«آروزهاي كوچك»، «دفترخاطرات پسر لاغرو» و «نامادري من» از جملهي ترجمههاي پروين عليپور هستند كه سال گذشته براي نوجوانان منتشر شدند. او كه در سال گذشته كتابهاي ديگري مانند «آنجا كه كوه بوسه ميزند بر ماه» را ترجمه كرده، براي تعطيلات نوروز، مطالعهي «با كفشهاي ديگران راه برو» و «دردسر ساز» را به نوجوانان پيشنهاد ميكند.
اين مترجم، دیپلم افتخار دفتر بينالمللي كتاب براي نسل جوان(IBBY) و جايزهي شوراي كتاب كودك در سالهاي مختلف را كسب كرده و به عنوان برندهي کتاب سال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و برندهي جايزهي سلام بچهها نيز شناخته شده است.
مترجم «تابستان قوها» مدتي نيز به عنوان دبير ادبيات با بچهها سر و كار داشته و البته معتقد است ترجمه كردن و درس دادنش خيلي به هم شبيه هستند!
او در تنكابن به دنيا آمده و در تهران بزرگ شده و خاطرات خوبي از نوروزهاي دوران كودكي و نوجوانياش دارد: «در خانوادهي ما برگزاري مراسم نوروز بسيار مهم بود و مادرم براي استقبال از بهار براي هركدام از ما متناسب با سنمان مسووليتي را تعيين ميكرد. بيشترين خاطرات من از عيد هم تا چهارده سالگيام است كه پدرم در قيد حيات بود. چون تا آن زمان من بيشتر احساس كودكي ميكردم و عيد كاملتري داشتيم. خصوصاً كه بوسيدن صورت پدر تنها مخصوص لحظهي تحويل سال بود و بعد هم عيدي گرفتن از دستان او كه هميشه اسكناس نو بود.»
عليپور در ادامه گفت: «حياط خانهمان يك حوض مستطيل شكل داشت كه هميشه پر از ماهي بود. دور حياط هم دو باغچه با درختهاي ميوهي درخت «خــُرمندي» داشتيم كه در بهار سايه ميانداخت و البته ميشد از آن بالا رفت! مادرم هميشه آجرها را بهصورت هفت و هشت دور باغچه ميچيد و من آن موقع فكر ميكردم كه چهقدر مادرم هنرمندانه اينكار را انجام ميدهد.»
مترجم «شبح هانا» دربارهي آداب و رسومي كه خانوادهاش زمان تحويل سال انجام ميدادند هم گفت: «در لحظهي تحويل سال نبايد هيچ لباس كثيفي در خانه باقي ميماند و همه بايد در آن لحظه لباس تميز ميپوشيدند. يادم ميآيد هميشه سر سفرهي هفتسين كمي هم برنج بود كه تخممرغها را روي آن ميگذاشتند، بعد از عيد آن برنج را در كيسهي برنج ميريختند تا بركت داشته باشد. شمعي را هم كه در سفره روشن ميكردند نبايد كسي خاموش ميكرد؛ بلكه بايد آنقدر ميسوخت تا تمام شود. بعد از تحويل سال هم مادرم قيچي ميآورد و هر كدام از ما كمي از سر سبزه را كوتاه ميكرديم. شايد دليلاش آن بود كه خوشيمن باشد و رشدش بيشتر شود اما من فكر ميكنم دليل همهي اين كارها اين بود كه اعضاي خانواده دور جمع شوند.»
برندهي جايزهي كتاب سال جمهوري اسلامي كه در دوران نوجوانياش با كتابها و مطالعه سرگرم بوده، دربارهي مطالعه در نوروز گفت: «نوروز جزء زمانهايي است كه واقعاً ميتوان از هوا لذت برد و كتاب خواند. بچهها هم ميتوانند هر كتابي را كه دوست دارند، بخوانند اما اگر در انتخاب كتاب به سن، علاقه و انگيزههايشان توجه كنند بيشتر از مطالعه لذت ميبرند.»
عليپور كه در انتخاب كتاب براي ترجمه بسيار سختگير است دربارهي آثاري كه نوجوانان ميتوانند در نوروز مطالعه كنند گفت: «زمانيكه در دبيرستان درس ميخواندم هميشه كتاب در دستم بود. يكي از معلمهايمان كه ديد من خيلي به مطالعه علاقهمندم خواندن كتاب «خرمگس» اثر «ليليان وينيچ» را به من پيشنهاد داد. وقتي كتاب را خواندم متوجه شدم چه اثر جذابي است. در دوران دانشگاه هم يكي از استادان هميشه ميگفت هر كس «برادران كارامازوف» اثر «داستايوسكي» را نخوانده مثل اين است كه لذت مطالعه را حس نكرده است. من هم دربارهي كتابهاي نوجوانان ميگويم كسي كه كتاب «دردسرساز» را نخوانده، از ادبيات كودك و نوجوان دور مانده است. نه به خاطر اينكه اين كتاب را خودم ترجمه كردهام، بلكه به اين دليل كه كتابي است براي همهي گروههاي سني (حتي بزرگترها) كه هرچند وقت يك بار بايد به آن رجوع كرد و دوباره مطالعه كرد.»
«دردسرساز» كه سال گذشته با ترجمهي عليپور منتشر شد، اثر «بن ميكائلسن» است.
داستان كتاب دربارهي «کل ماتیوز» پانزده ساله است كه دوران تبعیدش را در جزیرهای در آلاسکاي امریکا میگذراند. او همکلاساش «پیتر» را چنان با عصبانیت کتک زده و سر او را به زمین کوبیده که پیتر دیگر نمیتواند مانند یک انسان سالم راه برود و زندگی کند. کل که مرتب از پدرش کتک میخورده و مادری بيتوجه و سهلانگار دارد در نخستین تبعیدش به جزیره سعی میکند فرار کند اما موفق نمیشود.
کل در طی داستان متوجه این نکته میشود که اگر به دیگران اعتماد کند، اگر بخشیدن را یاد بگیرد و اگر به پیتر کمک کند دست از خودکشی بردارد، خشم دیگر به سراغ او نمیآید و نجات پیدا میکند و بخشی از دایرهی زندگی میشو؛ دایرهای که هر نقطهی آن میتواند هم آغازش باشد و هم پایانش.
«نامادري من» اثر «كاترين بيتسون» و «با كفشهاي ديگران راه برو» اثر «شارون کریچ» هم از ديگر كتابهايي است كه از نظر عليپور خواندنشان خالي از لطف نيست.
«پروين عليپور» در سال جديد براي كودكان و نوجوانان دنيا سه آروزي زيبا دارد: «سالها معلمي و كار كردن براي نوجوانان باعث شده تا علاقهي خاصي به آنها داشته باشم. من زندگي بسيار خوبي با نوجوانان داشتم و براي همين هم برايشان سلامتي جسم و روح، دل خوش و بخت بيدار دارم.»
نظر شما