به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در خرمآباد، «ناهید میررضایی» شاعر لرستانی که اخیراً نیز کتاب مجموعه اشعار لری و فارسی او با عنوان «دختر زاگرس» منتشر شده است؛ شعری درباره «نوروز» و سروده و در اختیار ایبنا قرار داده است.
متن شعر به شرح زیر است:
عید نوروز آمد و سالی گذشت
حِرزِ جانی تازه شد بر کوه و دشت
عید نوروز آمد و فصلِ بهار
پیچ و تابِ باغ گُل همچو نگار
چه مبارک سحری آمد پدید
از نسیمش بوی مُشکی بردمید
در فضا پیچید، صدای بلبلی
عطر نوروزی نشست روی گلی
موسِمِ نوروز چو آمد در بهار
باز پرستو مینشیند بَر چنار
عیدِ نوروز عید باستانی ماست
سفره هفتسینِ داستانی ماست
قِدمَتِ دیرینه دارد، عیدِ ما
چون نگینی بر دلِ آیینِ ما
چون عروسِ خوش خبر آمد به باغ
از وجودش میدرخشد چلچراغ
سیر و سنجِد، سرکه و سبزه ناز
هر کدامش مظهر یک حرف و راز
شعلهور شد، بوی یاسی از نسیم
چهرهی گُل، میطراود از شمیم
پاره شد، پیراهنِ زردِ درخت
چون عروسی برگرفته تاج ُتخت
دشت و راغ، پوشیدهاند جامه نو
بر تَنِ عروسانِ چمن، در سالِ نو
گر ببینی رنگِ گیتی را به باغ
تو نگیری از لَبِ خشکی سراغ
عنبراَفشان شد چَمَن، از گُلِ لاله
سبزهها خندان همه، بر طاق خانه
چادری از شاخههای نو بهار
رختِ شادی بر تَنِ سبزِ کُنار
چون پرستو نغمهخوان آمد به باغ
گیرَدَش از گُل و بلبل، او سراغ
اوجِ الطافِ خداوندیست بهار
آیتی حق روشن از این کردگار
خالقِ هر دو جهان، یزدانِ پاک
آمده، اسمِ عظیمش در کتاب
هر که باشد صاحبِ عقل و خَرَد
زین جهانِ خلقتَش، نیک بنگرد
بَس بگردید و بگردد روزگار
عبرتی باشد بزرگ، از کردگار
نظر شما