یکشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۳ - ۰۸:۰۴
مورخي كه از مرز نقل حوادث تاريخي گذشت/سير و سفر 40 ساله مسعودي

مسعودي علم‌آموزي، جمع‌آوري مطالب، دقايق و نفايس اخبار از منابع دست اول را علت سفرنامه‌هاي طولاني‌اش می‌داند و می‌گوید: «چندان سوي غرب رفتم كه مشرق را از ياد بردم و چندان سوي شرق رفتم كه مغرب را فراموش كردم و حادثه‌ها بود كه وقتي با آنها روبه‌رو شدم مرا زخمدار كرد. گويي با دسته‌هاي سپاه روبه‌رو شده‌ام.»

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران (ايبنا) 27 مهرماه همزمان با سالروز درگذشت يكي از برجسته‌ترين مورخان مسلمان است. مسعودي از معدود مورخاني است كه از مرز نقل صرف حوادث گذشت و به دنبال يافتن علل و اسباب وقوع آنها برآمد.

قرن چهارم هجري يكي از درخشان‌ترين قرون تاريخ بشر، در قلمرو تفكر و علم و انديشه است. در اين قرن باشكوه در كنار ظهور ده‌ها چهره موفق شناخته شده در رشته‌هايي چون نجوم و رياضيات، طب و فلسفه مورخان بزرگي نيز پا به عرصه گذاشتند كه مسعودي يكي از آنهاست. 

مسعودي در ميانه عمر و پس از كسب علم در بغداد بار سفر مي‌بندد و از شرق تا غرب عالم را درمي‌نوردد و با برجسته‌ترين دانشوران و عالمان عصر خود ملاقات و گفت‌وگو مي‌كند و بر تجربايتش مي‌افزايد. اين سير و سفر 40 ساله از مسعودي جغرافي‌داني بزرگ، مورخي بافراست و مردم‌شناسي كنجكاو مي‌سازد. 

تعداد کتاب‌های مسعودی بسيار است اما متاسفانه از مجموعه آثار او تنها دو كتاب «مروج‌الذهب و معادن‌الجوهر» و «التنبيه و الاشراف» باقي مانده است. خود او در مقدمه «التنبيه و الاشراف» به حدود 33 اثر از آثارش اشاره كرده اما صاحب «اعيان‌الشيعه» تا حدود 47 كتاب به او نسبت داده است.

مسعودي از معدود مورخاني است كه از مرز ديدن و نقل حادثه گذشته و در وراي حوادث و وقايع به دنبال يافتن علل و اسباب وقوع آن است. آثار مسعودي محدود و منحصر به نقل تاريخ سلاطين و خلفا نيست و مباحثي ديگر همچون تاريخ علم در آثار وي ديده مي‌شود. براي مثال در جايي كه از تاثير موسيقي بر انسان بحث‌هايي به ميان آورده و در جايي ديگر از تاثير رنگ‌ها بر روان آدمي و رمز و راز آنها سخن رانده است.

«مروج‌الذهب» و ديدگاه مسعودي درباره مورخان 

«مُروج‌الذَهَب و معادن‌الجوهر» يا همان «مَرغزارهای زر و کان‌های گوهر» کتابی است تاریخی نوشته مسعودی. نام کتاب به معنی گذرگاه‌ها و معدن‌های گوهر است. «مروج‌الذهب» که در ۱۳ جلد به نگارش درآمده به ضبط و ثبت تاریخ بشر، داستان‌های تاریخی و مسائل قوم‌شناسی مللی می‌پردازد که مسعودی در مسیر مسافرت‌های خود از مصر تا هندوستان آنها را ملاقات کرده بود.

«مروج‌الذهب» مورد اقبال پژوهشگران مختلفي در سراسر جهان قرار گرفته و به زبان‌های مختلفی ترجمه شده ‌است که از آن جمله می‌توان به ترجمه فرانسوی آن که در سال ۱۹۶۲ در پاریس به چاپ رسیده ‌است اشاره کرد. 

اين كتاب آخرین اثر مسعودی و حاصل یک عمر جهانگردی و مطالعه عمیق وی در حوزه اندیشه‌ها و رفتار اقوام مختلف است. کتاب در سال ۳۳۲ هجری قمری تالیف شد و مسعودي در سال ۳۳۶ هجری در آن تجدید نظر كرد. اين اثر به دو بخش پیش از اسلام و پس از اسلام تقسیم می‌شود. در بخش نخست به خلقت جهان، توصیف زمین، ذکر سرزمین‌ها، دریاها، رودها و کوه‌ها پرداخته و همچنین سخن از تاریخ انبیا و اخبار ملت‌ها اعم از یهودی، مسیحی، هندی، ایرانی، یونانی و رومی و عرب مطالبی عرضه كرده و در بخش دوم مطالبی از ولادت پیامبر اکرم(ص)، تاریخ بعثت و هجرت و خلفای راشدین، اموی و عباسی تا سال ۳۳۶ قمری مطرح مي‌كند. 


اشاره به یکصد مورخ در کتاب «مروج‌الذهب»

مسعودي در مقدمه «مروج‌الذهب» فهرست نسبتا كاملي از تاريخ تاريخ‌نگاران اسلامي تا زمان خود ارائه مي‌دهد. در اين مقدمه مسعودي به نام نزديك به یکصد مورخ قرن‌هاي دوم و سوم هجري قمري و بعضي از آثار آنان اشاره مي‌كند. اظهارنظرهاي او درباره آثار مورخان گوياي اين امر است كه مسعودی اكثر اين تاليفات را مطالعه كرده است. مسعودي در اين مقدمه از محمدبن جرير طبري و ابن‌خردادبه تجليل و اظهارنظرهاي تاريخي سنان‌بن‌ثابت را ضعيف دانسته است. 

چنان‌كه از ابن‌خردادبه چنين ياد مي‌كند: «او در كار تاليف و ملاحت تصنيف برجسته و چيره‌دست بود كه مولفان معتبر پيرو او شدند.» و يا درباره «فتوح‌البلدان» بلاذري گفته است: «كتابي بهتر از آن نديدم» و از تاريخ طبري، به‌عنوان كتابي كه از همه كتاب‌ها سر است و از خود او به‌عنوان فقيه دوران، زاهد زمان كه علم فقه و سنت سيره به او ختم شود، ياد كرده است.» 

گاهي به مشرق و زماني به مغرب بوده‌ام

در اوايل قرن چهارم هجري قمري، روح پرتلاطم و جستجوگر مسعودي او را بر مركب می‌نشاند و راهي سفرهاي دور و درازي می‌كند كه بيش از 40 سال طول می‌كشد. در آغاز اين مسير طولاني رو به شرق می‌كند و پس از سير و سفر در ايران به هند مسافرت می‌کند و از راه شبه‌جزيره دكن عازم سيلان می‌شود و با كشتي درياي هند را درمی‌نوردد، به ماداگاسكار می‌رود و از عمان به عربستان بازمی‌گردد. پس از آن مسافرت خود را به غرب عالم شروع می‌كند. انطاكيه، فلسطين، شام و مصر مقصدهاي او در دور دوم سفرهايش است. مسعودي در مصر ماندگار می‌شد تا اين‌كه در آنجا از دنيا می‌رود.

خود او درباره سفرهايش گفته است: «...گاهي به مشرق و زماني به مغرب بوده‌ايم. چنان‌كه ابوتهام گفته است، جانشين خضر كسي است كه در وطني و شهري اقامت ندارد. وطن من پشت شتران است. قوم من به شام و عشقم به بغداد و خودم در دورقه و برادرانم به فسطاطند.» 

مسعودي در جاي ديگری مي‌نويسد: «...چندان سوي غرب رفتم كه مشرق را از ياد بردم و چندان سوي شرق رفتم كه مغرب را فراموش كردم و حادثه‌ها بود كه وقتي با آنها روبه‌رو شدم مرا زخمدار كرد. گويي با دسته‌هاي سپاه روبه‌رو شده‌ام.» مسعودي علت اين سفرنامه‌هاي طولاني را علم‌آموزي و جمع‌آوري مطالب و دقايق و نفايس اخبار از منابع دست اول دانسته است. در طي اين سفرها او با پادشاهان، علما و دانشمندان و توده‌هاي مردم برخورد و ملاقات داشت. اين سير و سفر 40 ساله از مسعودي جغرافي‌داني بزرگ، مورخي بافراست و مردم‌شناسي كنجكاو ساخت.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها