جیمز جویس نویسنده ایرلندی، برنده جایزه نوبل ادبیات و خالق آثاری چون «چهره مرد هنرمند در جوانی»، ۱۲۶ سال پیش در ۲ فوریه ۱۸۸۲ میلادی دیده به جهان گشود. آثار این نویسنده در ایران از ۴۰ سال پیش شروع شده است و تاکنون اکثر آثار داستانی او به فارسی ترجمه شدهاند.
ترجمه آثار این نویسنده از ۴۰ سال پیش (در سال ۱۳۴۶ خورشیدی)، آغاز شده است. در آن سال، پرویز داریوش، مجموعه داستان «دوبلینیها» اثر جویس را به فارسی ترجمه کرد.
«دوبلینیها» مجموعهای از داستانهای کوتاه جیمز جویس است که نسخه اصلی آن در سال ۱۹۱۴ میلادی منتشر شد. این مجموعه حدود ۱۴ داستان را در بر میگیرد و نویسنده در آن به مسایلی نظیر تاریخ ایرلند، زندگی انسانها و وقایعی چون مرگ، عشق، زندگی و ترس پرداخته است.
شخصیتهای این کتاب که به عقیده منتقدان از شاخصترین آثار جویس محسوب میشود، برخواسته از طبقه متوسط جامعه ایرلند هستند. جویس از بیشتر این شخصیتها در رمان خود به نام «اولیس» بهره جسته است.
«اولیس» تنها رمان جویس است که به فارسی ترجمه نشده است. بسیاری از منتقدان و مترجمان این رمان را غیر قابل ترجمه میدانند و بازیهای زبانی پیچیده جویس را علت این امر برمیشمارند.
«اولیس» در واقع معروفترین اثر این نویسده است. این کتاب به عنوان سومین اثر جیمز جویس در سال ۱۹۲۲ میلادی در پاریس منتشر شد.
جویس در ابتدا این کتاب را به صورت داستانی کوتاه منتشر کرد که بخشی از مجموعه «دوبلینیها» بود و آن را یک روز از عمر آقای «بلوم» (یکی از شخصیتهای داستانی جویس) در وین نام نهاده بود؛ اما مدتی بعد با آمیختن یکی از شخصیتهای کتاب سیمای مرد هنرمند در جوانی به نام «استفان ددالوس» با «آقای بلوم»، رمان «اولیس» را نوشت. داستان «اولیس» ریشه در اساطیر یونانی دارد.
منوچهر بدیعی، دیگر مترجمی است که در ترجمه آثار جویس به زبان فارسی کوشیده است. این مترجم رمان «چهره مرد هنرمند در جوانی» از دیگر آثار جویس را به زبان فارسی ترجمه کرده است.
نسخه اصلی «چهره مرد هنرمند در جوانی» در سال ۱۹۱۶ منتشر شد. این داستان، قصه شخصیتی به نام «ددالوس» را از ۲ تا ۲۰ سالگی بیان میکند.
این رمان با زبانی بسیار پیچیده و با استفاده از سبک «سیلان ذهن» به نگار در آمده است و در آن به مسایلی چون تاریخ استقلال ایرلند، انسان، کودک، ترس و خدا پرداخته میشود. منتقدان بر این باورند که این کتاب مقدمهای است بر رمان «اولیس» و از طرف دیگر زندگی شخصیت «استفان ددالوس» که محور اصلی رمان «چهره مرد هنرمند در جوانی است»، تشابهات زیادی با زندگی جویس دارد؛ تا جایی که برخی دیگر از منتقدان، این رمان را زندگینامه خود نوشت جویس برشمردهاند.
بدیعی همچنین کتابی با از جی.آی.ام استیوارت با نام «جیمز جویس» را نیز ترجمه کرده است. این کتاب در حقیقت نقد آثار و پیچیدگیهای جویس محسوب میشود.
آثار دیگری از جویس نیز توسط مترجمانی چون هرمز ریاحی، مهوش بهنام، اصغر جویا، دارا صادقی و فرید حسینیان به فارسی ترجمه شدهاند تا اکثر آثار داستانی و برخی از سرودههای جویس به فارسی ترجمه شده باشند.
جویس از نویسندگان سورئالیسم به شمار می رود که در طول زندگی خود کنکاش در پنهانیترین زوایای روح را به این مکتب اضافه کرد.
وی پس از سالها ضعف و درد چشم و پس از بارها عمل جراحی، در سن ۴۰ سالگی تقریبا قدرت بینایی خود را از دست داد و در ۱۳ ژانویه ۱۹۴۱ در حالی که از درد چشم و فقر و بیماری رنج می برد، در زوریخ چشم از جهان فروبست.
نظر شما