خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)- ترجمه آثار و کتابهای حوزههای مختلف سابقهای طولانی در ایران دارد که از قرن دوم و سوم هجری آغاز شده است اما اخیرا آنچه داد اهالی کتاب و پژوهشگران حوزههای مختلف به ویژه حوزه علوم سیاسی و روابط بینالملل را درآورده، ترجمه های ضعیف و به دور از استاندارد لازم است که موجب کجفهمیهای بسیاری از پژوهشگران این حوزه شده است.
در این زمینه با غلامرضا علیبابایی، فرهنگنگار و مترجم این حوزه به گفتوگو نشستهایم و مشکلات و معضلات ترجمه آثار سیاسی را در ایران مورد کاوش قرار دادهایم.
آقای علیبابایی برای ورود به بحث، لطفا درباره وضعیت آثار سیاسی در ایران توضیح دهید و ارزیابی شما از آثار سیاسی و ترجمههایی که از آنها میشود چگونه است؟
در مجموع آثار سیاسی را میتوان به دو نوع آثار کلاسیک (آثاری که در دانشگاهها تدریس میشوند) و آثار غیرکلاسیک طبقهبندی کرد که من متاسفانه نتیجه کار را در ترجمه هر دوی این آثار خیلی خوب نمیبینم.اگر بخواهیم مقایسهای از وضعیت ترجمه در چند دهه قبل و وضعیت امروز آن داشته باشیم، به نظر من ترجمه آثار و کتابهای سیاسی در گذشته خیلی بهتر و قابل قبولتر از امروز است چراکه اغلب این مترجمان تحصیلکردههای کشورهای خارجی بودند و آنها با آگاهی بیشتری، کتابهایی را برای ترجمه انتخاب میکردند که خود، آنها را در دانشگاهها خوانده بودند و اشراف کامل بر موضوع و مطالب کتاب داشتند و باوجود اینکه مانند امروز، دایرهالمعارفها، اینترنت و سایر وسایل ارتباط جمعی برای سهولت ترجمه در دسترس نبود، عشق و علاقه آنها برای ترجمه آثار سیاسی به گونهای بود که حتی امروزه بسیاری از مردم، چاپ نخست کتابهای ترجمه شده چند دهه قبل را ترجیح میدهند.
شما اشاره کردید که کیفیت ترجمه آثار سیاسی امروز بسیار پایین آمده است، به نظر شما در ترجمه آثار سیاسی، چه ملاکهایی را باید در نظر گرفت؟ و استاندارهای این زمینه چه باید باشد که ترجمهای خوب و قابل قبول از این آثار پدید آید؟
اصولا برای ترجمه باید چند عامل مهم را در نظر گرفت، نخست تسلط و اشراف به زبان مبدا؛ بدین معنی که مترجمی که میخواهد اثری را ترجمه کند، باید در گام نخست، به زبان نویسنده کتاب مذکور، تسلط داشته باشد. عامل بعد، اشراف به زبان مقصد و زبان فارسی است؛ بدین معنی که مترجم باید بسیاری از کتابها و آثار کلاسیک را مطالعه کرده باشد، با خیلی از کلمات آشنا باشد و بداند که هرکدام از این واژهها در کجا باید به کار برده شود، همچنین به موضوع مورد بحث برای ترجمه تسلط و اشراف کافی داشته باشد و از همه مهمتر آنکه، تا مترجم نویسنده آن اثر را به خوبی نشناسد و آثا ر او را به درستی مطالعه نکرده باشد، نمیتواند ترجمه خوبی از کتابش ارایه دهد. به همین دلیل میگویم کارهای سابق بهتر از الان بود؛ چراکه عشق و علاقه، تسلط به موضوع و عوامل دیگری را که ذکر آنها رفت مترجمان قبلی داشتند اما امروزه، اغلب مترجمان به سراغ آثار و کتابهایی میروند که حتی یکبار هم آنها را نخواندهاند و با نویسنده آن آشنا نیستند. در صورتیکه هر مترجمی باید بتواند از طریق ایمیل یا هرگونه وسیله ارتباطی با نویسنده اثر مربوطه ارتباط برقرار کند تا مقصود و منظور دقیق نویسنده کتاب را به درستی درک، منعکس و ترجمه کند.
شما سالهاست که عضو گروه روابط بینالملل فرهنگستان زبان و ادب فارسي هستید. به نظر شما، دستاورد این فرهنگستان در طول این سالها چه بوده است و این فرهنگستان چه کمکی توانسته و میتواند به ترجمه آثار سیاسی کند؟
کاری که در این فرهنگستان برای ترجمه بهتر آثار سیاسی صورت میگیرد، این است که این نهاد هر دو هفته یکبار جلسهای را تشکیل میدهد و در طی هر جلسه سه تا پنج واژه ایجاد میشود. هرچند در نگاه اول، این تعداد واژه در هر جلسه ناچیز به حساب میآید، اما این کار بسیار سختی است که با وجود هجوم واژگانی که غیر قابل کنترل هستند، واژهای درخور را برای هر چیزی در نظر گرفت و برای ترجمه بهتر در نظر داشت مثلا واژه «برسازی» که در حوزه روابط بینالملل به کار برده میشد، امروز جای خود را به واژه «سازهانگاری» که بسیار مفهومتر و آشناتر از واژه قبلی است، داده است. به نظر من، روند لغتسازی یا واژهسازی (به ویژه در حوزه علوم سیاسی که حوزهای مشکلی است) باید اینقدر ادامه یابد تا بتوان به نتیجهای درباره استفاده از یک لغت معین، همگانی و منطقی رسید.
اما اشکال اساسی کار در این است که کسانی که به سراغ ترجمه کتابهای سیاسی میروند، به این فرهنگهای لغت و دستاوردهای این فرهنگستان توجهی نمیکنند و این تنبلی طیف مترجمانی است که به ترجمه این آثار میپردازند و ما با اینکه در 30 یا 40 سال پیش به اندازه امروز فرهنگهای لغت نداشتیم اما ترجمههای ضعیف به اندازه امروز وجود نداشت هرچند که آثار گذشته هم خالی از ایراد نبودند. این وضعیت زمانی حالت حاد به خود میگیرد، که امروزه حتی استادان دانشگاهها هم واژههای که بسیار نیز ساده هستند، اشتباه به کار میبرند.
به نظر شما، برای ترجمه آثار سیاسی در ایران، آیا نهادی خاص باید متولی آن باشد یا خیر؟ به عبارتی،چه نهادی باید متولی این کار باشد؟ دانشگاهها؟ نهادهای دولتی؟ خصوصی؟ یا نهادی دیگر؟
من شخصا این که نهضت ترجمه به یک نهاد سپرده شود مخالفم اما باید نهادی تشکیل شود که جنبه حمایتی و لجستیکی نهضت ترجمه را بر عهده گیرد و هزینههایی چون کاغذ، پول، کتاب و غیره را به دوش بکشد؛ یعنی با راهاندازی نهادی در این زمینه باید بودجه، هیات امناء، کارگروه متخصص، مترجمان هر حوزه، ویراستاران، و غیره باید کاملا مشخص شوند و باید تمام تدبیرها و برنامهریزیهای لازم برای این کار را در نظر بگیرند. اگرچه ممکن است در آغاز، ترجمه و کار به کندی صورت گیرد اما به طور حتم، بعد از مدتی، کیفیت کار به سرعت بالا خواهد رفت و باید پذیرفت که هر کاری را به اهل آن سپرد. به نظرمن، اینکه در برخی جاها گفته میشود، دانشگاهها باید متولی این کار باشند، مخالفم؛ چراکه دانشگاهها سالانه فارغالتحصیلان بسیاری را در رشتههای علوم سیاسی و انواع زبانهای خارجی(انگلیسی، فرانسه و غیره) در مقاطع مختلف دارند اما خروجی قابل قبولی از ترجمه کتاب از سوی این نهاد دیده نمیشود.
به نظر شما، بین تخصصینبودن ترجمه آثار سیاسی و عقبمانده بودن این رشته در ایران چه ارتباطی وجود دارد؟
این مساله بدیهی است که زمانیکه پایه آموزش در کشور ما ضعیف باشد و کتابهایی که مورد تدریس قرار میگیرند، از استاندارهای لازم برخوردار نباشند، این رشته نیز نمیتواند به پویایی لازم برسد. زمانیکه میزان سوادی که مترجم باید برای ترجمه یک اثر داشته باشد و عوامل دیگری که ذکر آنها رفت، رعایت نمیشود، طبیعی است که نتیجه خوبی هم در این زمینه حاصل نمیشود.
درباره غلامرضا علیبابایی
غلامرضا علیبابایی (متولد 1339) نویسنده، مترجم، فرهنگنگار، پژوهشگر مسایل سیاسی و روابط بینالملل و عضو گروه واژهگزینی علوم سیاسی و روابط بین الملل فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. وی کتاب هایی در زمینه فرهنگ سیاسی و روابط بین الملل و سیاست خارجی ایران تالیف کرده که از آن میان میتوان به «فرهنگ علوم سیاسی» در 3 جلد، «فرهنگ سیاسی آرش»، «فرهنگ اصلاحات روابط بینالملل» و «فرهنگ روابط بینالملل» اشاره کرد.
تاریخ ارتش ایران، تاریخ روابط ایران و پاکستان، تاریخ سیاست خارجی ایرن از شاهنشاهی هخامنشی تا به امروز و تاریخ نیروی هوایی ایران از پهلوی تا انقلاب برخی از کتابهای وی هستند.
همچنین «تاریخ روابط آمریکا و شوروی» نوشته پیتر جی بویل، «ارتش و تشکیل حکومت پهلوی» به قلم استفانی کرونین، «سیری در تاریخ سیاسی ایران از شاهنشاهی هخامنشی تاکنون» نوشته جینرالف گارثویت و «تاریخ جهان» نوشته فیلیپ پارکر آثاری است که از سوی غلامرضا علیبابایی ترجمه و منتشر شدهاند.-
چهارشنبه ۱۱ تیر ۱۳۹۳ - ۱۵:۴۶
نظر شما