مجتبی رحماندوست در نقد و بررسی کتاب «محاصره سارایوو» بیان کرد؛
جزئیات، دقت و ظرافت مولف ستودنی است/ پیچیده شدن در فرش برای فرار از سرمای سارایوو
مجتبی رحماندوست گفت: مولف در ثبت یادداشتهای روزانه خود حتی یک روز را هم جا نینداخته است و در یادداشت تمامی روزها تقریبا فرود خوبی دارد. نکته بعدی، پس از اتمام ماموریت چهار ماهه او طی دوره نخست اعزامش از 29 آذر 71 تا 21 فروردین 72 در یادداشتهای دوره دوم تنها به ذکر سال آن اکتفا کرده است و در این دوره اغلب تاریخها حذف شده به طوری که به نظر میرسد مولف اصرار داشته تاریخ هیچ پدیدهای را ذکر نکند. به نظرم این موضوع خیلی غیرطبیعی آمد!
مجتبی رحماندوست گفت: من مشابه روزنوشت یک رزمنده ایرانی درباره حضور در بوسنی و هرزگوین را ندیدم. نکته دیگر، اراده و همت مولف برای نوشتن 317 صفحه از حضور 120 روزه او در یک کشور جنگزده قابل ستایش است که به عبارتی بیش از دو و نیم صفحه برای هر روز اقامت خود به جای گذاشته که البته درباره بعضی از روزها مطالب بیشتری هم نوشته است.
او افزود: این میزان نوشتن درباره جنگ بوسنی در مدت اقامت در آن کشور نشانه اهتمام و نظم مولف و ثبت گزارش روزانه است. ضمن اینکه وقت و دقت کافی برای ثبت یادداشتهای روزانه از خود نشان داده است. مشکلی که بسیاری از رزمندگان ما در ثبت خاطرات و گزارشهای خود فاقد آن هستند. وگرنه ما امروز باید اسناد، مدارک و یادداشتهای روزانه بیشماری از جنگ هشت ساله داشته باشیم.
این پژوهشگر عنوان کرد: جالب است که مولف در ثبت یادداشتها و گزارشهای روزانه خود حتی یک روز را هم جا نینداخته است و در یادداشت تمامی روزها تقریبا فرود خوبی دارد. نکته بعدی، پس از اتمام ماموریت چهار ماهه او طی دوره نخست اعزامش از 29 آذر 71 تا 21 فروردین 72 در یادداشتهای دوره دوم تنها به ذکر سال آن اکتفا کرده است و در این دوره اغلب تاریخها حذف شده به طوری که به نظر میرسد مولف اصرار داشته تاریخ هیچ پدیدهای را ذکر نکند. به نظرم این موضوع خیلی غیرطبیعی آمد به شکلی که در بخش دوم خاطرات که 90 صفحه است حتی یک تاریخ ذکر نشده است!
مجتبی رحماندوست گفت: فصل دوم دستهبندی و موضوعبندی خوبی دارد اما کاملا در فضا معلق است. مولف در فصل کوتاه سوم که تقریبا 10 صفحه است، مطالب بسیار خوب، تحلیلی و قابل استفاده درباره بوسنی هرزگوین و جنگ آن ارائه کرده است. آنقدر مولف خوب مطالب را یادداشت کرده که در پایان یادداشتها سوال کردم آیا مولف خاطرات خودش را درباره حضور در جنگ تحمیلی هم به ثبت رسانده است؟
او ادامه داد: نفس قلم به دست گرفتن یک رزمنده و گزارش روزانه نوشتن و تولید یک کتاب تقریبا 450 صفحه کار بزرگی است تنها دیکته نانوشته بیغلط است. بنابراین نقد کتاب و ذکر محاسن و معایب آن به معنی نادیده گرفتن تلاش مستمر و خستگیناپذیر یک ساله مولف در ثبت وقایع ایام حضورش در بوسنی و هرزگوین نیست و باید به مولف دست مریزاد گفت به ویژه که با محدودیتهای جسمی و جانبازی از جمله فقدان یک چشم مواجه بوده که کار را سختتر میکند.
این منتقد بیان کرد: از نکات جالب کتاب، اعزام مولف و رزمنده 25 ساله آن دوران بعد از مراسم نامزدی اوست. ضمنا اگرچه مولف داستاننویس نبوده اما اعزام رزمنده بعد از شب نامزدی کلی دستمایه شوخی مولف و رزمنده در کتاب شده است که باعث بانمک شدن و حالت مزاح در بیان مسائل و کشاندن مخاطب تا پایان ماجراست. در این رابطه توصیفات داستانی و صحنهپردازی جزئی که در اغلب مطالب آمده بر ارزش ادبی کتاب افزوده است.
حضور دشوار ایرانیها در سارایوو
ستار سلطانشاهی در ادامه این برنامه گفت: این کتاب در دو بخش تدوین شده که بخش نخست حاصل روزنگار نه، ده ماه ماموریت حاج عبدالله ذاکری در بوسنی است اما در بخش دوم به صورت موضوعی به مطالبی درباره جنگ در بوسنی پرداخته است. در این کتاب ذاکری سعی کرده خاطراتش را در بوسنی ثبت کند. در این خاطرات نقل شده که بچههای ایرانی در آنجا خدماتی را انجام میدادند که تا کنون کمتر پیش آمده تا از نحوه حضورشان در آنجا صحبت بشود.
او افزود: در کتاب «محاصره سارایوو» این ویژگی را داراست که فردی از نزدیک شاهد قضایا بوده روزشمار حضور یکساله خودش را در آنجا ثبت کرده است. این تلاش برای ثبت در تاریخ بسیار مفید است به عنوان یک اثر نوشتاری. بنابراین لزوم انجام چنین کاری واقعا بعد سه دهه پس از گذشت از این قضیه احساس میشد که با انتشار این کتاب میسر شد.
این پژوهشگر روابط بینالملل عنوان کرد: به نظرم نگارش متن کتاب به شکل سیلس است. علاوه بر آن چند ویژگی دارد؛ نخست اینکه فضای فعالیت و خدمت جمعی از بچههای ایرانی که در بوسنی جنگزده بودند به تصویر بکشد. به عبارتی گعدهها، دورهمیها و ماموریتهایی که داشتند با زبانی روان عنوان کرده است که به نوعی روابط میان بچههایی که در بوسنی بودند به خوبی بیان میکند که با مشکلات بسیاری مواجه بودند و بالاخره این بچهها برای مستشاری نظامی و کارهای بشردوستانه در سارایوو حضور داشتند و این وضعیت تعریف خاص خودش را داشت اما این تعریف اصلا در رابطه با وضعیت این بچهها نمیگنجد.
ستار سلطانشاهی گفت: این کتاب توانسته تا حدی شرایط بسیار دشوار بچهها در سارایوو را به تصویر بکشد. همچنین کتاب بیانگر نوع رابطه و مواجه بچههای ایرانی با مردم سارایوو است با افردی که در اطرافشان بودند و کمک حال آنها. نکته دیگری که کتاب را برای خواننده فرحبخش میکند تا انتهای کتاب میکشاند فضای نشاطآوری است که مولف در جملات و پارگرافها ذکر شوخیها و سرگرمیها و بذلهگوییهایی است که بچهها با هم داشتند این فضا را به وجود آورده است.
او ادامه داد: نکته بعدی تصویری است که سختیها و مشقتهایی است که بچهها حتی برای ورود به بوسنی داشتند. آنها برای زندگی حتی مواردی که برای حفظ از سرما و گرما باشد که البته سارایوو بیشتر سرد بوده و در شرایطی که امکاناتی نداشتند به قول حاج عبدالله چندین وقت خودش را لای فرش میپیچیده تا بتواند خودش را گرم کند و بخوابد.
نظر شما