خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)- پرویز کردوانی: بینتیجه بودن انتشار آثار حوزه محیط زیست، به دلیل بیتوجهی به شرایط زندگی مخاطبان این آثار است. به عبارتی دیگر، یک شهروند یزدی هیچگاه شرایط وقوع سیل را درک نکرده یا یک شهروند ساکن در منطقه سیستان، پوششهای مناطق شمالی را تجربه نکرده است. بنابراین آثار حوزه محیط زیست باید با توجه به شرایط اقلیمی تالیف و منتشر شوند.
در کشور ما متاسفانه اغلب کویر را بیابان و بیابان را کویر میگویند، در حالیکه کویر هیچ شباهتی با بیابان ندارد. بهعنوان مثال دشت کویر بزرگ مرکزی ایران، هیچ شباهتی با بیابان لوت ندارد.
در ایران ما به نمکزار، کویر میگوییم. کویر یعنی زمینی که تمرکز نمک در سطح یا نزدیک سطح آن به حدی است که امکان رویش زراعی حتی گیاهان مقاوم به شوری مانند پسته، خرما و غیره در آن وجود ندارد. اما امکان دارد که گیاهان غیرزراعی مقاوم به شوری و قلیائی در آن برویند (مانند گز، نی، خارشتری و غیره) که در اینصورت کویرهای گیاهدار یا مراتع کویری نامیده میشود. اما اگر مقدار نمک از یک حدی تجاوز کند، دیگر هیچ گیاهی در آن نمیتواند بروید که در اینصورت کویرهای فاقد گیاه یا کویرهای واقعی نامیده میشود.
بهطور عامه، به سرزمینی وسیع که از مخاطب و گیاه فقیر یا فاقد آن باشد، بیابان میگوییم. از لحاظ علمی و از دید اقلیمشناسان، بیابان (واقعی) به سرزمینی گفته میشود که متوسط بارش سالانه آن از 50 میلیمتر کمتر باشد.
منطقه خشک منطقهای است که مقدار بارش سالانه آن، کمتر از تبخیر و تفرق بالقوه سالانه آن باشد. مناطق مرطوب، عکس مناطق خشک، مقدار بارش سالانه، بیشتر از تبخیر و تفرق بالقوه سالانه است.
از نظر اکولوژیستها و سازمان ملل، بیابان به سرزمینی گفته میشود که در آن تولید و فعالیت موجودات زنده (انسان، حیوان و گیاه) کم باشد. بنابراین طبق کنوانسیون جدید سازمان ملل، اگر سرزمینی پوشش گیاهی آن در حال از بین رفتن است، در آن بیابانزایی اتفاق میافتد. اگر پوشش گیاهی به کمتر از 10 درصد برسد یا فاقد گیاه باشد، میگویند بیابان شده است. همینطور در مورد انسان اگر روستایی جمعیت آن در حال تخلیه است، میگویند که بیابانزایی در حال اتفاق افتادن است؛ چرا؟ برای اینکه در اینجا فعالیت و تولید انسان کم شده و اگر روستا به کلی از جمعیت خارج شد، میگویند بیابان شد.
عقیده دارم در کشور ما، بیابانزایی از نوع کاهش فعالیت انسانها یعنی تخلیه روستاها شده است و شدیدتر از بیابانزائی از نوع نابودی پوشش گیاهی است. هرچه زمان میگذرد، نسبت به 30 سال قبل عامل بیابانزائی (نابودی پوشش گیاهی) که در گذشته رواج داشت، کمتر میشود.
تمام برنامه عمرانی شاهان و خانها در قدیم، باعث نابودی پوشش گیاهی شد. بهعنوان مثال 999 کاروانسرا اگر در زمان شاه عباس ساخته شد، اکثرا آجری بود که باید با سوخت گیاهی اطراف، آجرها پخته میشدند. پوشش گیاهی آن منطقه به کلی از بین رفت.
در گذشته تعداد دام که در مرتع بچرند (دام عشایر) زیاد بود، اما امروز خیلی کم شدهاند و به جای آنها دامداری صنعتی رواج دارد که در مرتع چرا نمیکنند تا با نابودی پوشش گیاهی را سبب نشوند. بنابراین آن عوامل که باعث بیابانزائی میشوند، امروز دیگر رواج ندارند یا زیادتر نیستند.
اما عوامل جدیدی باعث نابودی پوشش گیاهی میشوند (بیابانزائی). حفر پی در پی و غیرمجاز چاههای عمیق که باعث پایینرفتن سطح آب زیرزمینی و دشتها شد که دیگر ریشه گیاهان طبیعی روئیده در دشتها قادر نیستند از آب زیرزمینی تغذیه کنند و به حیات خود ادامه دهند، لذا خشک شدند و میشوند. توسعه بیرویه کشاورزی و حفر چاه برای نیروگاهها و ... عامل بیابانزائی شدهاند. احداث سد و اختصاص دالان آب آن به شهر و صنعت و کمآب و یا خشک شدن مزارع، یعنی تبدیل اراضی مزروعی به اراضی فاقد گیاه (بیابان).
روشهای مقابله با بیابانزائی
از 1340 برای مقابله با بیابانزائی اقدام کردند. ایجاد پوشش گیاهی برابر است با جنگلکاری، توسعه اداره منابع طبیعی. مقابله با بیابانزائی از طریق استفاده از یک ماده نفتی به نام مالچ نفتی که در سال 1342 از کشور لیبی وارد شد، بنابراین هرکجا که ماسهها (شنها) روان میشدند یا از طریق جنگلکاری از طریق مالچپاشی اقدام به تثبیت خاک میکردند.
معتقدم نباید برای تثبیت ماسه که به غلط (شن) میگویند، از این روش استفاده کنند، زیرا از این ماده (قیر) دهها فرآورده میتوان گرفت. بهای آن زیاد است و چون سیاه است ضریب حرارتی را بالا میبرد و هوای منطقه را گرمتر میکند و حیواناتی را که در زیر آن قرار گرفتهاند، میمیرند، حتی برخی گیاهان از بین میروند مانند گیاه دمگاوی. همچنین منطقه بوی تعفن و بد میدهد و پس از این همه مسایل نباید روی آن رفت و آمد کرد، زیرا اثرش از بین میرود. در آخر هم در طی 4 الی 5 سال به کلی اثر آن از بین میرود و در حین از بین رفتن به دوده و ریزگرد خطرناک تبدیل میشود.
با این ماده که خیلی هم گران تمام میشود و امکان تولید آن هم برای صدها و هزارها هکتار نیست، دچار مساله کمبود غذا میشویم. امنیت غذایی در خطر است، زیرا روز به روز که بر تعداد جمعیت دنیا افزوده میشود، نیاز به مواد غذایی بیشتر میشود و باید برای دامهایمان هم غذا تولید کنیم. امروز برای بنزین زیستی هم هزاران هکتار زمین را زیر کشت میبرند. اگر باید برای تثبیت خاک هم مالچ زیستی تولید کنیم، آن وقت مسئله غذا و امنیت غذایی چه میشود.
بهطور خلاصه میگویم که برای تثبیت ماسه به جای مالچ، از رس استفاده کنید (مالچ رسی) همین خاک رس را روی تپههای ماسهای بپاشند و روی آن آب بپاشند و منتظر رشد گیاه باشند و سه بار کامل تثبیت میشود (اقتصاد مقاومتی). در همه جا در کشور خودمان وجود دارد و برخلاف مالچ نفتی، بو نمیدهد، منطقه را خشک نمیکند و منطقه را زیبا میکند.
آشنایی با پدر علم کویرشناسی ایران
پرویز کردوانی، سال 1310 در بخش مندولک گرمسار متولد شد. عضويت در بنياد مطالعات آسيايی، شبكه آب خاورميانه، عضو هيات امنای صلح سبز و ریيس كميته بيابانزدايی انجمن متخصصان محيط زيست، ايران از جمله سوابق علمی «پدر علم کویرشناسی ایران» است.
پروفسور پرویز کردوانی، بيش از 20 جلد كتاب در زمینههای عمران کویر، خاکشناسی، اکولوژی، آبشناسی، مرتعشناسی و خشکیها و دهها عنوان مقاله علمی به زبانهای فارسی، انگليسی و آلمانی تالیف و سخنرانیهای متعددی در مجامع علمی داخلی و بینالمللی ارایه کرده است. وی نخستین عضو هيات علمی دانشكده جديدالتاسيس كشاورزی اروميه در سال 1347 بوده است.
«کویر (نمکزار) بزرگ مرکزی ایران و مناطق همجوار آن»، «جغرافیای خاکها؛ حفاظت خاک»، «اکوسیستمهای طبیعی»، «اکوسیستمهای آبی؛ آبهای شور؛ آبهای سطحی و زیرزمینی؛ (ژئوهیدرولوژی)»، «مراتع ایران»، «مناطق خشک: ویژگیهای اقلیمی، علل خشکی، مسائل آب و غیره» و «خشکسالی و راههای مقابله با آن در ایران» از جمله آثاری است که در کارنامه علمی پروفسور پرویز کردوانی دیده میشود.
متن کامل گفتوگوی خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) با پروفسور پرویز کردوانی را که 16 اردیبهشتماه 93 انجام شده است، از اینجا بخوانید.
نظر شما