به گزارش خبرگزاري كتاب ايران (ايبنا)، باشگاه شاهنامهپژوهان ايران در سومين دوره از سخنرانيهاي ماهانه شاهنامهپژوهي، از دکتر سپيده جواهري، شاهنامه پژوه دعوت كرد تا درباره تحليل ساختاري داستانهاي رستم و سهراب و رستم و اسفنديار براي دوستداران شاهنامه سخنراني كند. اين نشست عصر روز شنبه در موسسه فرهنگي جمشيد جاماسيان (19 آذر) برگزار شد.
جواهري با اشاره به هماننديهاي دو داستان «رستم و اسفنديار» و «رستم و سهراب» گفت: در دو داستان «رستم و اسفنديار» و «رستم و سهراب»، دوازده وجه مشترک ديده ميشود؛ هم اسفنديار و هم سهراب، مادر غير ايراني دارند. مادر اسفنديار، کتايون دختر قيصر روم است و مادر سهراب تهمينه، دختر توراني شاه سمنگان.
وي ادامه داد: وجه مشترک دوم اين است که هر دو قهرمان با رستم مرتبطند. سهراب، پسر رستم است و اسفنديار هم با آن که در شاهنامه اشاره نشده است که پيوندي با رستم دارد، اما شواهدي هست که نشان ميدهد، اسفنديار پرورش يافته رستم است. چون بنابر آيين ايراني، شاهزادگان را براي فراگرفتن فنون رزم، به پهلوانان ميسپردند. اين را تا حدودي ميتوان در مورد اسفنديار پذيرفت.
وي افزود: وجه مشترک سوم اين است که اسفنديار و سهراب براي رسيدن به تاج و تخت با رستم رو در رو ميشوند. اسفنديار براي گرفتن تاج و تخت، ناگزير شده است که به زابل برود تا شايد رستم را دست بسته به نزد پدر ـ گشتاسب ـ ببرد اما سهراب تاج و تخت را براي خود نميخواهد. بلکه خام ورزانه ميکوشد رستم را به تاج و تخت ايران و توران برساند.
اين شاهنامهپژوه گفت: وجه مشترک چهارم منع مادران است. کتايون ميخواهد اسفنديار از نبرد با رستم باز دارد و تهمينه هم با آن که نميداند پدر و پسر روبهروي هم قرار ميگيرند، تلاش ميکند تصميم سهراب را تغيير دهد. وجه مشترک پنجم در اين است که آغازگران نبرد، اسفنديار و سهراباند، نه رستم.
وي افزود: مورد ششم مشترک اين است که در هر دو داستان، شاهان هستند که باعث بروز جنگ ميشوند. اين که مايه آشوب در يک سرزمين، خود شاه باشد، مساله مهمي است و از نکاتي است که به سادگي نميتوان از کنار آن گذشت. گشتاسب، اسفنديار را به کشتن ميدهد و در داستان «رستم و سهراب» اين افراسياب است که خوي اهريمني دارد و سهراب را به دام مياندازد.
جواهري اظهار كرد: وجه هفتم در شخصيت مثبت اسفنديار و سهراب است. فردوسي هم نگاه مثبتي به آن دو دارد. در واقع وجه مثبت اسفنديار و سهراب، قابل انکار نيست. وجه مشترک هشتم در اين است که اسفنديار و سهراب، مغرورند و به دور از دور انديشي و با اصرار و پافشاري ميخواهند کار را پيش ببرند.
وي در ادامه سخنانش گفت: مورد نهم اين است که رستم براي غلبه بر هر دو شخصيت، دست به حيله و چاره انديشي ميزند. رستم پهلوان سالخورده پانصد سالهاي است که در برابر دو جواني قرار ميگيرد که نيرو و توان بسيار دارند. پس ناگزير است که دست به حيله بزند.
جواهري افزود: وجه مشترک دهم در اين است که اسفنديار و سهراب، هر دو مغلوب رستم ميشوند و به دست او کشته ميشوند. فردوسي دلبستگي بسياري به رستم دارد و صفات بلند مرتبهاي براي او در نظر ميگيرد. پس رستم بايد پيروز ميدان باشد و مرگ او نبايد توسط اين دو اتفاق بيافتد.
وي در پايان سخنانش اظهار كرد: مرگ رستم در جاي ديگري است. او بايد شکست نخورده بماند و به ناجوانمردي کشته شود. وجه مشترک يازدهم در تقابل سنت و نوگرايي است. رستم پهلوان جهانديده و باتجربهاي است که قرار است در برابر دو پهلواني قرار بگيرد که نوآور و نوانديش هستند و سرانجام، وجه مشترک دوازدهم در اين است که هم داستان «رستم و اسفنديار» و هم داستان «رستم و سهراب» تراژدي هستند.
یکشنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۰ - ۱۰:۰۴
نظر شما