به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، بيستمين نشست «عصر تجربه» با حضور محمدعلي علومي، عصر ديروز، يكشنبه، 26 آبانماه در بنياد ادبيات داستاني ايرانيان برگزار شد.
در ابتداي اين نشست، علومی، خلاقیت را در نگاه به جهان یکی از عوامل موفقیت نویسندگان دانست و گفت: یک سال پس از زلزله بم، برای آنکه به ایرانیان و همه مردم دنیا بگویم که این مسايل نمیتواند ما را نابود کرده و از پا درآورد، پیشنهاد راهاندازی جشنوارهای با موضوع طنز و کاریکاتور را به مدیران اجرایی این حوزه برای شهر بم دادم. اما متاسفانه به دليل همکاری نکردن مسوولان وقت، یک سال از پلههای اداره ارشاد کرمان بالا و پايین رفتم تا در نهایت این جشنواره با بودجهای به ميزان پول بستنی و شیرینی جشنوارههای دیگر برگزار شد.
نویسنده کتاب «پریباد» ادامه داد: در مواقع عادی همه مثل هم هستیم اما وقتی ماجرای خاصی رخ میدهد، ماهیت هر فرد مشخص میشود. برخی برای نجات خودشان و تعدادی برای نجات دیگران تلاش میکنند و افرادی مانند چخوف، کلیت زندگی و جهان را مورد بررسی قرار میدهند. در این وضع است که میتوان دیدگاهها و واکنشهای متفاوت به یک موضوع را دید و بررسی کرد.
وی با بیان اینکه نمیتوان به فردی توصیه کرد که چگونه به جهان پیرامونش نگاه کند، توضیح داد: یکی از اقوام استاد ایرج بسطامی به ایشان گلایه میکرد که اگر مدت زمانی که صرف کلاسهای مختلف استادان آواز مانند استاد شجریان کردهای، به تحصیل میپرداختی حتما دکتر میشدی! متاسفانه در قضاوت عام، هنرمند، فردی عادی است که چیزی میخواند یا مینویسد.
این نویسنده به تفاوت بینشها و نوع نگاه در افراد مختلف اشاره کرد و گفت: مردم به طور عام و معمول به پیچیدگیهای فکر گرایش ندارند و خواستار مسایل سهلالوصول هستند. به این ترتیب، برای ادبیاتی با پیچیدگیهای ذکر شده، مخاطبان خاصتری بوجود میآید. نوع نگاه نویسنده با درک اقشار مختلف، تفاوت در بینشها و فرهنگها را شکل میدهد.
نويسنده كتاب «سوگ مغان» به ترکیب طنز و تراژدی در آثار نویسندگان بزرگ دنیا اشاره کرد و توضیح داد: بسیاری از آثار شکسپیر از ترکیب طنز و تراژدی شکل گرفتهاند و در واقع اگر نویسندهای داستانی با این شرایط نوشته باشد، کار بسیار مهمی انجام دادهاست. ما در جهان سوم وقایع بسیاری داریم که در عین تراژیک بودن خندهدار هستند، اما برای رسیدن به این سوژهها، باید نگاه درستی داشت که به اعتقاد من، ما این نگاه را نمیشناسیم.
نویسنده کتاب «جناب آقای دیو» ایجاد تعادل روانی در فرد و اطرافیان آن را یکی از کارکردهای طنز دانست و گفت: در جهان، ملتهایی وجود دارند که معروف به طنز هستند. برای مثال انگلستان، کشوری طنزپرداز است و تقریبا هر نویسنده انگلیسی، اثری در حوزه طنز دارد.
علومی با بیان اینکه داستان طنز پیچیدهتر از داستان رئال است، ادامه داد: محمد قاضی مترجمی مسلط به زبان فارسی بود، به همین خاطر ترجمههای ایشان در رده آثار موفق قرار دارند. متاسفانه امروز، مترجمانمان از سویی لحنها را نمیشناسند و از سوی دیگر به زبان فارسی مسلط نیستند، به همین خاطر ترجمههایی ناموفق و ضعیف میخوانیم.
وی سانسور و ممیزی، به ويژه در هشت سال گذشته را یکی از عوامل بازدارنده طنز دانست و گفت: طنز به حداقلهایی از آزادی نیازمند است. اگر قرار باشد همه چیز در خطوطی قرار گیرند که اجازه نزدیک شدن به آن وجود نداشته باشد، چگونه میتوان آثار طنز موفق ارایه داد. کارکرد طنز یعنی ضربه نيزه و اگر مسایلی مانند شعر «همه چی آرومه/ من چقدر خوشحالم» است، نیازی به طنز وجود ندارد.
علومی همچنین در ادامه، لهجه تهرانی را تحمیلی بر ادبیات ایران دانست و توضیح داد: حدود 200 سال است که لهجه تهرانی، تنها به دلایل سیاسی با اقتداری بیجهت، بر ادبیات ایران تحمیل و گویش تهرانی بر همه غالب شدهاست، در حالی که گویشهای طبری و گیلکی بسیار قدیمیتر از آن هستند و حتی پیش از ورود آریاییها به ایران وجود داشتهاند.
محمدعلی علومی متولد بم است. از علومي ميتوان به آثاری چون «آذرستان»، «شاهنشاه در کوچه دلگشا»، «اندوهگرد»، «من نوکر صدامم»، «طنز در آمریکا»، «وقایعنگاری بن لادن»، «خانه کوچک» و «پریباد» اشاره كرد.
تازهترين اثر محمدعلي علومي، رمان «جناب آقای دیو» است كه در 260 صفحه، با شمارگان یکهزار و یکصد نسخه، به قيمت 12 هزار تومان و از سوي انتشارات بنياد ادبيات داستاني ايرانيان روانه بازار كتاب شد.
دوشنبه ۲۷ آبان ۱۳۹۲ - ۱۲:۱۸
نظر شما