به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، مديريت رسانه بايد در بحرانهاي گوناگون سكانداری نظام را به خوبي به عهده بگيرد و در این راه، طرحريزي استراتژي در سازمانهاي رسانهاي، مهمترين و نخستين مقولهاي است كه بايد مورد توجه باشد.
ساختار سازماني اينگونه سازمانها بايد متناسب با برنامهريزي راهبردي و تكنولوژي سازماني به موازات استراتژي آن، انتخاب و بودجه عملياتي راهبرد محور براي آن، تخصيص داده شود.
كتاب «مديريت رسانه» تلاش ميكند هريك از ابعاد تصميمگيري مديريتي در سازمانهاي رسانهاي را به تفكيك، بررسي کند.
مديريت رسانه به دو بخش عمده تقسيم ميشود؛ يكي مديريت و اداره سازمان رسانهاي و دوم، مديريت افكار عمومي مورد هدف رسانه، كه بخش نخست، درونسازماني است و به دست مديران و كارشناسان سطوح مختلف، مديران شبكهها و برنامهسازان شكل ميگيرد. بخش دوم كه هدايت افكار عمومي است از سوي نويسندگان، پژوهشگران، كارگردانان و بازيگران اتفاق ميافتد.
مدريت رسانه در نگاه كلي، حوزه مطالعاتي براي پاسخ به چگونگي اداره فرايند تامين، توليد و توزيع(بازاريابي و فروش) محصولات رسانهاي در شرايط بازار رسانهاي است كه اين مديريت بر اساس نوع مديريت رسانه، متفاوت است.
فلسفه شكلگيري مديريت رسانه از نظر عدهاي، مسایل اقتصادي و بازاريابي است تا به ابعاد تجاري اقتصاد رسانه متناسب با پيچيدگي بازاريابي محصولات رسانهاي پاسخ دهد و گروهي ديگر بر مديريت محتوا و معنا تاكيد دارند كه بحث تاثيرگذاري مطلوب را پيگيري ميكند.
مخاطبان اصلي كتاب «مديريت رسانه» را ميتوان گروههاي مختلف دانشجويان و محققان رشتههاي مطالعات رسانه و ارتباطات، مديريت رسانه، مديريت فرهنگي در سطوح كارشناسي و تحصيلات تكميلي دانست. مديران نظام رسانهاي كشور از مدير رسانه ملي، مديران خبرگزاريها، مديران موسسات رسانهاي گروههاي ديگري از مخاطبانند كه ميتوانند از اين كتاب بهره ببرند.
كتاب «مديريت رسانه» در شش فصل شامل استراتژي در سازمانهاي رسانهاي، ساختار سازمانهاي رسانهاي، منابع انساني، فرهنگ سازماني، تكنولوژي در سازمان رسانهاي و بودجه در سازمانهاي رسانهاي به رشته تحرير در آمده است.
فصل نخست اين كتاب با عنوان «استراتژي در سازمانهاي رسانهاي» از منظر استراتژي در حوزه رسانه، بينشهاي اقتصاددانان اين حوزه را در زمينههاي استراژيهاي متنوع شركتهاي رسانهاي، ساختار، عملكرد و آرايش استراتژيك و همچنين استراتژي فراملي و رقابتي، مطرح ميكند.
اين فصل با تعريف استراتژي و بررسي ريشه لغوي آن و همچنين پرداختن به نظريههاي صاحبنظران و نوآوران استراتژي، حوزهها و قلمروهاي استراتژي، تفكر استراتژيك، تجليل استراتژيك، تصميمات، فرهنگ، مديريت و مكاتب مديريت استراتژيك، مكاتب تجويزي و توصيفي، اين مفهوم را تشريح ميكند.
بخش «استراتژي در سازمانهاي رسانهاي» كاركردهاي مديريت استراتژيك را به چهار قسمت تقسيم ميكند كه شامل تشخيص منافع بالقوه راهبردي، تامين عوامل مفقود، تخصيص منابع موجود و تبديل منفعت بالقوه راهبردي به منفعت بالفعل است. موضوعهاي استراتژيك در اين كتاب به دو قسمت تقسيم شده كه شامل گزينههاي و سوالها و مسایل استراتژيك است.
بخش پاياني اين فصل به عوامل ايجادكننده موضوعهاي استراتژيك ميپردازد كه شامل تغير سياستهاي دولت، بازنگري در ماموريتهاي پيشين سازمان، تغيير ساختار محيط فعاليت، ظهور فرصتها و تهديدهاي جديد محيطي و يا تغيير آرمانها، ارزشها و نگرش مديران سازماني ميشود.
الگوي مديريت استراتژيك از الگويي نام ميبرد كه شامل تعيين چشمانداز ماموريت و ارزشها، تحليل محيط دروني و بيروني، طراحي اهداف استراتژيهاي سازمانها، شناسايي موضوعهاي راهبردي، اجرايي كردن استراتژيها، كنترل اجرايي و محتوايي است.
مديريت استراتژيك رسانه ملي مبحثي ديگر در اين فصل است كه با تحليل محيط خارجي رسانه ملي، تعريف محيط رقابتي اين رسانه، تهديدات پيش روي رسانه ملي و فرصتهاي آن و پرداختن به تحليل محيط داخلي و نقاط قوت و ضعف رسانه ملي؛ چشماندازي 10 ساله براي رسانه ملي را به مخابان ارايه ميكند.
فصل دوم به شرح موضوعهايي مانند تعريف سازمان، نهاد اجتماعي، داراي هدف بودن، سيستم ساختار آگاهانه، مرزهاي مشخص ابعاد سازمان، تخصصي بودن، داشتن استاندارد، پيچيدگي، حرفهاي بودن، استراتژي و هدفهاي سازمان، فرهنگ، انواع ساختار سازماني و تطبيق دادن ساختار با استراتژي ميپردازد.
فصل سوم با اشاره به اجزاي اصلي سيستم مديريت منابع انساني، پنج عنصر را از عناصر اين سيستم ميداند كه شامل هدف برونداد سيستم، فرايند عمليات و اقدامات در چهار حوزه استخدام، آموزش، نگهداري و كاربرد موثر منابع انساني، نيازمنديها و درون داد سيستم و شرايط محيط برونسازماني و درونسازماني است.
فصل چهارم، در ابتدا به بيان پيشينه فرهنگ سازماني ميپردازد و سپس ويژگيهاي اين فرهنگ و همچنين سطوح و لايههاي فرهنگ سازماني از ديدگاه «ادگارشاين»، «كاتر» و «هسكت» را مورد بررسي قرار ميدهد و همچنين انواع فرهنگ سازماني را توصيف ميكند.
«تكنولوژي در سازمان رسانهاي» عنوان فصل پنجم اين كتاب است و در اين بخش به نقش اساسي تكنولوژي در زندگي بشر و اثر روز افزون آن در تحولات آينده اشاره ميكند.
تعريف تكنولوژي، طبقهبندي آن بر اساس عمر، پيچيدگي و سرعت تغييرات، اجزا و سابقه و تناسب آن با سازمان، اهميت و تعريف استراتژي تكنولوژي، از مباحث اين بخشند.
فصل پاياني درباره ششمين ركن مديريت رسانه، مديريت مالي و بودجه در سازمانهاي رسانهاي است. منابع مالي از مهمترين بخشهاي مديريت رسانه محسوب ميشود و مفاهيمي مانند بودجه، اصول آن، طبقهبندي، روشهاي بودجهريزي و در نهايت الگوي عملي بودجهريزي عملياتي، در اين بخش مورد بررسي قرار ميگيرد.
كتاب «مديريت رسانه» به قلم وحيد خاشعي از سوي دفتر مطالعات و برنامهريزي رسانههاي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي با شمارگان دو هزار نسخه و به بهاي 50 هزار ريال در 400 صفحه منتشر شده است.
دوشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۱ - ۱۰:۵۱
نظر شما