به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در سنندج، معاون امور فرهنگی و رسانهای اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان کردستان چهارشنبه در این جلسه ضمن اظهار کرد: از رسالتهای اصلی این اداره کل است که امور فرهنگی و برگزاری برنامه های نقد و بررسی کتاب و بزرگداشت های نامداران و مشاهیر را به انجمن ها و تشکل های ادبی و فرهنگی واگذار شود
عیسی فلاحی افزود: برای سال آینده برنامههای خوبی در حوزه بزرگداشت مشاهیر و نامداران شهر سنندج از جمله جایزه مستوره اردلان برای قدردانی از بانوان در عرصههای مختلف فرهنگی و ادبی و اجتماعی طراحی و تدارک دیده شده است.
وی با بیان اینکه نوشتن به زبان مادری بهعنوان یکی از سرمایههای گرانبهای فرهنگ ایرانی در قالب کتاب موجب ماندگاری آن خواهد شد، تاکید کرد: زبان مادری زبانی است که بر جان مینشیند و سرشار از جملات و تعبیرات و اصطلاحاتی شیرین و دلنشین است که متاسفانه امروز در سایه زندگی مدرن، کمکم ردش در زندگی کمرنگ میشود.
در ادامه ناصر یزدانی، بیان عزیزی، پژمان حبیبی، عمر محمدی از شهر اشنویه از دیدگاههای مختلف و مکاتب ادبی رمان «سهمای چارهنوس» مورد نقد و بررسی قرار دادند.
انتخاب پارادوکسی نام کاراکترهای داستان، لحن تکیه کلام مناسب، معرفی مناسب شناسنامه و جغرافیایی تاریخی داستان، گویش و زبان مناسب برای خلق داستان، جسارت نویسنده در خلق داستان، ارتباط با دیگر نمونههای مشابه، مفهوم سازی و زبان شاعرانه از جمله ویژگیهای خوب این رمان عنوان شد.
بسته بودن بعضی از پوزیشنهای داستان و وجود بعضی ناهماهنگیهای درون متنی را از جمله مواردی برشمردند که نویسنده میتوانست به صورتی دیگر به آن بپردازد.
این کتاب روایتگر روزگاری نهچندان دور خان و رعیت است. این کتاب به گویش کُردی گروسی نگاشته شده و فوزیه بشارت، نخستین زن نویسنده است که با تجربه ۵ سال نویسندگی، کتابش را به گویش کُردی گروسی به نثر نگاشته و با خلق رمان ادبی کُردی گروسی به نام «سهمای چارهنووس» درصدد حفظ اصالت، فرهنگ فولکلور و هویت خود برآمده است.
پرداختن به جنبههای جامعهشناسی و ظرفیتهای فرهنگی و تاریخی منطقه گروس از جمله نکات قابل توجه کتاب «سهمای چارهنووس» است و زمینه اصلی داستان، روایتگر زندگی زن است، قربانی شدن زن و با پای خود به قربانگاه رفتن یک زن است.
زمان رخداد این رمان به اوایل انقلاب در منطقه گروس برمیگردد که در آن کامیار که برای حرفه معلمی به روستای آمده است شیفته خواهر شاگردش برزان میشود و زمانی که برمیگردد تا مادرش را برای خواستگاری ههناسه بیاورد بهدلیل ادای دین و قرض پدر ههناسه به خان، دلدادهاش به لطیف پسر خان که مشکلات روحی روانی دارد، داده میشود.
کتاب سرنوشت زنی را روایت میکند که صدای دوست داشتن او خفه میشود و جامعه طبقاتی آن دوران و مسائل فرهنگی و اجتماعی آن روایتگر آن است که خان و خانزاده همیشه رعیت را زیردست خود میدیدند و سرنوشتش را رقم میزدند.
این نویسنده توانمند بیجاری در سن ۴۵ سالگی نوشتن را با شرکت در کلاسهای نویسندگی سراجالدین بناگر در سنندج آغاز کرد و در سال ۹۷ نخستین کتابش را با عنوان «سهرچوپی ئاگر له ریخهسیه» به چاپ رساند.
نظر شما