به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، کتاب «وداع با گابو و مرسدس» خاطرات پسر گابریل گارسیا مارکز از پدر و مادرش است، کتابیکه در آن رودریگو گارسیا خاطرات خود از پدرش، گابریل گارسیا مارکز، و مادرش، مرسدس بارچا، را روایت میکند و از آخرین سالها و روزهای زندگی آنها سخن میگوید.
رودریگو گارسیا در بخشی از این خاطرات از چالش شهرت میگوید و اینکه، بهرغم تهمیداتی که در دوران بستریبودن پدرش در بیمارستان برای حفظ خلوت و آرامش او بهکار بسته شده بوده، طرفداران نویسندۀ «صد سال تنهایی» چطور از موانع رد میشده و به اتاق او در بیمارستان سرک میکشیدهاند و نیز خبرنگارها چگونه برادرِ راوی را در روزهایی که او، در غیاب راوی و مادرش، به امور پدر در بیمارستان رسیدگی میکرده محاصره میکردهاند و او هم خجالت میکشیده و با اخموتخم به خبرنگارها آنها را دستبهسر کرده است گاهی هم به سؤالاتشان مؤدبانه جواب میداد و هروقت هم، بهتوصیۀ راوی، آنها را زیاد تحویل نمیگرفته بعدش احساس گناه میکرده است، گرچه رودریگو گارسیا میگوید که بالاخره برادرش پذیرفته که بعضی بیادبیهای ناگزیر از مشاهیر چندان هم بد نیستند.
در کتاب «وداع با گابو و مرسدس» گابریل گارسیا مارکز سالخورده و بیمار را در محاصرۀ زمان و فراموشی و سرطانی مرگبار میبینیم و سرنوشت او را درحالی پی میگیریم که از بیماری و فراموشی رنج میبرد و زمان در حال فرسودن و بلعیدن تدریجی اوست.
کتاب پیش رو شرح اِعمال نیروی فرساینده و مرگبار زمان بر جسم و جان نویسندهایست که زمان و مرگ در آثارش حضوری چشمگیر دارند و نیز شرح درگیری گابریل گارسیا مارکز با سرطانی که او را از پا درآورد و مرگش را رقم زد.
با خوانش کتاب مارکز را درحالی میبینیم که بابت از دست دادن حافظهاش، که آن را ابزار کار نویسندگی خود میدانسته، نگران و مضطرب است. نویسنده از زندگی پدرش و از آثار او سخن میگوید و از شیوۀ کار مارکز و دیسیپلینی که او برای نوشتن رمان ضروری دانسته و خود نیز رعایت کرده بود و از خاطرات رودریگو گارسیا از مرسدس بارچا، مادر او و همسر گابریل گارسیا مارکز، است که بیش از شوهرش عمر کرد و در سال ۲۰۲۰، سال همهگیری کرونا، براثر بیماری ناشی از مصرف زیاد سیگار درگذشت.
گارسیا با این نوشته ما را با خود به گوشههایی از زندگی مشترک پدر و مادرش میبرد و تصویری از زندگی خانوادگی نویسندۀ «صد سال تنهایی» بهدست میدهد و سالهای آخر زندگی مارکز و مرسدس را روایت میکند و از دشواری نوشتن در مرگ عزیزان مینویسد و از اینکه این دشواری هنگامی بیشتر است که عزیزِ از دست رفته آدم مشهوری بوده باشد، چون نویسندۀ خاطرات را مدام با این احساس گناه مواجه میکند که مبادا با این کار دارد برای خودش کسب شهرت میکند.
رودریگو گارسیا بارچا، متولد ۱۹۵۹، کارگردان سینما و تلویزیون، فیلمنامهنویس و فیلمبردار کلمبیایی – مکزیکی است.فیلمهای «مادر و کودک» و «آلبرت نوبز» از مشهورترین آثار رودریگو گارسیا هستند.
کتاب «وداع با گابو و مرسدس: خاطراتی از پدر و مادرم» با ترجمۀ وازریک درساهاکیان در نشر نو منتشر شده است. درساهاکیان، متولد ۱۳۲۷ در تهران، مترجم و فیلمبردار ایرانی ارمنیتبار ساکن امریکاست. او تحصیلکرده رشته فیلمبرداری در مدرسه عالی سینما و تلویزیون است.
از ترجمههای وازریک درساهاکیان میتوان به کتابهای «تاریخ سینما: از ابتدا تا ۱۹۷۰»، «زاپاتا: ایدئولوژی یک دهقان انقلابی»، «ژنرال دلا رُوِره»، «فن تدوین فیلم»، «مگسها»، «خدای دوزخ»، «خبرچین» و «فیلم اول من: گفتگوهایی با هشت فیلمساز بزرگ معاصر دربارۀ تجربۀ ساخت نخستین فیلمشان» اشاره کرد.
از کتاب «وداع با گابو و مرسدس» ترجمههای فارسی دیگری هم موجود است. از جمله این ترجمهها میتوان به ترجمه عرفان مجیب، با عنوان «بدرقه گابو و مرسدس: روایت فرزند ارشد گابریل گارسیا مارکز از مرگ پدر و مادرش» و منتشرشده در نشر ثالث، و ترجمه علیاکبر عبدالرشیدی، با عنوان «گابو و مرسدس؛ یک بدرود: خاطراتی از پدر و مادرم، گابریل گارسیا مارکز و مرسدس بارچا» و منتشرشده در نشر نون، اشاره کرد.
چاپ اول این کتاب در ۱۳۴ صفحه و به بهای ۱۵۰ هزار تومان توسط نشر نو، روانه بازار نشر و کتابفروشیها شده است.
نظر شما