سه‌شنبه ۲۸ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۷:۰۰
در ستایش آتش!

چهارشنبه‌سوری یکی از جشن‌های پیشواز نوروز است که در شب واپسین چهارشنبه سال برپا می‌شود. در شاهنامه فردوسی اشاره‌هایی درباره‌ بزم چهارشنبه‌ای در نزدیکی نوروز وجود دارد که نشان دهنده‌ کهن بودن جشن چهارشنبه‌سوری است.

سرویس تاریخ و سیاست خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): چهارشنبه‌سوری یکی از جشن‌های پیشواز نوروز است که در شب واپسین چهارشنبه سال برپا می‌شود. در شاهنامه فردوسی اشاره‌هایی درباره بزم چهارشنبه‌ای در نزدیکی نوروز وجود دارد که نشان دهنده کهن بودن جشن چهارشنبه‌سوری است. آیین سنتی درپیوند با این جشن ملی، از دیرباز در فرهنگ سنتی مردمان ایران زنده نگاه داشته شده است.

در شب چهارشنبه سوری، به جز روشن کردن سه یا هفت کپه آتش به یاد سه پند بزرگ ایرانیان، آیین ویژه‌ای برگزار می‌شد مانند آتش افروزی بر فراز خانه‌ها و بلندی‌ها که زرتشتیان از دیرباز در پایان چَهره «هَمَس‌پَدمَیدیم‌گاه» و بامداد روز پس‌ازآن (اورمزد و فروردین‌ماه) برای پیشواز از سال نو و در ارتباط با فرود فروهر درگذشتگان بربام خانه آتش می‌افروختند.

باور کنونی زرتشتیان آن است که، در سپیده‌دم روز آتش‌افروزی فروهر و روان نیاکان که پنج روز پنجه یا به عبارتی با احتساب پنجه بزرگ و پنجه کوچک ده روز به دیدار فرزندان و خانه و کاشانه خویش می‌آیند و به مامن خود بازمی‌گردند و با پاشیدن آب و آویشن پس از آتش‌افروزی بر پشت‌بام هر خانواده به راهنمایی فروهرهای درگذشتگان خویش می‌پردازد تا به سرای خود فرود آیند و در ایام خوشی و سال نو در جوار نیاکان خود باشند و در جشن فرودینگان (فُرودُگ) که جشن ویژه روان و فروهر درگذشتگان است خانواده را همراهی کنند. در اوستا «فرودین یشت سروده ۴۹» چنین آمده است:

«فروهرهای نیکِ توانای پاکان در هنگام هَمس‌پتمدم از آسمان به‌سوی زمین فرود آیند وده شب پی‌درپی از برای آگاهی یافتن از بازماندگان در این‌جا به سر برند.»

چهارشنبه‌سوری را برخی مرتبط به جشن نوروز به معنای باز زایی طبیعت دانسته و کار به ایرانی بودن آن نداشته و نوروز را نه سنتی ایرانی که بین‌النهرینی یا حداقل بومی آسیای غربی و یا بومی خود ایران قبل از مهاجرت آریاییان می‌دانند و چنانکه گفته شد باور دارند جشن چهارشنبه‌سوری به جهت استقبال از گرما انجام می‌پذیرفته و برخی دیگر آن را به همراه جشن نوروز جشنی ایرانی می‌دانند و دلیل‌هایی بر برگزاری آن پس از اسلام از کتاب «تاریخ بخارا» نوشته ابوبکر محمد بن جعفرنرشخی (درگذشته در قرن چهارم هجری) آورده‌اند که امیرمنصوربن نوح سامانی در سال ۳۵۰ هجری قمری (قرن چهارم هجری) جشن سوری (چهارشنبه‌سوری) را بنابر عادت قدیم به‌جای آورده است.

ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه نوشته است که در زمان او در منطقه فارس بر روی بام، برای آمدن ارواح مردگانشان طعام می‌گذاشته‌اند و البته همین امروز هم در بسیاری از روستاهای ایران می‌شود سفره انداختن برای ارواح را مشاهده کرد. چهارشنبه سوری در طول تاریخ تغییر و تحولات فراوانی به خود دیده است ولی به طور کلی حکومت‌ها و سیاست‌ها نتوانسته‌اند این جشن را از میان ببرند. تحولی که امروز در چهارشنبه سوری رخ داده است این است که در گذشته مبنا این بود که چهارشنبه سوری در محیط بسته خانه یا حیاط خانه انجام شود ولی امروز این جشن به محیط عمومی سرایت کرده و بسیار گسترده شده است.

ژاله آموزگار باور دارد که گاه نوروز گاه فرود آمدن ایزدان به زمین است ازجمله ایزدان مهمی که در این زمان فرود می‌آید ایزد اساطیری رپیهوین(rapihwim- رپیتون- رپیتون) است که گاه مقدس و سپنتای نیمروز بوده و نیمروز خود زمانی است که همه رخدادهای مهم اسطوره‌ای در آن رخ می‌دهد. ازجمله نیایش اورمزد و آغاز آفرینش، رستاخیز و هم‌پرسگی اُشیدر و اُشیدرماه و سوشیانس همه در این گاه صورت می‌گیرد. همچنین رپیتون نام یکی از پنج گاه نیایش در دین زرتشتی است و ایزد تابستان است که بنا بر تقسیم فصل‌های باستانی تابستان بزرگ از اولین روز فرودین تا سی‌ام مهرماه ادامه دارد و در این هفت ماه زندگی زایاست و با آمدنش گرما و رویش و زایش طبیعت انجام می‌شود و می‌توان برداشت نمود که با این آتش‌افروزی به استقبال این ایزد و ایزدان همراه می‌روند.

اما زنده‌یاد استاد پورداوود باور دارد که آتش‌افروزی ایرانیان در پیشانی نوروز از آیین‌های دیرین است و شک نیست که افتادن این آتش‌افروزی به شب آخرین چهارشنبه سال پس از اسلام رسم شده چون ایرانیان شنبه و آدینه نداشتند و هم‌چنین عبارت «جاحظ بصری» نویسنده کتاب «المحاسن والاضداد» را نیز آورده است.

زنده‌نام دکتر مهرداد بهار نیز بر این باور است که آتش‌افروزی و گذاشتن چراغ در کنار غذا بر پشت‌بام به‌واسطه جشن آمدن فروهرهاست و تنها به این روش همه فَروشی‌ها (فَروهرها) می‌آیند، نه یک‌تنه، بلکه همه باهم و به کمک هم می‌آیند و از سیل‌های بهاری جلوگیری می‌کنند و می‌توانند اگر دشمنی بخواهد به بازماندگان صدمه رساند او را دفع کنند، جشن بهار را هَمس‌پدمیدیم می‌نامیدند که جشن آمدن فروهرهاست وایشان می‌گویند که درگذشته هرگاه جنگ خیلی مهمی در پیش بود سعی می‌کردند که جنگ را در بهار آغاز کنند چون فروشی‌ها (فروهرها) در بهار به یاری بازماندگان می‌آیند.

کتایون مزداپور نیز آتش‌افروزی بر بام‌ها را به هنگام استقبال از نوروز پیش از بامداد اورمزد فروردین‌ماه را برگرفته از امور مقدس دانسته و ریشه این مراسم را که در بین زرتشتیان و همچنین در روستاهای مختلف ایران و حتا خارج از ایران (روستاهای جنوب کشور رومانی) برگزارمی‌شود را به هم مرتبط می‌داند و به‌طورکلی جوهرِ اصلی نوروز و جشن نوروز را چون روانشاد دکتر بهار جشن ستایش و تجلیل از شهادت می‌داند و سَمنوی نوروز و حلوای سِن زرتشتیان را ازلحاظ واژگانی از یک ریشه دانسته و آن را نوعی حلوا برای شهید می‌داند که در اعتدال بهاری به دنیا بازمی‌گردد.

زنده یاد استاد بهرام فروشی در کتاب جهان فروری چنین آورده است: «این آتش‌افروزی درست پیش از آغاز جشن هَمسپثدم یعنی سیصد و شصتمین روز سال که آغاز روزهای گاهانیک یا پنجه‌وَه است انجام می‌گرفته زیرا ایرانیان بر آن بودند که فروهرهای نیاکان در آغاز این روزها به زمین فرود می‌آیند و برکت و نیک‌روزی برای خاندان می‌آورند در همین روزها بود که برای راهنمایی آنان به هنگام آغاز شب در بالای بام یا صحن خانه‌ها آتش می‌افروختند و مایه آتش را هم از آتش‌دان ویژه خانه فراهم می‌آوردند تا آن‌ها راه خاندان خود را بازیابند و به‌سوی خانواده شتابند.»

علی بلوکباشی در کتاب «چهارشنبه سوری؛ جشن عروج ارواح مردگان به عالم زندگان» که از سوی نشر گل آذین منتشر شده به فرود فروهرها از آسمان اشاره کرده و این‌گونه نوشته است که فرود آمدن فروهرها یا روان امشاسپندان (نامیرایان نیکوکار) از آسمان به زمین در ده روز فرودگان (در پنج روز آخرین ماه سی روزه سال و پنج روز افزوده به آخرین ماه سال) از باورهای دینی ایرانیان پیرو دین مزدیسنا بوده است. این باور از دیرباز در فرهنگ رفتاری مردم ایران در این روزهای خاص مقدس در اسفندماه بازتاب ویژه‌ای داشته است و مردم با واکنش‌هایی نمادین بازتابندگی این باور را در مناسک آئینی آخر سال جلوه‌گر می‌ساخته‌اند.

رسم افروختن آتش در شب چهارشنبه‌سوری این جشن را با مناسک کهن آتش افروختن در جشن‌هایی مانند نوروز، آذر جشن (در شب آغاز زمستان و سال نو در ایران باستان) و سده (در دهم بهمن‌ماه، شب آغاز چله کوچک و پایان چله بزرگ زمستان در تقویم کنونی) پیوند می‌دهد. رسم افروختن آتش و بازی با آتش چنان در فرهنگ چهارشنبه‌سوری نهاده شده است که هرگز نمی‌توان حضور آتش را در جشن نادیده انگاشت، یا آن را از جشن حذف کرد.

روانشاد مهرداد بهار نیز دیدگاه «میرچاالیاده» را می‌پذیرد و باور دارد که به‌طورکلی آیین‌های نوروز جهانی‌اند و نمی‌توان آن را ویژه‌ی قوم و ملتی دانست. در همه جای دنیا برای جشن سال نو چیزهای مشترک وجود دارد، ولی اسطوره نوروزی بین‌النهرین قدیم، محلی (مربوط به آن سرزمین) است بدین معنی که بنابراین اسطوره خدا شهید می‌شده وزنده شدن دوباره‌ی وی با جشن و سرور همراه بوده است، به‌طورمعمول پیش از پنجه یا خمسه‌ی مسترقه از پنج روز پیش از نوروز مردم به آرامگاه‌ها می‌روند. در گذشته وقتی به آرامگاه‌ها می‌رفتند با خود چراغ نیز می‌بردند و به گریه و زاری می‌پرداختند. بردن چراغ بدین منظور بوده که راه روان درگذشتگان را روشن کنند بدین امید که بازگردند.

بیان این نکته ضروری است که هنوز هم در روستاهای زرتشتی نشین هنگامی‌که به مراسم سی‌روزه و سال درگذشتگان می‌روند چراغ به همراه خود می‌برند که افزون بر روشنایی راه می‌تواند، باور آیینی و اسطوره‌ای فوق را به همراه داشته باشد.

کوروش سالاری در کتاب «جشن‌های کهن ایران زمین» که از سوی انتشارت ره‌آوردمهر منتشر شده می‌گوید: آتش بازی در شب چهارشنبه‌سوری در دوره ناصرالدین شاه و به وسیله فرانسوی‌ها در ایران رواج پیدا کرد. در ابتدا فقط برای سرگرمی شاه این نمایش انجام می‌شد، پس از آن مردم هم در این سرگرمی سهیم شدند و دستور نمایش آن در میدان توپخانه صادر شد و مردم در آنجا به تماشای آتش‌بازی می‌ایستادند و کم کم به شکلی که امروزه اجرا می‌شود، درآمد.

از باورها و رسم‌های چهارشنبه‌سوری که هنوز به کلی فراموش نشده‌اند و در برخی از شهرها و روستاها هنوز این مراسم ها برگزار می‌شوند کوزه شکستن است. ایرانیان در شب چهارشنبه‌سوری کوزه‌های کهنه را بالای بام خانه برده، به زیر افکنده، آن را می‌شکستند و کوزه‌ی نویی را جایگزین آن می‌ساختند. این رسم اکنون نیز در برخی از نقاط ایران بخصوص در مناطق شمالی کشور مرسوم است. مردم عقیده داشتند که بلاها و قضاهای بد را در کوزه متراکم کرده‌اند و با شکستن کوزه، آن بلاها دفع خواهد شد.

این سنت احتمالاً بر یک اصل بهداشتی متکی بوده است، زیرا ایرانیان قدیم بر این باور بوده‌اند که ظروف سفالین را بیش از یکسال در خانه نباید نگاه داشت و چون سال به پایان خود نزدیک می‌شد و شب سوری می‌رسید، ظروف سفالین را که در خانه داشتند، می‌شکستند. دلیل این کار این است که ظروف سفالین چون به هیچ وجه لعاب ندارد، به زودی چرکین و آلوده می‌شود و چون به هیچ وجه قابل شستن و پاک کردن نیستند یگانه چاره برای دفع زیان آن، شکستن آن است.

آتش یکی از فروزه‌های سودمند اهورایی است و اگر نبود انسان هیچگاه نمی‌توانست از روش زندگی آغازین در نمادها، بیرون آید و هیچ تمدنی نیز شکل نمی‌گرفت. متن فارسی آتش نیایش را که در ستایش پدیده سودمند است، با آرمان اینکه آتش مهر اهورایی همواره در جانمان فروزان باشد برگرفته از خرده اوستایی که زنده‌یاد استاد رشید شهمردان از دین دبیره برگردان کرده است می‌خوانیم:

«درود به تو ای آتش، ای برترین آفریده نیک و ستودنی اهورایی؛

به تو ای آذر آفریده اهورامزدا، یزشن و درود و ستایش و نیایش باد؛

درود و یزشن و ستایش و نیایش باد به تو ای آذر آفریده اهورا؛

فروزان باش در این خانه، فروزان باش در این خانه تا دیرزمان تا رستاخیز بزرگ تا رستاخیز بزرگ؛

و نیک، بده به‌من ای آتش آفریده اهورامزدا، رامش بسیار، روزی بسیار، زندگی بسیار، رامش فراوان، روزی فراوان، زندگی فراوان، پارسایی کامل، خوش زبانی و دین آگاهی؛

و پس از آن خردی بزرگ و پاینده و پس از آن دلیری مردانه، استوار، هوشیاری، وظیفه‌شناسی و بیداری و فرزندان برومند، زیرک، نگهبان کشور، انجمن آرا، بالیده، نیک کردار، رهاننده از سختی‌ها و هوشیار که پیشرفت دهد خانه مرا، ده مرا، شهر مرا، کشور مرا و سرافرازی‌های میهن مرا.»

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

تازه‌ها

پربازدیدترین