یکشنبه ۲۳ دی ۱۴۰۳ - ۱۲:۱۲
کتاب «مَنِ دست‌چسبی» از دسته داستان‌های روان‌شناسی و رفتاری کودکان است

اکرم ایرانشاهی گفت: یک روان‌شناس به تو نمی‌گوید چه کنی و چه نکنی! او روان تو را زیرورو می‌کند و می‌کاود تا تو را با خودت روبه‌رو کند و همین آغاز دگرگونی توست. کتابی با مایه‌های روان‌شناسانه هم همین کار را با تو می‌کند.

سرویس کودک و نوجوان خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، فاطمه نعمتی: کتاب «مَنِ دست‌چسبی» داستانی از اکرم ایرانشاهی برای کودکان بالای هفت سال است که به موضوع اشیای گم‌شده و امانت‌داری می‌پردازد. در این کتاب، داستان دختربچه‌ای را می‌خوانیم که پس از پیداکردن یک کیف کوچک زیبا زیر میز کلاس درس، وسوسه می‌شود آن را بردارد. وقتی او وسوسه می‌شود، حالتی چسبناک کفِ دستش احساس می‌کند که باعث می‌شود آن کیف به دستش بچسبد. از آن به بعد هروقت دلش می‌خواهد وسیله گم‌شده‌ای را بردارد و مال خودش کند، دستش چسبی می‌شود.

ایرانشاهی این کتاب را با نگاهی روان‌شناسانه و در فضایی فانتزی نوشته و نشر مهرک به‌تازگی آن را منتشر کرده است. در ادامه گفت‌وگوی ما را با این نویسنده درباره کتاب «من دست‌چسبی» می‌توانید بخوانید:

- کتاب «من دست‌چسبی» چندمین اثر شماست؟

در زمینه داستان کودک نخستین کار من است؛ اما رمان «اسب دریایی» برای نوجوانان نخستین کار چاپ‌شده من است. پیش از آن ترجمه و ویراستاری می‌کردم؛ «بزرگسالی» و «کاری را که شروع کرده‌ای تمام کن.» در زمینه روان‌شناسی عمومی ترجمه‌های من هستند و رمان «آرمینوتا»، «قلعه حیوانات» و «اعترافات تبعیدی‌ای که پشیمان نیست» نیز برخی از ویراستاری‌های من هستند.

داستان‌های کوتاه دیگری هم ترجمه کرده‌ام که هنوز چشم به راه ناشرند. در زمینه تألیف، داستان «من دست‌چسبی» از دسته داستان‌های روان‌شناسی و رفتاری کودکان است. من چند داستان دیگر با همین سبک و روش نوشته‌ام که در نشر سیاوشان بررسی شده‌اند و در نوبت انتشارند و امیدوارم به‌زودی منتشر شوند. به امید روزهای بهتر برای بازار نشر ایران!

- چرا کتاب کودک می‌نویسید؟ بیشتر دوست دارید در چه فضاهای داستانی برای کودکان بنویسید؟

جهان ذهنی کودکان بی‌پیرایه، ساده، خیالی و شگفت‌انگیز است. هر چیز ساده و پیش‌پاافتاده‌ای برای بزرگ‌سال، چیزی است پیچیده، پرسش‌برانگیز و عجیب برای کودک. این جهان ساده اما پیچیده و پر از رمزوراز را دوست دارم. دلم می‌خواهد به پسِ ذهن کودکان سرک بکشم و بدانم وقتی برای نمونه، بشقابی را پرت می‌کنند و از ته دل می‌خندند، به چه فکر می‌کنند یا اگر کودکی یک‌باره خشمگین می‌شود و عروسک‌هایش را له‌ولورده می‌کند چه چیزی ناراحتش کرده. شاید یکی از آن عروسک‌ها گفته دیگر او را دوست ندارد. شاید! کسی چه می‌داند!

در مورد فضای داستانی باید بگویم که بیشتر فضای فانتزی و شگفت را دوست دارم. این ژانر ویژه کودک است، برای کودک است، مال کودک است. کودک خودش یک موجود شگفت‌انگیز و کمی پردردسر است. دیگر اینکه این فضا و ژانر را کودک بهتر و بیشتر درک می‌کند و داستانی را که این‌گونه نوشته می‌شود، دوست دارد.

- مسئله پیداکردن اشیای گم‌شده در مدرسه، یکی از مسائل پیش‌پاافتاده و رایج اما در واقع مهم است که روزانه بچه‌ها با آن مواجه می‌شوند. چه شد که این موضوع را سوژه داستان خود کردید؟

شاید بتوان گفت بیشتر نویسنده‌ها از خودشان می‌نویسند، نه اینکه خودشان مستقیم با آن موضوع روبه‌رو بوده باشند؛ اما یک‌جورهایی با آن سروکار داشته‌اند. من هم برداشتن و کش رفتن را در مدرسه و جاهای دیگری دیده‌ام. خودم هم گاهی قلقلک شده‌ام و بچه که بوده‌ام چیزهایی برداشته‌ام که مال من نبودند. بیشتر کودکان با این موضوع روبه‌رو می‌شوند. با این موضوع که چرا دیگری این چیز را دارد، من ندارم. اگر من آن را بردارم و مال خودم کنم، می‌شود مال من. اصلاً داشتن یک چیز به این سادگی‌هاست؟

خب حالا آن را برداشتم، بعدش چه می‌شود؟ نه می‌توانم آن را به دوستان و خانواده‌ام نشان دهم و نه راحت با آن بازی کنم. چون از من خواهند پرسید: این را از کجا آورده‌ای؟ و بدبختی‌ها یکی پس از دیگری رو می‌کنند؛ یکی از چیزهایی که شخصیت اصلی داستان «من دست‌چسبی» را آزار می‌داد. این چالش‌ها، کشمکش‌ها، بگیروببندها و دادوفریادهای من‌های درون آدمی در مورد هر رفتار درست و نادرست، عجیب و جالب‌اند؛ به همین دلیل من این داستان را نوشتم تا به این پرسش‌ها کمی هم که شده نگاهی کنم و پاسخی دهم؛ پرسش‌هایی که در کودکی به ذهنم می‌آمد و پس از آن در بزرگ‌سالی در برابر هر رفتاری از خودم می‌پرسیدم چرا باید این‌چنین باشد و آن‌چنان نباشد؟ این پرسش‌های رفتاری و مَنِشی همیشه و همه‌جا با ما هستند و همراهمان می‌آیند و زندگی ما را رقم می‌زنند.

- انسان‌ها وقتی با چیزی که دوست دارند مواجه می‌شوند برای حفظ آن ممکن است به دروغ‌گویی و پنهان‌کاری روی بیاورند. کودکان نیز از این قاعده مستثنی نیستند. داستان‌ها و قصه‌های این‌چنینی مانند کتابی که شما تألیف کردید، چقدر می‌تواند به آن‌ها بیاموزد که از این رفتار دوری کنند و امانت‌دار و راست‌گو باشند؟ تجربه‌ای از اثرگذاری کتاب و داستان بر تغییر رفتار کودکان دیده‌اید یا خود داشته‌اید؟

پاسخ این پرسش را یک‌جورهایی در پاسخ پرسش پیش دادم. در مورد اثرگذاری کتاب و داستان، راستش من کتاب اخلاق نمی‌نویسم و نمی‌خواهم کسی را به راه راست هدایت کنم. کار منِ نویسنده نیست. راستش کار هیچ‌کس دیگری نیست، جز درون و روان خود آدمی. اگر من این داستان را نوشتم و کسی آن را خواند و کمی با خودش اندیشید، این برای کتاب من بس است و کارم را به‌درستی انجام داده‌ام.

یک روان‌شناس به تو نمی‌گوید چه کنی و چه نکنی! او روان تو را زیرورو می‌کند و می‌کاود تا تو را با خودت روبه‌رو کند و همین آغاز دگرگونی توست. کتابی با مایه‌های روان‌شناسانه هم همین کار را با تو می‌کند. کتاب را دوستانی و کودکانی خوانده‌اند و بارها در مورد آن گفت‌وگو کرده‌اند و همین برای من بس است.

- فضای ناآرام در خانه و خانواده و تأثیر روانی آن بر کودکان، یکی از محورهای فرعی کتاب شماست؛ اما تأثیری جدی و لایه‌لایه بر ذهن و رفتار کودک می‌گذارد. چرا داستان را با این موضوع گره زدید؟

بیشتر رفتارهای نادرست یا ناهنجار ریشه‌ای ژرف دارند که از خانواده آغاز می‌شود، به مدرسه و دانشگاه و کشانده می‌شود و نمی‌شود صرفاً گفت: او این کار را کرده، پس باید تنبیه‌اش کرد. پیش از آن باید بدانیم و بگردیم ریشه آن را پیدا کنیم. اگر ریشه‌اش را بکاویم و روی آن کار کنیم، خودبه‌خود آن رفتار درست خواهد شد.

کودک هم خانواده را تنها جای امن جهان می‌داند، پدر و مادر را تنها پناه خود می‌داند و هنگامی که این پناهگاه بلرزد او هم خواهد لرزید، خواهد ترسید و دست به کارهایی خواهد زد. در داستان «من دست‌چسبی»، شخصیت اصلی هرازگاهی بگومگوهای پدر و مادرش را می‌بیند و می‌شنود و برای اینکه خودش را آرام کند به سازوکاری روانی دست می‌زند: برداشتن چیزهای دیگران، دوست‌شدن با آن‌ها و رهایی از آن تنش و تنهایی. در نهایت می‌بینیم که می‌کوشد سر آن‌ها داد نزند و با آن‌ها مهربان باشد.

کتاب «مَنِ دست‌چسبی» از دسته داستان‌های روان‌شناسی و رفتاری کودکان است

- داستان‌تان را فانتزی می‌دانید؟ به نظر می‌رسد حالت چسبناک کف دست دختربچه و بودن یک حجم بزرگ در گلوی او که بارها در داستان به آن اشاره می‌کنید، نشانه‌هایی از فانتزی باشند؛ اما آن‌چنان در کتاب جا نیفتاده است. نظر شما در این‌باره چیست؟

بله، این داستان فانتزی است. شخصیت اصلی برای اینکه خودش را توجیه کند، چیزی چسبناک کف دستش می‌بیند که آن‌چیز چسبناک کیف، گل سر، مداد و… را برمی‌دارد، نه خود او. این فانتزی، برداشتن اشیا را ملموس می‌کند و کودک بیشتر داستان و جهان ذهنی شخصیت را درک می‌کند.

در مورد جاافتادن فانتزی در داستان، من نمی‌توانم چیزی بگویم. خب، از دید من فانتزی در داستان جا افتاده! داستان کودک را نمی‌شود از این پیچیده‌تر و بلندتر کرد تا به موضوع پروبال بیشتری دهیم. باید کوتاه باشد و دست بگذارد روی همان موضوع اصلی. تا جایی که من داستان را با دیگران خوانده‌ام بازخورد آن را خوب دیده‌ام و فانتزی‌اش را درست دیده‌ام؛ اما باید دید دیگران چطور داستان را می‌خوانند.

- آیا کلمات به‌کاربرده‌شده در داستان را با توجه به گروه سنی مخاطب‌تان انتخاب کردید؟ به‌طور کل، چقدر در نگارش کتاب برای کودکان به سن آن‌ها و دایره لغات‌شان توجه می‌کنید؟

کودک امروز گستره واژگانش بیشتر از کودک دیروز است. بااین‌حال، باید سادگی واژگان را در نظر گرفت. من کوشیده‌ام با خواندن کتاب کودک و گفت‌وگو با آن‌ها، گستره واژگانی‌شان را بشناسم؛ خودم هم یکی از این کودکان بازیگوش و در حال یادگیری زبان را دارم. آوردن آواواژه (صداواژه) از چیزهایی است که برای کودکان مهم است و در این داستان هم کوشیده‌ام از آن بهره ببرم. این داستان برای کودکان و پدرها و مادرهاست: هم برای آموزش و هم برای سرگرمی. پس هر دوی این‌ها را در نظر گرفته‌ام. و باز هم باید دید خواننده چقدر آن را ساده و درست می‌داند.

- با تصویرگر کتاب در روند تصویرگری در ارتباط بودید؟ تصاویر کتاب را چقدر مکمل داستان می‌دانید؟

راستش در پایان تصویرگری کتاب، تصویرها به دست من رسید. کار پایان گرفته بود. تصویرگر کارش را بلد است و در این کار خبره است؛ اما می‌دانید، من دلم می‌خواست از تصویرهای دیگری هم با توجه به خیال‌انگیزی و فانتزی داستان بهره گرفته می‌شد. برای نمونه آن میز و نیمکت‌ها و مدرسه آن‌قدر بزرگ نبودند و یک بخش از صفحه تصویر دیگری می‌آمد تا داستان را پررنگ‌تر کند. روی‌هم‌رفته، رنگ‌آمیزی و حالات و فضای داستان و آب‌ورنگش خوب است و جلد و اندازه کتاب را دوست دارم و از نشر مهرک برای چاپ کتاب بسیار سپاسگزارم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها