌های جامعه ایران بوده و است.

در ادامه گونه‌شناسی از احزاب همراه با جدولی از اسامی آنان تا سال ۱۳۵۷ ارائه شده و سپس عوامل ناکارآمدی این مجموعه به بحث گذاشته شده است. در صفحۀ ۳۴۶ چند بندی به عوامل ناکارآمدی احزاب مبتنی بر یافته‌های این اثر برگرفته از کتاب خلقیات نخبگان سیاسی عامل ناکارآمدی احزاب در ایران تحزب و توسعه سیاسی علیرضا ازغندی اختصاص دارد. ۱۰ صفحه پایانی فصل پنجم از صفحه ۳۴۹ تا ۳۶۳ به مسئلۀ زندگی شورایی و عدم تمرکز اداری جایگاه قانون انجمن‌های ایالتی و ولایتی و تلاش برای تحقق آن مطالبی ارائه می‌شود.

فصل ششم به سیاست‌های اقتصادی و نفتی دولت و وضعیت کلی اقتصادی ایران از شهریور ۱۳۲۰ تا ۱۳۵۷ اختصاص دارد. همچنین گزارشی از دو برنامۀ هفت سالۀ اول و دوم همراه با کارکردهای آن ارائه شده است. در فصل هفتم به بررسی سیاست خارجی ایران در ۳۷ سال سلطنت محمدرضا شاه همراه با معرفی مبادلۀ منفی و مثبت مطالبی آمده. سپس به روابط ایران و آمریکا، ایران و شوروی پرداخته شده. فصل هفتم به سیاست‌های امنیتی و دفاعی که در آن به خصوصیات مجریان تامین امنیت و مسائل پیرامونی آن توجه شده است.

سید علیرضا ازغندی زاده متولد ۱۳۲۰ در مشهد نویسنده و پژوهشگر تاریخ سیاسی و مدرس گروه علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی از اعضای هیات موسس انجمن علوم سیاسی ایران و مدیر گروه علوم سیاسی دانشگاه علوم و تحقیقات تهران بود. از او آثار «روابط خارجی ایران ۱۳۵۷-۱۳۲۰»، «اندیشه های سیاسی سعدی» و «تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی ایران ۱۳۲۰-۱۳۵۷» به جای مانده است.

ازغندی، نویسنده مقالاتی همچون «رابطه ایران و ترکیه در پرتو تحولات جهان عرب»، «نقش اعتدال در اندیشه و افکار سعدی»، «الگوی مبنایی تصمیم گیری توسعه پایدار در سیاست آموزشی (رویکردی جهت ارتقای بهره وری)»، «فرایند عقلانی شدن دولت و سیاست در ایران عصر مشروطه» و «بنیادهای مادی دولت مدرن و عقلانی شدن سیاست و دولت ایران در تاریخ معاصر» بود. سیدعلیرضا ازغندی، نویسنده و پژوهشگر تاریخ سیاسی و مدرس گروه علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی در ۸۳ سالگی درگذشت.

کتاب «تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی ایران ۱۳۲۰- ۱۳۵۷» در ۴۴۸ صفحه از سوی انتشارات سمت به چاپ رسیده است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها