به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در بندرعباس، ستارهها شبانه با ماهتاب، محفل شاعرانه انتظار برپا میکنند و از سپیده سحر شیفت عشق و انتظار به بلبلان پرشور سپرده میشود. سپس شاپرک ها و سنجاقکها در ضیافت سبز درختان، انتظار را پاس میدارند. این چرخه در چرخ روزگار با سایر عناصر طبیعت نیز پاس داشته میشود. انسانها، آداب انتظار را نیز به شکل جامع به جا میآورند و هستند افرادی که ادیبانه تر انتظار را جشن میگیرند. شاعر مهدوی هرمزگان یکی از آن سپاسداران انتظار در عصر حاضر است که غزل وی را در ادامه مطالعه خواهید کرد.
محمود زندیار - شاعر مهدوی:
عالم به وجودت بشود باغ و گلستان
چشمم به رهت یار نداری که بیایی
یک سیصد و بسیار نداری که بیایی؟
ای کاش که بودی صنما دل شده مجنون
ای گل، به دلم کار نداری که بیایی
میترسم از این دوری و بیتابی رویت
جان رفت تو عیار نداری که بیایی؟
ای یوسف دل، بهر دل فاطمه تسکین
همراه به پیکار نداری که بیایی؟
گویند که تو منتقمی، کاش بیایی
مرهم به دل زار نداری که بیایی
عالم به وجودت بشود باغ و گلستان
یک طایفه بیدار نداری که بیایی؟
ای صاحب دوران، دل محمود شکسته ست
داغ دل تبدار نداری که بیایی؟
نظر شما