اويستر مي گويد مي خواهد با اين كتاب ديده شود. او معتقد است جنگ تغييراتي را به دنبال دارد؛ تغيير در مرداني كه مي جنگند.
اويستر كه به عنوان پياده نظام در جنگ حضور داشت از حمله ارتش ويتنام شمالي در ژانويه 1968 به سربازان آمريكايي به عنوان يكي از مهمترين جنگ ها نام مي برد. او مي گويد: «مبارزه اي بسيار جدي بود كه ما سعي مي كرديم تا پايگاه را حفظ كنيم. 55 هزار سرباز ارتش ويتنام شمالي 77 روز ما را محاصره كرده بودند. آنان ضربات سختي بر ما وارد كرده و هر روز روی ما خمپاره مي انداختند». مقدمه كتاب را «چارلز موشر» دوست اويستر و کسی نوشته كه از جنگ متنفر است.
اويستر این کتاب را خودش منتشر كرده و در حالی که پيشنهادي از سوي يك انتشاراتي داشت، اما از آنجا که در صورت پذيرفتن اين پيشنهاد، انتشاراتي مي توانست هر تغییري كه می خواست در کتاب صورت دهد، اويستر که نمي خواست خاطرات روزانه اش چيزي غير از آن باشد كه خودش نوشته بود، این پیشنهاد را نپذیرفت.
البته اويستر نخستين فرد خانواده اش نيست كه خودش كتابش را منتشر مي كند. «مايك» پسرش نيز در سال 2005 خودش كتاب «ماموريت ممكن» را منتشر كرده بود.
نظر شما