دوشنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۲:۱۶
مهم‌ترین ویژگی‌های زرین‌کوب «روشمندی» و  «زبان‌دانی» او بود

مهدی محبتی، استاد زبان و ادبیات فارسی و از شاگردان دکتر زرین‌کوب، گفت: مهم‌ترین ویژگی‌های آکادمیک دکتر زرین‌کوب یکی روشمندی و دیگری زبان‌دانی او بود که عربی و چند زبان فرنگی می‌دانست. علاوه برآن بر الهیات تسلط داشت و تاریخ اسلام و تاریخ ایران را خوب می‌دانست.

سرویس ادبیات خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - مرضیه نگهبان مروی: دکتر عبدالحسین زرین‌کوب، نامی است که در تاریخ ادبیات، فرهنگ و تاریخ‌نگاری ایران به‌سان چراغی درخشان می‌درخشد. این ادیب، مورخ و منتقد برجسته که در ۲۷ اسفند ۱۳۰۱ در بروجرد زاده شد و در ۲۴ شهریور ۱۳۷۸ در تهران چشم از جهان فروبست، با آثاری چون دو قرن سکوت، بامداد اسلام، کارنامه اسلام و جست‌وجو در تصوف ایران، نه‌تنها به‌عنوان یک پژوهشگر برجسته، بلکه به‌عنوان یک قصه‌گوی تاریخ شناخته می‌شود. نثر روان و حماسی او، همراه با عمق علمی‌اش، خوانندگان و شاگردانش را به سفری در دل تاریخ و فرهنگ ایران می‌برد. زرین‌کوب بیش از چهار دهه در دانشگاه تهران به تدریس پرداخت و شاگردانی تربیت کرد که هر یک خود به ستون‌هایی در عرصه دانش تبدیل شدند. او همچنین در دانشگاه‌های معتبری چون آکسفورد، سوربن و پرینستون به‌عنوان استاد مدعو حضور داشت و با تسلط بر زبان‌های پارسی، عربی و چند زبان خارجی، آثاری خلق کرد که هنوز هم مرجع پژوهشگران است.

برای درک بهتر شخصیت و تأثیر این استاد بزرگ، برآن شدیم که با یکی از شاگردانش، مهدی محبتی، گفت‌وگویی انجام دهیم. مهدی محبتی نویسنده و پژوهشگر ادبیات فارسی در حوزه نقد ادبی و عرفان و استاد تمام دانشگاه زنجان و دارنده نشان عالی یونسکو است، وی سال‌ها شاگردی زرین‌کوب را تجربه کرده. این مصاحبه نه‌تنها پنجره‌ای به زندگی حرفه‌ای و شخصیتی زرین‌کوب باز می‌کند، بلکه نشان می‌دهد که او چگونه او توانسته نسلی را با عشق به دانش و فرهنگ ایران پرورش دهد. با هم شرح این گفت‌وگو را بخوانیم:

مهم‌ترین ویژگی‌های زرین‌کوب «روشمندی» و  «زبان‌دانی» او بود

از نظر شما برجسته‌ترین ویژگی شخصیتی دکتر زرین‌کوب چه بود؟ (مثلاً تواضع، پشتکار، یا دقت علمی)

مهم ترین ویژگی شخصیتی دکتر زرین‌کوب صمیمیت بود و اینکه خیلی خودمانی و پذیرا بود. دکتر زرین‌کوب خیلی پشتکار داشت و تا زمانی که اصل منابع را نمی‌دید، اظهار نظری نمی‌کرد.

دکتر زرین‌کوب در برخورد با شاگردانش چگونه بود؟ آیا خاطره‌ای خاص از تعامل با او دارید؟

من در سال ۱۳۶۴ دانشجوی دوره کارشناسی دانشگاه مشهد بودم، یک سئوالی ذهن مرا بسیار درگیر کرده بود که چرا ما هیچکدام خودمان نیستیم و همه پرشده از افکار دیگرانیم، چطور می‌شود خودمان باشیم، این پرسش را از خیلی‌ها پرسیدم و به جواب درست و حسابی ای نرسیدم. به همین قصد به نمایشگاه کتاب تهران آمدم و پیش دکتر زرین‌کوب رفتم، من قبلاً همه کتاب‌های ایشان را خوانده بودم. در خیابان میرزای شیرازی، خانه‌ای داشتند که در آنجا درس می‌دادند، بعد از کلاس گفتم اجازه هست سئوالی بپرسم و همین سئوال را از دکتر زرین‌کوب پرسیدم، ایشان اسم چند کتاب را آوردند و پرسیدند اینها را خوانده‌ای؟ گفتم بله و ایشان گفت: «عجب! ندیدم کسی این همه کتاب مرا خوانده باشد.» و دستش را روی شانه‌ام گذاشت و پرسید از کجا آمده‌ای و گفتم از مشهد و جمله خیلی مهربانانه‌ای گفت: «پسرم من هم بارها از دست این موارد سرم را به دیوار کوبیدم و این جور سئوالات، جوابی ندارد. خیلی غرق این مباحث نشو و برو کاری که تخصص‌ات است را انجام بده.» ایشان اگر چه جوابی نداد اما مرا بسیار آرام کرد. این قضیه برای من بسیار آموزنده بود. کتاب‌های دکتر زرین‌کوب به خصوص کتاب با «کاروان اندیشه»، خیلی به من آرامش می‌داد. این کتاب سیر تفکر بشری در اروپا و جاهای دیگر است. ایشان اندیشه را به صورت کاروان تصور کرده است.

خاطره دیگر اینکه، منزل استاد در بهجت‌آباد بود و در طبقات بالایی هم بود. دوشنبه‌ها عصر می‌رفتیم آنجا. یک بار در مورد کتاب «فرار از مدرسه» غزالی پرسیدم و اینکه با کتاب «تهافت‌الفلاسفه» غزالی دیگر فلسفه و عقل کمر راست نکرد و دیگر سنت فلسفی در ایران از بین رفت. دکتر زرین‌کوب از این حرف من، خیلی ناراحت شد و گفت: «تو چرا این حرف را می‌زنی؟ این حرف مشروعی نیست که می‌زنی» و مرادش این بود که باید غزالی را هم داخل یک مجموعه حوادث و مسائل سنجید و در واقع غزالی یکی از حلقه‌ها بوده است.

یکی دیگر از نصیحت‌های جالب ایشان به من این بود که خانه و کتابخانه‌ات را از هم جدا کن؛ چون خود ایشان این طور بودند. من نیز مثل ایشان از ۳۰ سال قبل، خانه و کتابخانه‌ام را از هم جدا ساختم. ایشان معتقد بود که در خانه آن آسودگی خیالی که لازم است وجود ندارد.

مهم‌ترین ویژگی‌های زرین‌کوب «روشمندی» و  «زبان‌دانی» او بود

در مورد همسر ایشان، خانم قمر آریان هم خاطره ای دارید؟

نقش همسر ایشان، دکتر قمر آریان در زندگیشان بسیار پررنگ است. این دو در دوره دکتری با هم ازدواج می‌کنند. قمر آریان به شوخی کتاب‌های دکتر زرین‌کوب را هووی خود می‌دانست. خانم قمر آریان دکتر عبدالحسین زرین‌کوب را «عبدی» صدا می‌زد. روزی از دکتر زرین‌کوب پرسیدند، نظرتان راجع به خانم دکتر چیست، ایشان در پاسخ این شعر مولانا را خواندند: «من غلام قمرم، غیر قمر هیچ مگو / پیش من جز سخن شهد و شکر هیچ مگو» من در رمان «آینه‌های خندان» به بیان روایتی سورئال در مورد دکتر زرین‌کوب و دکتر آریان پرداخته‌ام که علاقمندان می‌توانند به آن مراجعه کنند.

دکتر زرین‌کوب در تدریس یا نگارش آثارش بیشتر روی چه جنبه‌هایی از تاریخ و ادبیات تأکید داشت؟

امتیاز اصلی کتاب‌های زرین‌کوب، متدلوژی‌ای بود که در نگارش کتاب‌ها داشت و این متدلوژی، تاریخ نگری بود. ایشان به خاطر تسلط بر تاریخ، مسائل را در ابعاد تاریخی می‌دید. آدمی که حوادث را از منظر تاریخی، بررسی می‌کند، حوادث را سلسله‌وار و علت‌مند می‌بیند. مثلاً کتاب از کوچه رندان که در مورد حافظ است را کاملاً تاریخ‌وار نگاه می کند.

به‌عنوان شاگرد او، فکر می‌کنید کدام‌یک از آثارش بهتر نشان‌دهنده عمق نگاه اوست؟

مهم ترین ویژگی‌های آکادمیک دکتر زرین‌کوب یکی روشمندی و دیگری زبان‌دانی او بود که عربی و چند زبان فرنگی می‌دانست. علاوه برآن بر الهیات تسلط داشت و تاریخ اسلام و تاریخ ایران را خوب می‌دانست. ایشان از نقد ادبی شروع کرد و به عرفان رسید.

از حیث تاثیرگذاری، کتاب دوجلدی نقد ادبی از همه تاثیرگذارتر بود و از کتاب‌های تاریخی، کتاب «دو قرن سکوت» بسیار مشهور و موثر بود. از حیث اطلاع علمی، و رفتن به اعماق مثنوی کاوی «سر نی» حائز اهمیت است. از منظرگاه جامعیت کار «تاریخ مردم ایران» که الگویی برای نگاه جدید و سیر تحولی است. دکتر زرین‌کوب روی مباحث متنوعی کار کرده است که به اعتقاد من اگر موضوعات را محدودتر می کرد قطعاً منبع اثر بیشتری بود.

شما به‌عنوان شاگرد، تاثیر کدام‌یک از آثارش را در نگاه خودتان به تاریخ یا ادبیات ایران بیشتر حس کردید؟

در زمان دانشجویی من، دو کتاب از ایشان برای من جالب‌تر بود؛ یکی «تاریخ در ترازو» و دیگری» «از کوچه رندان. کتاب «فرار از مدرسه» هم برای من خیلی شوق‌انگیز بود که آن هم مثل «کتاب پله پله تا ملاقات خدا» در قالب رمان تاریخی است.

از نظر شما بزرگ‌ترین میراث علمی یا فرهنگی که دکتر زرین‌کوب برای ایران به جا گذاشت چیست؟

بزرگ‌ترین میراث فرهنگی دکتر زرین‌کوب آثار او و شاگردانی است که تربیت کرد.

به نظر شما اگر دکتر زرین‌کوب امروز زنده بود، چه موضوعاتی را برای پژوهش انتخاب می‌کرد؟

زرین‌کوب اگر زنده بود موضوعی را انتخاب می‌کرد که مثل همه کارهایش دو تا ویژگی داشته باشد: اول اینکه روحیه خودش را ارضا بکند و برای دغدغه‌های خودش جوابی بیابد و دوم اینکه نیازی از این مردم را برطرف کند.

اگر قرار بود یک جمله از او یا درباره او بگویید که معرف شخصیتش باشد، چه می‌گفتید؟

به طور کلی نوشتار استاد از گفتار ایشان قوی‌تر بود. وقتی حدود سال ۱۳۶۵ اولین بار به مشهد آمدند، برای برخی عجیب بود که صاحب نثر به آن زیبایی، سخنرانی‌اش چندان جاندار نیست.

مهم‌ترین ویژگی‌های زرین‌کوب «روشمندی» و  «زبان‌دانی» او بود

آیا موضوع یا پروژه‌ای بود که او به آن علاقه داشت اما نتوانست کامل کند و شما از آن خبر دارید؟

خیلی از کارها، نیمه تمام ماند. «نردبام شکسته» مشهورترین کار نیمه تمام ایشان است. همه آدم‌ها وسط کارهای نکرده می‌روند و کیست که کار نیمه تمام نداشته باشد.

گفت‌وگو با مهدی محبتی مثل سفری کوتاه به دنیای زرین‌کوب بود؛ مردی که با دانش، نثر و شخصیتش، نه‌تنها تاریخ را روایت کرد، بلکه شاگردانی تربیت کرد که خود حامل این میراث شدند. او استادی بود که کلاسش فقط جای درس نبود، بلکه صحنه‌ای برای تجربه زندگی، تاریخ و ادبیات بود. خاطرات مهدی محبتی نشان داد که زرین‌کوب فراتر از یک معلم، یک الهام‌بخش و راهنما بود که با فروتنی و عشق به دانش، ردپایی عمیق در ذهن و قلب شاگردانش به جا گذاشت. امروز، در حالی که به آثارش نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که زرین‌کوب نه‌تنها متعلق به زمان خودش بود، بلکه به آینده نیز تعلق دارد؛ آینده‌ای که هنوز از قلم و اندیشه او نور می‌گیرد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

تازه‌ها

پربازدیدترین