از زیرزمین منزلم خارج شدم و در حالی که چشمانم به شدت میسوخت به سوی منزل پدربزرگم که در پانصد متری در خیابان شهدای حلبچه قرار دارد، رفتم. به جرئت میتوانم بگویم که در فاصله منزلم تا خانه پدرم حداقل ۳۰۰ تن از اهالی محل را دیدم که بیآنکه آثار جراحت بر بدن آنها باشد در آستانه درب منزلشان به زمین افتاده و جان سپرده بودند.